حالت افندی

لغت نامه دهخدا

حالت افندی. [ ل َ اَ ف َ ] ( اِخ ) محمدسعید. یکی از رجال دوره سلطان محمودخان ثانی. وی مظهر اعتماد و الطاف شاهانه بود ولی بی احتیاطی در حرکات و سکنات و توجه به اغراض و منافع شخصی برای او نتیجه سوء داد. او بمنظور خوش خدمتی به بعضی بیکهای فنار که مخدوم سابق وی بودند برای فرمانروائی علی پاشای تپه دلنلی کوشش کرد و سبب عمده عصیان موره و فترت روم هم او بود. وی پسر حسین افندی از اشراف قضاة قریم ( کریمه ) است. در ابتدای حال نزد رئیس الکُتّاب راشد افندی سمت معاونت مهرداری داشت ، سپس وکیل امور نائب الحکومه یکی ( ینی ) شهر شد، بعدها به سمت منشیگری در خدمت بعض اعیان و اشراف منصوب گردید و بعد بعنوان منشیگری و معاونت خزانه داری مشغول انجام خدمات دولتی شد. مدتی هم به مقام سفارت مأمور پاریس شده در سنه 1222 هَ. ق. به ریاست دفتر همایون و پس از دو ماه به ریاست دربار مفتخر گردید و در اواخر سال مزبور به کوتاهیه تبعید و بعد از یک سال آزاد شده با مأموریت مهمی به بغداد فرستاده شد. در هنگام عودت به منصب امین درباری و چند سال بعد به درجه مأمور توقیع همایون ترفیع یافت و عاقبت در نتیجه اعمال نفوذ و اقتدار بیجا در سنه 1238 هَ. ق. به قونیه تبعید و در آنجااعدام گردید. و چون وی به طریقت مولویه داخل بود جسد او را در همانجا و سر بریده وی را در صحن مولویخانه غلطه دفن کردند و در همینجا او را موقوفات و کتابخانه ایست. حالت افندی از شاعری نیز بهره داشته است. ( قاموس الاعلام ترکی ). کتابخانه حالت افندی یکی از کتابخانه های مهم استانبول و دارای فهرستی مرتب میباشد.

فرهنگ فارسی

یکی از رجال دوره سلطان محمود خان ثانی

پیشنهاد کاربران

بپرس