جوانرود

لغت نامه دهخدا

جوانرود. [ ج َ ] ( اِخ ) یکی از دهستان های بخش پاوه شهرستان سنندج واقع در جنوب بخش پاوه است. آب قراء دهستان اکثر از چشمه ها و زه آب دره و رودخانه های دهستان تأمین شده عموماً شیرین هستند. در این دهستان چهاررشته کوه وجود دارد: 1 - سلسله کوه شاهو، مرتفعترین کوه منطقه کرمانشاه و در شمال خاوری دهستان و بلندترین قله آن 3370 متر از سطح دریا ارتفاع دارد. 2 - رشته دوم از کوه شاهو در حدود باختر شمشیر منشعب شده برودخانه سیروان منتهی میشود، ابتدای آن بکوه آتشگاه یا آتشکده معروف است ، قسمت وسط کوه گزن و انتهای آن کوه زردوئی نامیده میشود. ارتفاع قله آتشگاه 2462، کوه گزن 2389 و زردوئی 2153 متر است. 3 - رشته سوم از باختر قلعه گاه شروع شده بتدریج به ارتفاع آن افزوده میشود، بین رودخانه مره خیل و رودخانه لیله محل تلاقی رودخانه لیله برودخانه سیروان ادامه دارد و بلندترین قله آن در شمال آبادی کلاش بنام ماکوهان 2615 متر ارتفاع دارد. این کوه بعد از شاهو بلندترین کوه دهستان و دامنه های آن مستور از جنگل و مسلط بدهستان جوانرود است و انتهای خاوری آن درک و بیزل نامیده میشود. 4 - رشته چهارم در جنوب و موازی رودخانه ٔلیله واقع شده هیصر و سرابند یا صحرابند نامیده میشود. ارتفاع قله هیصر 2171 متر است. دامنه و دره های شمالی این کوه نیز مشجر و دارای جنگلهای بلوط سقز و غیره است. عبور از این کوهها بواسطه شیب زیاد و اشجار بسیار مشکل است. مهمترین رودخانه این دهستان رودخانه لیله و مره خیل و از آثار ابنیه قدیم قلعه خرابه گبری روی قله کوه آبادی روان زردوئی ، قلعه خرابه مشهور به پاسگه در شمال باختری آبادی شمشیر، قلعه خرابه سید احمدبیک در خاور مزیدی روی تپه ، قلعه خرابه مشهور به چنگیزخان در شمال قلعه جوانرود روی تپه ، قلعه خرابه قره قلعه در شمال خاوری آبادی قوری قلعه...، قلعه خرابه سمبور و آن در شمال خاور آبادی منصورآقائی ، غار کاوک در جوانرود از نقاط قابل ملاحظه جوانرود است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5 ).

جوانرود. [ ج َ ] ( اِخ ) نام طایفه ای است که در قصبه جوانرود سکونت دارند. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ). رجوع به ماده قبل شود.

فرهنگ فارسی

نام طایفه است که در قصبه جوانرود سکونت دارند .

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] شهرستان و شهری در شمال غربی استان کرمانشاه می باشد.
شهرستان مرزی جوانرود از مغرب به خاک عراق محدود می شود و مشتمل است بر دو بخش به نامهای مرکزی و کَلاشی ، و یک شهر به نام جوانرود (مرکز شهرستان ).
← کوههای مهم
مرکز شهرستان جوانرود، در دامنه ای در ارتفاع ۳۰۰، ۱ متر و در ۸۲ کیلومتری شمال غربی شهر کرمانشاه (مرکز استان ) واقع است . کوههای گرده برگیر و چاه عاقلی از شمال و شمال شرقی به شهر مشرف اند. رود لیله از کنار شهر می گذرد. بیشترین دمای جوانرود در تابستانها ْ۳۰، کمترین آن در زمستانها ْ۲۷- و میانگین بارش سالانه آن جا شش صد میلیمتر است . در سرشماری ۱۳۷۵ ش ، جمعیت شهر ۳۱۷، ۳۳ تن بوده است
← موقعیت راهها
(۱) اعتمادالسلطنه .(۲) ایران . وزارت کشور، تقسیمات کشور شاهنشاهی ایران ، تهران ۱۳۵۵ ش .(۳) ایران . وزارت کشور. اداره کل آمار عمومی ، گزارش خلاصه سرشماری عمومی کشور در سال ۱۳۳۵، ج ۱: تعداد و توزیع ساکنین کشور ، تهران ۱۳۳۹ ش .(۴) ایران . وزارت کشور. اداره کل آمار و ثبت احوال ، کتاب جغرافیا و اسامی دهات کشور، ج ۲، تهران ۱۳۲۹ ش .(۵) ایران . وزارت کشور. معاونت سیاسی . دفتر تقسیمات کشوری ، نشریه اسامی عناصر و واحدهای تقسیماتی ( به همراه مراکز )، تهران ۱۳۸۰ ش .(۶) همو، نشریه تاریخ تأسیس عناصر تقسیماتی به همراه شماره مصوبات آن ، تهران ۱۳۸۲ ش .(۷) همو، نشریه عناصر و واحدهای تقسیمات کشوری .(۲۶) بازیل نیکیتین ، کرد و کردستان، ترجمه محمد قاضی ، تهران ۱۳۶۶ ش .(۲۷) علی اکبر وقایع نگار کردستانی ، حدیقه ناصریه در جغرافیا و تاریخ کردستان ، چاپ محمد رئوف توکلی ، تهران ۱۳۶۴ ش .(۲۸) EI ۲ , sv "Djawanrud";.(۲۹) Guy Le Strange, The lands of the Eastern Caliphate , Cambridge ۱۹۳۰.

دانشنامه عمومی

جَوانرود، ( به کُردی: جوانڕۆ ) نام شهری در استان کرمانشاه و مرکز شهرستان جوانرود است. جوانرود سومین شهر پر جمعیت استان پس از شهرهای کرمانشاه و اسلام آباد غرب است مردم جوانرود کرد هستند و با لهجه سورانی ( جافی ) سخن می گویند. [ ۴]
از شمال به اورامان لهون و پل دو آب، از جنوب به شهرستان سرپل ذهاب و از شرق به کرمانشاه و از غرب به خاک عراق متصل است. زبان مردم این منطقه کُردی ( سورانی با گویش جافی ) است. از لحاظ موقعیت جغرافیایی این شهر در مرکز منطقه اورامانات و در بین سه شهرستان پاوه، ثلاث باباجانی و روانسر محصور می باشد. این شهر دارای جنگل های طبیعی و بکر بلوط می باشد. واردات کالاهای خارجی و صادرات کالاهای ایرانی از طریق مرز جوانرود - عراق ( دروله ) ، ثلاث - عراق ( شیخ صله ) و پاوه - عراق ( شوشمی و سازان ) ، بازار پررونقی برای این شهر به ارمغان آورده است. از برتری ها جوانرود نسبت به سایر شهرها عرضه محصولات امنیت کامل، مراکز اقامتی مناسب، آب و هوای معتدل، طبیعت بکر و منظره های سرسبز فاصله نزدیک تر به مراکز مهم کشور همچون تهران، اصفهان و مشهد و جنوب کشور، محورهای مناسب راه و نزدیکی به مناطق گردشگری طاق بستان، بیستون، غار قوری قلعه، سد داریان و روستاها اورامانات است.
جوانرود یکی از گردشگرپذیرترین شهرها در غرب ایران است.
مردم جوانرود کُرد هستند به زبان کُردی سورانی و لهجه جافی تکلم می کنند.
نام این شهر از دو کلمه کُردی «جوان» به معنای زیبا و کلمه فارسی «رود» تشکیل شده است که معنای رودخانه زیبا را می دهد، البته می توان چنین برداشت کرد که نام این شهر از دو کلمه کردی «جوان» + «رو» تشکیل شده که به معنای زیبا چهره است، هر دو مورد محتمل است.
نام جوانرود برگرفته از قلعه های حکومتی متعددی است که در این منطقه در چند قرن اخیر توسط حکومت ها بنا نهاده شده است. آثار و شواهد مکتوب بدست آمده در منطقه تاریخ و قدمت جوانرود و نامش را به بیش از ۷۰۰ سال می رسانند. حمدالله مستوفی در کتاب خویش از این منطقه با نام «الانی» یاد می کند.
حکومت جوانرود که جزء بلوک هجده گانه سنندج است[ ۵] و مردوخ کردستانی در کتاب خود بلوک جوانرود را متشکل از قریه آباد پاوه و نیز قلعه جوانرود و محال روانسر ذکر می کند بیشتر در دست والیان اردلان بوده اما حاکمان اصلی جوانرود که مشروعیت خود را از عامه مردم می گرفتند سید احمد بیگ جاف و فرزندان وی بوده اند. پس از او رستم بیگ وکیل بنا بر وصیت پدر سید احمدبیگ و نظر ریش سفیدان مسئولیت رهبری ایل را برعهده گرفت. بعد از او اولاد ارشد وی به این مقام می رسیدند. این یاسای ایلی با فوت محمد بیگ وکیل در سال ۱۳۶۳ ه‍. ش به پایان رسید. ایل غالب در جوانرود همواره جاف ها، به سرکردگی بیگ زادگان جوانرودی بوده اند. [ ۶]
عکس جوانرودعکس جوانرودعکس جوانرود
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

در زبان کوردی
مردم شهر به شه قه لا یا قلعه میگن
جواردو اسم رسمی میباشد و در تلفظ مردم جوانرو میگویند
جوانرو از دوجز جوان رو تشکیل شده که میتونه این معانی رو داشته باشه
جوان =زیبا رو =روز
...
[مشاهده متن کامل]

جوان = جوان رو=مرگ ، کشته شده= یا به قول اجدادمان در زرتشتی به معنی پیوستن به نور و روشنایی
جوانهای بیگناه و احساساتی و نیرومند وقوی که در جنگهای بی پایان هر دوره ی تاریخی ۳۰ ساله و شاید کمتر کشته میشوند✌
جوانرو شاید تلفظ کوردی جوانرود باشه؟

عرض ادب
به احتمال زیاد به معنی� دو رود� بوده است
این شهر از نظر جغرافیایی بین دوتا رود قرار گرفته است.
جوان = دووان
رود = ڕۆ
تلفظ حرف دال به حرف جیم در زبان کردی و زبان های اروپایی قابل تبدیل هست
جوانرود به معنیه رود جوان یا زیبا
جوانرود = رود زیبا
شهری کُردنشین در کرمانشاه که به زبان کوردی سورانی تکلم دارند
به معنی قشنگ راه رفتم و جوان مردانه

بپرس