شیر دادن مادر به فرزندش را جوجودادن می گویند. جان دادن
هر نوع موجود کوچک جوجو است . و تکه کلام میا هست
جوجو، طائفه ای ازلرهای الشتر که اصالت آنها از نوادگان کریم خان زندبوده، ودرهمدان نهاوند، الشتر بروجردواشترینان ساکن میباشندهمچنین تعدادی نیز دراستان فارسوتلفظ صحیح آن جوجون میباشد یعنی سینه های پهن یا سینه فراخ
در زبان تالشی به معنی پستان
جوجو: یعنی برام فرقی نداره، چه زشت باشد چه خوب هرچی که است من او را دوست میدارم
اندانتج : خدانگهدار ، حل شدن مشکل ، تا دیدار بعدی ، به امید دیدار .
در میالند :گربه و هر حیوان دیگری
در گویش کرمانی مخصوصا زرند ( زبان کودکانه ) : پستان
جوجو در اصل جوجون و از جان جان
که به غلط فارسیش شده جوجو و اسم طایفه ی بزرگ که از الشنر تا جنوب همدان و بروجرد و اشترینان پراکنده شده است و از نوادگان کریم خان زند هستن و مدتی هم در شیراز سکونت داشتن
جوجو همچون موجودات ریز تا درشت به گفته میا است
جوجو:نام هر حیوانی که میا می بیند
( کوروش حتما دقت کن )
هر حیوانی، درنده، چرنده، از مورچه تا گاو
شاس باقالی:جر زن، تقلب
به معنای هر حیوانی می باشد برای مثال جوجو می تواند گاو باشد و میتواند موش هم باشد هر حیوانی از نظر میاد کبیر جوجو می باشد/:
جوجو در میالند به معنی چیز بزرگ و وحشتناک که میا آن را جوجو بیان کرده است
همی نوع حیوون از ریز تا درشت همه جوجو
انواع حیوانات و حشرات و خزندگان و پرندگان
اعم از مورچه تا گاو
جوجو از جمله تمامی حیوانات مگس، عنکبوت، پشه تا خرس، فیل ، گاو
در میالند:
انواع حیوانات و حشرات و خزندگان و پرندگان
اعم از مورچه تا گاو
جوجو نام طایفه ای از لک های لرستان که در اطراف الشتر، بروجرد و نهاوند ساکن هستند البته سکونتگاه اصلی آنها همان روستاهای اطراف الشتراست که تعدادی از آنها بدلیل نزاع ودرگیری به بروجرد و نهاوند مهاجرت کرده اندو درحال حاضرغالبا اسم فامیل خود را ازجوجو به جهانی تغییر میدهند.
جوجو ( C�c� ) : در زبان ترکی نام نوعی حشره به نام ساس است
جوجو یک مارک مائشعیر است و جوجو به یک موجود ضعیف که تعداد موافقا و مخالفاش یکیه میگن
بعضی وقت ها به بچه ها می گویند که کنایه از بامزه بودن انها دارد
البته به جوجه هم می گویند
کوچک، دوست داشتنی، ناز،
جوجون به لری یعنی شادی و طایفه جوجون نه جوجو که جوجون در اصل از نوادگان کریم خان زند هستش
جوجه، بچه ی مرغ
موجود کوچک دوست داشتنی یا انسانی دوست داشتنی با دلی کوچک وپاک
یک موجودخاستنی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٨)
