جوانمردی

/javAnmardi/

مترادف جوانمردی: بخشش، بخشندگی، حمیت، سخا، سخاوت، فتوت، لوطی گری، مردانگی، همت

متضاد جوانمردی: ناجوانمردی

معنی انگلیسی:
generosity, manliness, bravery, bonhomie, chivalrousness, fair play, gallantry, knight-errantry, manhood, sportsmanship, fair shake

لغت نامه دهخدا

جوانمردی. [ ج َ م َ ] ( حامص مرکب ) صفت جوانمرد. مروت. فتوت. رادی. سخاوت. سخاء. ( دهار ). جود. ( مهذب الاسماء ). مردانگی. مکرمت. کرم. ( منتهی الارب ). سماحت. سماح. ( دهار ). همت :
شاهی که نشد معروف الا بجوانمردی
الا بنکونامی الا بنکوکاری.
منوچهری.
حاتم انصاف داد که من او را بهمت وجوانمردی از خود برتر دیدم. ( گلستان ).
- جوانمردی کردن ؛ فتوت و مروت کردن. بخشندگی و سخاوت کردن : و جوانمردی کند نه چندانکه دستگاه ضعیف شود. ( سعدی ).

فرهنگ فارسی

۱- سخاوت بخشندگی . ۲- همت فتوت .

فرهنگ معین

( ~. ) (حامص . ) بخشندگی ، سخاوت .

فرهنگ عمید

سخاوت، فتوت.

دانشنامه عمومی

جوانمردی (خانمیرزا). جوانمردی، روستایی در دهستان جوانمردی بخش مرکزی شهرستان خانمیرزا در استان چهارمحال و بختیاری ایران است. این روستا، مرکز دهستان جوانمردی است. [ ۱]
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵، جمعیت این روستا برابر با ٬۳۸۵ نفر ( ۷۴ خانوار ) بوده است. [ ۲]
عکس جوانمردی (خانمیرزا)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

جدول کلمات

مکرمت, مروت

مترادف ها

magnanimity (اسم)
بلند همتی، جوانمردی، علو، بزرگواری، رادمردی، علو طبع، بزرگی طبع

chivalry (اسم)
دلیری، جوانمردی، فتوت، تعارف

فارسی به عربی

فروسیة

پیشنهاد کاربران

کرم
رادی
جوانمردی:بخشش، مردانگی
فتوت
کسی بهم پیام نده
عباسی
فتا
فتوت. . . .
عالی همتی. [ هَِ م م َ ] ( حامص مرکب ) بلندهمتی. جوانمردی. سخاوت. ( ناظم الاطباء ) . رجوع به عالی همت شود :
ز عالی همتی گردن برافراز
طناب هرزه از گردن بینداز.
نظامی.
بخشش
سخاوت
کسی که باوقار است فداکار
مروت، همت، سخاوت، فتوت، بخشش، بخشندگی، حمیت، سخا، لوطی گری، مردانگی
رشادت. فداکاری
همت فتوت . مروت. سخاوت.
همت فتوت
مروت
سخاوت، بخشندگی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٨)

بپرس