جیرنده

لغت نامه دهخدا

جیرنده. [ رَ دِه ْ ] ( اِخ ) قصبه مرکزی بلوک فاراب دهستان عمارلوی بخش رودبار شهرستان رشت. کوهستانی سردسیری و دارای 2400 تن سکنه است. آب آن از رودخانه محلی بنام زغال کش و محصول آن غلات ، لبنیات و میوه جات و شغل اهالی زراعت و گله داری و زغال سوزی و گلیم و جوراب بافی است. راه مالرو دارد و درزمستان عده ای برای تأمین معاش بگیلان میروند. قلعه ٔخرابه ای بنام کافرقلعه دارد که قدیمی است. صندوق پست دارد و نامه ها هفته ای یک مرتبه بوسیله پیک سوار برودبار حمل میشود. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2 ).

فرهنگ فارسی

دانشنامه عمومی

جیرنده شهری در بخش عمارلو شهرستان رودبار استان گیلان است و در ۳۵ کیلومتری لوشان، ۶۵ کیلومتری رودبار و ۱۲۰ کیلومتری رشت قرار دارد و آب و هوای آن سرد و کوهستانی است.
نام بومی این شهر، جیرین دیه می باشد؛ که معادل فارسی آن ده زیرین معنی می شود: جیرین = زیرین + دیه = ده
این منطقه دارای آب و هوای معتدل کوهستانی است. در ارتفاع بیش از ۱٬۳۷۷ متری از سطح آب های آزاد واقع است. از شمال به جنگل های راش و از غرب به جنگل های سرو کوهی ( اُرس ) ( به تاتی: اروس ) و از جنوب به باغستان ها مشرف می شود.
مردم جیرنده رودبار به زبان گیلکی با گویش گالشی ( دیلمی ) سخن می گویند. [ ۱] [ ۲] [ ۳] [ ۴] همچنین عده ای از کردهای مهاجر که در زمان صفویه و نادرشاه در عمارلو و رحمت آباد ساکن شدند و به زبان مخصوص خود حرف می زنند، ولی همه به زبان گیلکی آشنایی دارند و به زبان گیلکی حرف می زنند، بدون این که لهجه آن ها متمایز باشد. [ ۵] [ ۶]
به گفته سبزعلیپور مردمان تات زبان رودبار در دو منطقه عمارلو و خورگام زندگی میکنند. مرکز بخش عمارلو جیرنده است و علاوه بر آن روستاهای انبوه، کلیشم، خرم کوه، ویه ، ناوه، لایه، نوده فاراب، یکنم، ایینه ده، پاکده، داماش، بیورزین، پارودبار، اسکابن، کرماک به زبان تاتی تکلم می کنند. در بخش خورگام مرکز بخش یعنی بره سر و روستاهای ناش، اسطلخ کوه، چیچال، لیاول علیا، چلوانسرا، قوشه لانه، سه پستانک، گرزنه چاک، کشکش به زبان تاتی تکلم میکنند. [ ۷] طبق نظر او رودبار یک منطقه چند زبانه هست و در آن به تاتی، کردی ( کرمانجی ) ، گالشی و تالشی سخن می گویند. تاتی رودبار در جنوب گیلان در رودبار، پیرکوه، خورگام، رحمت آباد، رستم آباد و فاراب گویش می شود و گیلکی رودبار در جنوب گیلان، در رستم آباد، رودبار، منجیل و لوشان و . . . رایج است. [ ۸] در فرهنگ جغرافیایی ایران جیرنده را قصبه و مرکز بلوک فاراب ذکر کرده و از گویش تاتی اهالی و گلیم بافی و جوراب بافی آنجا سخن گفته است . > جیرنده رزم آرا، فرهنگ جغرافیایی ایران ( آبادیها ) ، جلد ۲، ص ۷۴. < /ref>
اهالی جیرنده کرد می باشند. ایشان از نواده گان سران کردهای کرمانج ایل عمارلو ، شاخه بیشانلو شناخته می شوند. در کتاب ولایات و دارالمرزایران و گیلان، رابینو دوبورگومال، نایب کنسول انگلستان دررشت ( ۱۹۰۶ - ۱۹۱۲ میلادی ) به صراحت از قومیت اهالی جیرنده سخن می گوید: خان کنونی جیرنده نصرالله خان سرهنگ پسر عبدالله خان از قبیله بیشانلو است. [ نیازمند منبع]
عکس جیرندهعکس جیرندهعکس جیرندهعکس جیرندهعکس جیرندهعکس جیرنده

جیرنده (قزوین). جیرنده یک منطقهٔ مسکونی در ایران است که در دهستان الموت پائین واقع شده است. [ ۱] جیرنده ۲۲ نفر جمعیت دارد.
عکس جیرنده (قزوین)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

درلهجه ی جیرندهی به جو آرا به معنای بالا مانندلهجه گیلکی جور به بالا گفته می شود. وجیرا یاجیر به معنای پایین گفته می شود.
درزبان تالشی جیر به معنای پایین است دوست گرانقدر. در گیلکی هم جور به معنای بالا
واژه " جیرنده " تازی شده " گیرنده " پارسی به معنای ستاننده و از بن گرفتن می باشد و به هیچ روی با جیران ترکی به معنای آهو هم معنی و هم ریشه نمی باشد، واژه های هم خانوده گیرنده : نخگیر ( نخجیر ) ، گیرافت ( جیرفت ) است و در هیچ یک از گویش ها و زبان های هم خانواده پارسی " جیر " به معنای پایین نمی باشد.
معنی جیرهنده بنظره بنده اینطورتفسیر میشه که باید گفت جیره نده یعنی به زبان گیلکی مردم جیرهنده میشه جیره نداده
جیران ده, جیران یعنی اهو, ده پرآهو بوده
روستایی در 125 کیلومتری قزوین واقع در بخش رودبار الموت . این واژه اسمی مرکب از دو تکواژ جیر به معنی :پایین
و ده به معنی ده یا روستا است یعنی روستای پایین. شغل مردم آن دامداری و کشاورزی می باشد . محصولات کشاورزی این روستا عبارتند از :گردو ، انگور ، آلو ، آلبالو ، سیب ، گلابی و . . . . جمعیت فصلی و دائمی آن تقریبا به 80 خانوار می رسد .
...
[مشاهده متن کامل]

بپرس