حجاب

/hejAb/

مترادف حجاب: برقع، پوشش، جلباب، چارقد، چارق، چاروق، روسری، روی بند، ستر، مقصوره، نقاب، پرده، غشا، حایل | پرده داران، حاجیان، حاجب ها، دربانان

برابر پارسی: پوشش، پرده، پردَک

معنی انگلیسی:
veiling, purdah, veil, [rare.] curtain, [fig.] modesty

لغت نامه دهخدا

حجاب. [ ح ِ ] ( ع مص ) در پرده کردن. حجب. || بازداشتن از درآمدن. ( منتهی الارب ). بازداشتن. ( دهار ) ( زوزنی ). || روگیری. عفاف. حیا. شرم کردن :
مرا بعرض تمنا حجاب نگذارد
و گر خموش شوم اضطراب نگذارد.
شجاعی کاشی.
اگر حجاب کنی از خدا فرشته شوی
چنین که می کنی از مردمان حجاب اینجا.
صائب ( از آنندراج ).
- حجاب نبودن دعائی را ؛ مستجاب و درگیر بودن آن : دعای پادشاهان را که از دل راست و اعتقاد درست رود هیچ حجاب نیست. ( تاریخ بیهقی ص 595 ). مرد... توبه کرد که... بخلاف این مستوره که دعای او را حجابی نیست کار نپیوندد. ( کلیله و دمنه ).
- سر برون کردن از حجاب ؛ بیرون آمدن و ظاهر شدن :
بس نمانده ست کآفتاب خدای
سر به مغرب برون کند ز حجاب.
ناصرخسرو.
|| ( اِ ) پرده. ( دهار ) ( ترجمان القرآن جرجانی ) ( منتهی الارب ). حاجز. رادع. مانع. عائق. سد. حائل میان دو چیز. ج ، حُجُب. ( منتهی الارب ). کل ماستر مطلوبک عن عینک. ( تعریفات جرجانی ، اصطلاحات صوفیه ) :
به حجاب اندرون شود خورشید
چون تو گیری از آن دو لاله حجیب.
رودکی.
ای رخ رخشان جانان زیر آن زلف بتاب
لاله سنبل حجابی یا مه عنبرنقاب.
عنصری.
چو بردارد ز پیش روی اوثان
حجاب ماردی دست برهمن.
منوچهری.
گفت ( خواجه احمد حسن ) مجلس دیوان و در سرای گشاده است و هیچ حجاب نیست هر کس را که شغلی است می باید آمد. ( تاریخ بیهقی ).
ببینش کوش هان تاچند گفتن
حجاب از پیش برباید گرفتن.
ناصرخسرو.
جز بعلمی نرهد مردم ازین بند عظیم
کان نهفته است بتنزیل درون زیر حجاب.
ناصرخسرو.
بس نمانده است کافتاب خدای
سر به مغرب برون کند ز حجاب.
ناصرخسرو.
و چون حجاب شب روشنی روز را بپوشانید همگان سلاح درپوشیدند. ( فارسنامه ابن البلخی ص 80 ).
ز بهر آنکه ببیند سپاه خسرو را
به راغ لاله پدید آید از میان حجاب.
مسعودسعد.
اما بعد از تأمل ، غبار شبهت و حجاب ریبت برخیزد. ( کلیله و دمنه ). یکی راه... قوت شهوانی بر قوت عقل غالب گشته و نور بصیرت او را به حجاب ظلمت پوشیده. ( کلیله و دمنه ). حجاب تاریک جهل برابر نور عقل او بداشت. ( کلیله و دمنه ). هر که ازین چهار خصلت یکی را مهمل گذارد روزگار حجاب مناقشت پیش مرادهای روزگار او بدارد. ( کلیله و دمنه ). بر کنیزک بس نمی آمد که حجاب حیا از میان برداشته بود. ( کلیله و دمنه ). وحجاب مخافت از پیکر مراد بردارم. ( کلیله و دمنه ). گفت ( خواجه احمد حسن ) مجلس دیوان اگر حجابی در راه افتد مصالح معاش و معاد خلل پذیرد. ( کلیله و دمنه ).بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

شیرازی فتحعلی بن محمد جعفر شاعر خطاط شیرازی ( ف. شیراز ۱۲۶۹ ه. ق . ) وی در خط نستعلیق مهارت داشت . پس از مرگ او را در بقعه شاه چراغ دفن کردند .
پرده، چادر، روپوش، روبند، آنچه که چیزی راپوشاند، حاجبان، پرده داران، دربانان، جمع حاجب
( اسم ) جمع حاجب پرده داران ( شاهان و امیران ) .
یا جهان موضعی است بر ساحل رود یباه

فرهنگ معین

(حِ ) [ ع . ] (اِ. ) ۱ - پرده ، ستبر. ۲ - نقابی که زنان چهرة خود بدان پوشانند، روبند، برقع . ۳ - چادری که زنان سرتاپای خود را بدان پوشانند.
(حُ جّ ) [ ع . ] (اِ. ) جِ حاجب ، پرده داران .

فرهنگ عمید

= حاجب
۱. چادر.
۲. روپوش، روبند.
۳. (تصوف ) آنچه حائل و مانع میان طالب و مطلوب باشد و مانع تجلی حقایق شود.
۴. [قدیمی] پرده.
۵. [قدیمی، مجاز] آنچه مانع بین دو چیز دیگر باشد.
* حجاب الغره (غرت ): [قدیمی، مجاز] حیرت و سرگردانی.
* حجاب ظلمانی: [قدیمی، مجاز]
۱. شب.
۲. (تصوف ) صفات ذمیمه.
* حجاب نورانی: (تصوف ) [قدیمی، مجاز] صفات حمیده.
* حجاب حاجز: (زیست شناسی ) پردهای میان آلات صدری و اعضای درونی شکم، پردهای که قفسۀ سینه را از شکم جدا می کند، دیافراگم.

فرهنگستان زبان و ادب

{veil} [مطالعات زنان] پوششی که زنان برای محافظت از بدن یا پوشاندن سر و صورت به کار می برند

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] اصطلاحی دینی ناظر به حکم پوشش زنان در برابر دیگران، به ویژه مردان غیرمحرم، که در کنار حکم پوشش مردان در فقه مطرح شده است.
حجاب در لغت به معنای مانع، چیزی که بین دو چیز جدایی افکنَد، پوشاندن و پوشش (سِتر) است. به پرده حائل میان قفسه سینه و شکم ، «حجاب حاجز» می گویند. امروزه واژه حجاب در زبان عامه مردم و متون فقهی به معنای پوشش شرعیِ زنان به کار می رود.حجاب، بیش از آن که جنبه فردی داشته باشد، رفتاری اجتماعی است، یعنی انسان عاقل مکلف، در جمع و هنگام مواجهه با دیگران، از حیث پوشش، الزامات و محدودیت هایی را می پذیرد که میزان آن در فرهنگ ها و ادیان و جوامع، متفاوت است.در باور دین داران، علی الاصول، الزامات و محدودیت ها و هنجارهای حضور در اجتماع را دین تعیین می کند.
ابعاد
استعمال این کلمه، بیش تر به معنی پرده است.-در قرآن این کلمه در هشت مورد به کار رفته که بیش تر به معنای حاجز، مانع، حایل و پرده است.این کلمه از آن جهت مفهوم پوشش می دهد که پرده، وسیله ی پوشش است، ولی هر پوششی حجاب نیست؛ بلکه آن پوششی حجاب نامیده می شود که از طریق پشت پرده واقع شدن صورت گیرد. در این نوشتار مراد ما از حجاب، پوشش اسلامی است، و مراد از پوشش اسلامی زن، به عنوان یکی از احکام وجوبی اسلام، این است که زن، هنگام معاشرت با مردان، بدن خود را بپوشاند و به جلوه گری و خودنمایی نپردازد.بنابراین، حجاب، به معنای پوشش اسلامی بانوان، دارای دو بُعد ایجابی و سلبی است. بُعد ایجابی آن، وجوب پوشش بدن و بُعد سلبی آن، حرام بودن خودنمایی به نامحرم است؛ و این دو بُعد باید در کنار یکدیگر باشد تا حجاب اسلامی محقق شود؛ گاهی ممکن است بُعد اول باشد، ولی بُعد دوم نباشد، در این صورت نمی توان گفت که حجاب اسلامی محقق شده است.گاهی مشاهده می کنیم که بسیاری از زنان محجبه در پوشش خود از رنگ های شاد و زیبا و تحریک برانگیز استفاده می کنند که به اندامشان زیبایی خاصی می بخشد و در عین پوشیده بودن بدن زن، زیبایی اش آشکار است، گویی که اصلاً لباس نپوشیده است؛ و این دور از روح حجاب است.اگر به معنای عام، هر نوع پوشش و مانع از وصول به گناه را حجاب بنامیم، حجاب می تواند اقسام و انواع متفاوتی داشته باشد. یک نوع آن حجاب ذهنی، فکری و روحی است؛ مثلاً اعتقاد به معارف اسلامی، مانند توحید و نبوت، از مصادیق حجاب ذهنی، فکری و روحی صحیح است که می تواند از لغزش ها و گناه های روحی و فکری، مثل کفر و شرک جلوگیری نماید.
پیشینه
پوشیده بودن زنان در ادیان و اقوام پیش از اسلام نیز وجود داشته است. مسیحیان و یهودیان به پوشیده بودن موی زنان اهمیت می دادند و آن را از نشانه های عفت زنان برمی شمردند.متأله مسیحی، تِرتولیانوس (از آباء کلیسا ، متوفی ۲۲۵ میلادی)، در اثرش (درباره پوشش زنان)، زنان مسیحی را ملزم می کرد در لباس پوشیدن، آرایش مو، راه رفتن و استفاده از زیورآلات همانند زنان مشرک نباشند.در دوره معاصر گروهی از یهودیان راست کیش (ارتدوکس) همچنان بر لزوم پوشیده بودن موی زنان پافشاری می کنند.
اقسام
...

[ویکی شیعه] حجاب اصطلاحی دینی به معنای پوشاندن برخی از نقاط بدن زنان در شریعت اسلامی. حجاب در ادیان و اقوام پیش از اسلام وجود داشته و آیاتی در قرآن و احادیثی از ائمه(ع)، از وجوب و اهمیت آن سخن گفته اند.
حکم حجاب در فقه در بخش نماز و نکاح مطرح شده است. این حکم از دیدگاه فقها ازاحکام ضروری دین اسلام است. در باور مسلمانان، ایجاد امنیت روانی و حفظ سلامت اخلاقی جامعه از حکمت های واجب شدن حجاب است.
همچنین در تبصره ماده ۶۳۸ قانون مجازات اسلامی در ایران، بی حجابی جرم تلقی شده است.

[ویکی اهل البیت] این صفحه مدخلی از نثر طوبی:دائرة المعارف لغات قرآن کریم است
«و اذا سألتموهن متاعاً فسئلوهن من وراء حجاب»؛ (سوره احزاب/آیه53) چون از آن زنان چیزی خواهید از پشت پرده بخواهید. چون گرفتن و دادن و حرکت دست موجب آن است که چادر و روپوش زنان از رخساره یا دست و بازو و لباس زیرین که زینت دارد کنار رود و چشم نامحرم به آن افتد پس اگر از زنان چیزی خواهید باید پرده میان شما و آنها آویخته باشد.
این یکی از آیات حجاب است و اگرزن طوری پوشیده باشد که با حرکت دست چیزی از زینت او پدیدار نگردد و دست و ساعد او بیرون نیافتد حرام نیست اما در آن عهد آستین تنگ و دستکش و امثال آن مرسوم نبود. زنان پیغمبر صلی الله علیه و آله حتماً در پس حجاب بودند چون خطاب اول با آنها است و هرگاه در مجلسی می نشستند، پرده می آویختند. مردان در یکسو و زن پیغمبر در یکسوی پرده با هم سخن می گفتند و در سفر هم در هودج پرده دار می نشستند. معاویه چون به دیدار عایشه آمد، دستور داد پرده آویختند و خود پشت پرده نشست و معاویه از آن سوی با هم سخن گفتند.
حجاب از ضروریات دین اسلام است و کسی که انکار آن کند چه زن و چه مرد انکار ضروری دین کرده است و اگر ترک حجاب کند و انکار آن نکند مانند اعراب چادرنشین بلکه خود معترف باشد که به ترک حجاب نافرمانی خدا و مخالفت قرآن کرده است کافر نیست و اگر بدانیم به تقیه یا تملق از حجاب مذمت می کند نیز کافر نیست.
«وما کان لبشر أن یکلمه الله الاوحیا او من وراء حجاب أو یرسل رسولاً»؛ (سوره شوری/آیه 51) هیچ بشر را نرسد که خدای با او سخن گوید مگر به وحی در قلب یا از پشت پرده یا فرشته به رسالت فرستد که او به اذن خدا پیغام رساند.
یعنی گاه وحی الهی در قلب می آید و چشم و گوش مأخوذ نمی شوند و آن وحی است و گاه گوش نیز موجه عالم غیب می شود و صدا می شنود اما چیزی نمی بیند و آن از پشت پرده «وراء حجاب» است یا هم قلب و هم گوش و هم چشم متوجه آن عالم می شوند، فرشته را می بیند و سروش را می شنود و قلب او حقیقت را درمی یابد.
این هر سه مراتب بسته به توجه نفس مطهر پیغمبر به عالم غیب است هر چه نورانیت ملا اعلی بیشتر غلبه کند و آثار شخصیت و تعین بشری ضعیف تر گردد حواس و ادراکات به عالم غیب بیشتر متوجه می گردد و با همه قوی به آن عالم متصل میشود و اگر نفس نبی بسیار قوی باشد با آن که همه قوی متوجه عالم غیب است بر عالم شهادت نیز احاطه دارد.
«انهم عن ربهم یومئذ لمحجوبون»؛ (سوره مطففین/آیه 15) به راستی که آنها از پروردگار خود در آن روز پوشیده اند.

[ویکی الکتاب] معنی حِجَابٌ: هر چیزی که چیزی غیر از خودش را بپوشاند
معنی یَضَعْنَ: که زمین بگذارند (از"وضع" به معنی نهادن و متضاد رفع که به معنی بلند کردن و برداشتن است. "یَضَعْنَ حَمْلَهُنَّ " یعنی می زایند یا وضع حمل می کنند. "یَضَعْنَ ثِیَابَهُنَّ "یعنی :حجاب و روپوش خود را کنار بگذارند)
معنی أَعراف: قسمتهای بالای حجاب و تلهای شنی و عرف به معنی یال اسب و تاج خروس و قسمت بالای هر چیزی است . معلوم میشود که این کلمه به هر معنا که استعمال شود ، معنای علو و بلندی در آن هست . اهل اعراف مشرف بر جمیع مردم از بهشتیان و دوزخیانند ، معلوم میشود که منظور از...
معنی سَاقٍ: ساق -از زیر زانو تا مچ پا (در عبارت "یوم یکشف عن ساق" تعبیر برداشتن حجاب یا کشف از ساق کنایه ای است برای نشان دادن نهایت درجه شدت و سختی ، چون وقتی انسان به سختی دچار زلزله یا سیل یا گرفتاری دیگر میشود ، شلوار را بالا کشیده کمر را میبندد ، تا بهتر و...
معنی مَحْجُوبُونَ: آنانکه در حجاب و پرده قرار گرفته اند (مراد از محجوب بودن از پروردگارشان در روز قیامت محروم بودنشان از کرامت قرب و منزلت او است ویا محجوب بودن از رحمت خداست ومعنایش این نیست که از معرفت خدا محجوبند ، چون در روز قیامت همه حجابها برطرف میشود ، یعنی همه ...
ریشه کلمه:
حجب (۸ بار)

منظور از «حجاب» از مادّه «حَجْب» در این آیه پوشش زنان نیست، بلکه حکمی اضافه بر آن است که مخصوص همسران پیامبر(صلی الله علیه وآله)بوده و آن این که مردم موظف بودند به خاطر شرائط خاص همسران پیامبر(صلی الله علیه وآله)هرگاه می خواهند چیزی از آنان بگیرند از پشت پرده باشد، و آنها حتی با پوشش اسلامی در برابر مردم در این گونه موارد ظاهر نشوند; البته این حکم، درباره زنان دیگر وارد نشده و در آنها تنها رعایت پوشش کافی است. شاهد این سخن آن که کلمه «حجاب» هر چند در استعمالهای روزمره به معنای پوشش زن به کار می رود، ولی در لغت چنین مفهومی را ندارد و نه در تعبیرات فقهای ما. «حجاب» در لغت به معنای چیزی است که در میان دو شیء حائل می شود به همین جهت، پرده ای که در میان امعاء و قلب و ریه کشیده شده «حجاب حاجز» نامیده می شود.
حجب و حجاب هر دو مصدر و به معنی پنهام کردن و منع از دخول است. حجاب به معنی پرده نیز است (اقرب الموارد). ، حقا که آنها آن روز از پروردگارشان در پرده‏اند و یا از رحمت خدا ممنوع اند. چون از زنان پیغمبر متاعی خواسنید تز پس پرده بخواهید . این همان آیه حجاب درباره زنان آن حضرت است و با تنقیح مناط شامل زنان دیگر هم می‏شود و این غیر از پوشیده بودن زن از نا محرم است که در سوره نور آمده بعضی‏ها از این آیه چنین فکر کرده‏اند که زن مطلقا باید در پس پرده و حجاب باشد، غافل از آنکه مضمون آیه چیز دیگری است . . آیه شریفه در بیان سخن گفتن خدا با انبیاء است و آن از سه قسم خارج نیست اول وحی بدون واسطه آن ظاهراً آنست مه خدا به قلب پیغمبر القا کند، دوّم سخن گفتن از پس پرده مثل حضرت موسی که خدا کلام. صدا آفرید و موسی شنید ، سوّم آمدن ملک و آوردن وحی است مثل آمدن جبرئیل . نا گفته نماند: هر سه قسم، سخن گفتن خداست اعمّ از آنکه اطلاق کلام در این مورد حقیقت باشد یا مجاز و زیرا هر سه قسم استثناء است از «ما...یکلمه» و نیز نا گفته نماند قسم اوّل در انبیاء و غیر انبیاء است مثلا درباره مادر موسی آمده ، و نیز درباره بعضی حشرات و غیره آمده ، . باید وحی انبیاء مرتبه اعلای آن باشد که آنان یقین می‏کردند این القاء حتماً از جانب خداست. مشروح سخن در (و ح ی) خواهد آمد. . چون «مستوراً» صفت حجاب است لذا این حجاب غیر مرئی است: مؤمن و غیر مؤمن مثل عالم و غیر عالم با آنکه در کنار هم اند از هم بیگانه‏اند و فاصله زیاد دارند و به زبان هم آشنا نیستند و میانشان پرده نامرئی وجود دارد که از هم جدا شان می‏کند. تعجّب نادان از دانا بیش از تعجّب دانا از نادان است .

[ویکی فقه] حجاب (دیدگاه اسلام). حجاب، اصطلاحی دینی ناظر به حکم پوشش زنان در برابر دیگران، به ویژه مردان غیرمحرم، که در کنار حکم پوشش مردان در فقه مطرح شده است.
حجاب در لغت به معنای مانع، چیزی که بین دو چیز جدایی افکنَد، پوشاندن و پوشش (سِتر) است.
اسماعیل بن حماد جوهری، الصحاح:تاج اللغة و صحاح العربیة، ذیل واژه.
استعمال این کلمه، بیش تر به معنی پرده است.-در قرآن این کلمه در هشت مورد به کار رفته که بیش تر به معنای حاجز، مانع، حایل و پرده است.این کلمه از آن جهت مفهوم پوشش می دهد که پرده، وسیله پوشش است، ولی هر پوششی حجاب نیست؛ بلکه آن پوششی حجاب نامیده می شود که از طریق پشت پرده واقع شدن صورت گیرد.
مرتضی مطهری، مساله حجاب، ص۷۸.
پوشیده بودن زنان در ادیان و اقوام پیش از اسلام نیز وجود داشته است.
مرتضی مطهری، مسئله حجاب، ج۱، ص۳۱ـ ۳۳، تهران ۱۳۷۰ش.
...

[ویکی فقه] حجاب (قرآن). حجاب، در لغت به معنای پرده، پوشش و حایل بین دو شیء است. زن محجوب، زنی است که با پوششی، پوشیده باشد. مقصود از حجاب در اینجا پوشاندن زن بر طبق موازین شرع در برابر نامحرم است.
استعمال این کلمه، بیش تر به معنی پرده است. این کلمه از آن جهت مفهوم پوشش می دهد که پرده، وسیله ی پوشش است، ولی هر پوششی حجاب نیست؛ بلکه آن پوششی حجاب نامیده می شود که از طریق پشت پرده واقع شدن صورت گیرد. بنابراین، حجاب، به معنای پوشش اسلامی بانوان، دارای دو بعد ایجابی و سلبی است. بعد ایجابی آن، وجوب پوشش بدن و بعد سلبی آن،حرام بودن خودنمایی به نامحرم است؛ و این دو بعد باید در کنار یکدیگر باشد تا حجاب اسلامی محقق شود؛ گاهی ممکن است بعد اول باشد، ولی بعد دوم نباشد، در این صورت نمی توان گفت که حجاب اسلامی محقق شده است.

دانشنامه آزاد فارسی

(در معنای مصدری پنهان کردن و در معنای اسمی، پرده) این واژه در آیات و روایات برای پوشش زن به کار نرفته هرچند امروزه در تداول عام کاربرد وسیع پیدا کرده است. در ادبیات اسلامی به جای آن از کلمه «سَتر» که معنای پوشش می دهد استفاده شده است. حجاب یا پوشش زن اختصاص به اسلام ندارد و در همۀ ادیان و اکثر فرهنگ ها وجود داشته و در برخی از آن ها، مانند دین یهود، با سخت گیری بیشتری توأم بوده است. در ایران باستان نیز حجاب رایج برای بانوان با محدودیت بیشتری توأم بوده ولی در میان اعراب جاهلی حجاب وجود نداشته است. در قرآن در چند موضع به پوشش زنان اشاره شده است ازجمله در آیۀ ۳۱ سورۀ نور که به آیۀ حجاب معروف است چنین آمده است: «و به زنان مؤمن بگو دیدگان شان را فرو گذارند و ناموس شان را محفوظ بدارند و زینت شان را جز آنچه آشکار است، آشکار نکنند و...». آیۀ ۵۹ سورۀ احزاب نیز به ضرورت پوشش تصریح می کند: «ای پیامبر به همسرانت و دخترانت و زنان مسلمان بگو که روسری های خود را بر خود بپوشند که به این وسیله بهتر شناخته می شوند و مورد آزار واقع نمی شوند و خداوند آمرزگار مهربان است». فقیهان از آیات و روایات وارده در این زمینه، احکام مربوط به پوشش و نظر را استنباط کرده اند. همۀ فقیهان از کلیۀ مذاهب اسلامی بر ضرورت پوشش بدن زن در مواجهه با نامحرم اتفاق نظر دارند، ولی اغلب فقهای شیعه بر جواز عدم پوشش وجه و کفین (و به نظر برخی ظاهر قدم ها) فتوا داده و برخی جانب احتیاط را گرفته حتی پوشش وجه و کفین و ظاهر قدم ها را نیز جایز نداسته اند، مانند میرزای قمی صاحب قوانین. اما بسیاری از متأخرین ازجمله امام خمینی (ره) وجه و کفین را از پوشش استثنا کرده اند. همین طور است پوشش سر در دختر نابالغ و پیرزنان. استاد مطهری پوشش وجه و کفین را مرز محبوسیت زن می داند و مستثنی بودن آن از پوشش را به معنای امکان دادن به فعالیت در عرصۀ اجتماع برمی شمرد. دربارۀ نظر به نامحرم، عده ای از فقها نظر به وجه و کفین زن نامحرم را (بدون زینت) در صورتی که بدون تلذذ و ریبه (خوف افتادن در گناه) باشد بلامانع می دانند و برخی دیگر احتیاط کرده آن را جز در مقام ضرورت جایز نمی دانند. نگاه کردن به زنان اهل کتاب که معمولاً فاقد پوشش کامل هستند نیز بدون ریبه و تلذذ بلامانع است، همین طور است در مورد زنان مسلمان روستایی و صحرانشین که معمولاً پوشش محلی آن ها نیز کامل نیست. آرایش و زینت زنان در برابر مردان نامحرم جایز نیست و مراد از زینت همان است که در عرف و جامعه زینت شناخته می شود. در نظرکردن، حکم عکس و فیلم با حکم خود شخص یکسان نیست. نگاه کردن بدون ریبه به عکس و فیلم زن نامحرم ناشناس که فاقد پوشش کامل است از دید فقها بلامانع است. لباس زن باید به گونه ای باشد که تحریک برانگیز و مفسده آفرین نباشد و نظر مردان نامحرم را به خود جلب نکند، همچنین است در مورد رنگ لباس زنان. بنابراین، فرم و شکل یا رنگ خاصی در تعالیم اسلامی برای لباس زنان و مردان تعیین نشده و اصول کلی که همانا حفظ عفت و تحریک برانگیزنبودن است مورد تأکید قرار گرفته است. شکل و فرم و رنگ لباس براساس مقتضیات اقلیمی، فرهنگی، اجتماعی و تاریخی در هر جامعه تعیین می شود، همچنان که امروزه در کشورهای اسلامی الگوهای گوناگونی از پوشش کاربرد دارد.

جدول کلمات

پرده , روبند, چادر

مترادف ها

veil (اسم)
پرده، حجاب، خمار، نقاب، چادر

shawl (اسم)
دستمال گردن، سرانداز، حجاب، چپی، شال

curtain (اسم)
مانع، پرده، دیوار، حاجب، حجاب، جدار

فارسی به عربی

حجاب

پیشنهاد کاربران

جواب به "لی لی":
پوشیدن لباس جهل ونادانی وکور کردن عقل وتدبّر وتأمّل بدترین نوع حجاب است.
"جعلنا بینک و بین الذین لا یومنون بالآخره حجابا مستورا"
این حجاب ( حائل ، حاجز الهی ) یعنی مساوی به:
...
[مشاهده متن کامل]

=و مثل الذین کفروا کمثل الذی ینعق بما لا یسمع الا دعاء و نداء صم بکم عمی فهم لا یعقلون
=صم بکم عمی فهم لا یرجعون ( معلولیت ذهنی، دیوانه )
=ان شر الدواب عند الله الصم البکم الذین لا یعقلون ( کر وکور، زبان نافهم )
=و الذین کذبوا بآیاتنا صم و بکم فی الظلمات من یشا الله یضلله و من یشا یجعله علی‏ صراط مستقیم ( تاریکی جهل )
=کانما اغشیت وجوههم قطعا من اللیل مظلما ( غشاء تاریکی بلادت وبلاهت )
=و من یهد الله فهو المهتد و من یضلل فلن تجد لهم اولیاء من دونه و نحشرهم یوم القیامه علی‏ وجوههم عمیا و بکما و صما ماواهم جهنم کلما خبت زدناهم سعیرا ( لباس ذلّت )
=فانک لا تسمع الموتی‏ و لا تسمع الصم الدعاء اذا ولوا مدبرین ( مُرده )
=ا فانت تسمع الصم او تهدی العمی و من کان فی‏ ضلال مبین ( گمراه شونده )
=اولئک الذین لعنهم الله فاصمهم و اعمی‏ ابصارهم ( نفرین شده )
=لعمرک انهم لفی‏ سکرتهم یعمهون ( مستی )
=من یضلل الله فلا هادی له و یذرهم فی‏ طغیانهم یعمهون ( طغیان وطاغیه )
= ان الانسان لیطغی ان رآه استغنی‏
. . .
کسیکه به آخرت عقیده ندارد، به آفریدگار "عادل" هم عقیده ندارد ( کافر ) .
والله" المبین الحق" حجاب ( عایق، حاجز، دیوار، مانع، . . . ) مُحافظ را بین مؤمن وکافر قرار میگذارد تا از شرّ جهل وحماقت وطغیان وکید ومکر وخیانت . . . کُفّار در امان باشد.
کافر یعنی خاک ریز کردن روی حق تا پوشیده بشه ( مانند کشاورز ) .
به واژه "کافر"و"کفر" رجوع کنید.

قندیا نه آنکه آفریده باشد ما را تنها برای کردن ز پس و پیش / بلکه بهر گفت و شنود در سطح کمال ایده آل خویش/
حجاب و پوشش و لباس هیچکدام شخصیت آور نمی باشند بلکه شخصیت های مختلف، پوشش ها و حجاب ها و لباس های گوناگون انتخاب می کنند و آنهم نه همیشه بطور اختیاری و با اراده و خواست آزاد بلکه بطور اجباری و در بند و کمند رسومات و عادت های دیرینه و نو. دموکراسی کاپیتالیستی بر ترین و جذاب ترین نوع دیکتاتوری های گوناگون می باشددر جهت رها نمودن انسان از زیر بار سنگین اسارت های فرهنگی و دینی و مذهبی . شاید مفید تر و سالم تر باشد که خود ما ایرانی های امروز و آینده ایده برنزی یا نقره ای و نه طلائی ؛ نه شرقی و نه غربی بلکه جمهو. . . . . . . . را زمین بگذاریم و بجای آن مثل چینی ها و ژاپنی ها و کره جنوبی ها همی شرقی شویم و هم غربی و هم شمالی و هم جنوبی و قبله گاه آمال و آرزوی هایمان از این به بعد نه اورشلیم و مسجد الاقصا باشد و نه واتیکان ( در اصل به شکل : فاتی کانه به معنای سرا یا خانه زمینی سلسله پاپاها از پتروس به بعد به عنوان جانشینان پدر آسمانی بر روی کره ارض یا زمین ) و نه مدینه معظمه و مکه منوره بلکه واقعیت عینی و شهودی و آنهم نه فقط ظاهر آن بلکه باطن اش هم و نه تنها هو الاول و هو الآخر ش بلکه بهمراه هوالوسط اش یعنی هم اول هم وسط و هم آخرش روی هم و نه جدا از همدیگر.
...
[مشاهده متن کامل]

آیه شریفه قرآن در مورد پدیده حجاب به شکل تقریبی زیر :
جعلنا بینک و بین الذین لا یومنون بالآخره حجابا مستورا. با ترجمه و معنای مرسوم به زبان فارسی : ما بین تو و آنانیکه ایمان به آخرت نمی آورند در جهت استتار یا پوشاندن پرده کشیدیم.
سوال از مترجمین و مفسرین و معنا کنندگان این آیه: با هدفِ پوشاندن یا استتار چه چیزی بین او یعنی پیامبر اسلام از یک طرف و ناباوران و بی ایمانان به آخرت از طرف دیگر حجاب یا پرده کشیده شده است ؟
مگر نه اینکه خداوند متعال اگر بر فرض محال از طریق جبرئیل به گوش سر مبارک وی وحی نموده بوده باشد، به او واقعیت مبداء و معاد را بطور حقیقی فاش ننموده بلکه آنر در مقابل چشمان سر و بصر دل و باطن وی مستتر و پوشیده نگاه داشته است؟

دین ایسا ( عیسی ) تحت عنوان مسیحیت بهمراه یوغ سبک شریعت ایسوی یا ایسایی ( عیسوی ) تحت عناوین شفا و نجات و دین محمد تحت عنوان اسلام بهمراه یوغ سنگین محمدی تحت عنوان شریعت مصطفوی هر دو بدون هیچگونه شک و ترید و با یقین و اطمینان ریشه در دین موسا ( موسی ) تحت عنوان یهودیت بهمراه یوغ سنگین شریعت موسوی یا موسایی تحت عنوان قانون ( قانون در اصل و ریشه کانون به زبان فارسی و به معنای مرکز بوده است ) ریشه دارند و از آسمان بروی کره زمین نیفتاده و یا نازل نگردیده اند. دین موسا هم ریشه در ادیان نوآه ( نوح ) و آبراهام ( ابراهیم ) بدون یوغ شرایع دینی دارد و از آسمان بر روی زمین سقوط نکرده است و ادیان نوآه و آبراهام هم از طرف ابر ها مانند باران و تگرگ و برف بسوی سطح زمین نزول نیافته یا نباریده اند بلکه ریشه در بینش و باور و فرهنگ و تمدن اقوام فارسی زبان سومری و ایلامی دارند. کلمه آدم در فرهنگ قوم سومر یک بینش و باور و به معنای زیر بوده است : دم زندگی بخش آغازین و ازلی و ابدی و جاودانه که دمای حیات یا زندگی بخش آن در کلیه جهات مکانی و بیمکانی و بسوی بیکرانی و در طول زمان و بیزمانی بسوی آینده هرگز به سردی گرایش نخواهد یافت و شعله های آتش آن هیچگاه خاموش نخواهند شد. موسا آن بینش و باور را به نام تبدیل کرده و آنرا بر روی مرد اولیه گذاشته است. کیومرث ( در اصل : کی او مرز ) اهورایی - اوستایی - شاهنامه ای ( اوستا در اصل و ریشه به شکل : هوستا ) تحت عنوان مرد اولیه و یا اولین پادشاه پیشدادی فقط یک اقتباس کودکانه و ناقص از داستان تورائی ( توراتی ) آفرینش آدم توسط یاهوَه و یا یَهوَه بیش نبوده و نمی باشد. نتیجه کلی :
...
[مشاهده متن کامل]

خداوند متعال و آفرینده کل کائنات و کیهان ها یا جهان های متناهی و مساوی و موازی و بیشمار ( و آنهم از ابعاد فراوان و بیکران خویش و نه از عدم یا نیستی ) در طول تاریخ پیدایش انسان روی کره زمین تاکنون هیچ انسان هایی را در بین اقوام یهود و عرب و عجم و هیچ قوم دیگری تحت عناوین سوشیان و منجی و ناجی و نبی و پسر و رسول و ولی و هرگونه عنوان دیگری برای تربیت و هدایت معنوی بشر انتخاب و اعزام و ارسال ننموده و در گوش سر هیچ انسانی یک جمله یا جملاتی را تحت عنوان آیه و آیات نجوا و زمزمه نکرده است چه بطور مستقیم و بدون واسطه و چه غیر مستقیم یا باواسطه. همچنین آئین یکتا پرستی از طرف خداوند متعال و به امر وی و از آسمان در جهت رقابت و مقابله و مبارزه با آئین های بت پرستی نازل نشده و بر وجود انسان تحمیل نگردیده است بلکه بر خاسته از دل و زمینه های غنی و حاصلخیز آئین های بت پرستی بوده و فرزند راستین و وارث بر حق و ادامه دهنده راه و کمال نهائی آنها می باشد. لذا اعمال بت پرستی و یکتا پرستی و پدیده هائی تحت عناوین دینداری و خدا باوری و بیدینی و خدا ناباوری یا آتئیزم در پیشگاه بیکران خداوند متعال که هیچ موجودی چه واقعی و عینی و شهودی و تجربی و چه محض و غیبی و غیر شهودی و غیر تجربی در خارج یا در بیرون از آن نه وجود دارد و نه می تواند وجود داشته باشد، هر چار یا هر هر چهار بطور کامل هم سطح و هم ارز و هم طراز می باشند و هیچکدام از آنها نسبت به دیگری از هیچگونه ارجحیت و برتری و امتیاز خاص و ویژه ای برخوردار نبوده و نمی باشد. شریعت راستین و حقیقی و واقعی خداوند متعال هرگز آئین و دین و مذهب و ایدئولوژی و فرقه و حلقه نبوده و نمی باشد بلکه علم و در راس آن علوم طبیعی و تجربی و ریاضیات هم محض و هم کاربردی بهمراه فن آوری های مفید صنعتی و خلاقیت های مدرن هنری. اگر کلیه معارف وحیانی و حدیثی و روائی دینی و کلیه معارف حاصل از استدلالات منطقی و عقلانی فلسفی و کلیه معارف حاصل از اکتشافات و شهودات شوقانی و ذوقانی عرفان دینی را روی هم جمع کنیم، مطمئنن و یقینن به کمک کلیه آنها به اندازه سر یک سوزن خیاطی به خداوند متعال معرفت حقیقی حاصل نخواهیم نمود. در پایان سلام و خدای نامک های آئینی و دینی و خدای نامک های آتئیستی ختم و تمام.

دستور دین که بعضیا رعایت نمی کنن
حجاب؛ مصطلح اسلامی وکاملا از دستورات مؤکّد دین اسلام است؛ مانند حج وزکات وصلاة وجهاد وامر به معروف ونهی از منکر و. . .
حجاب یعنی جلوگیری از پرتوقّعی، توقّع بی جا، تنوّع طلبی، حرص ورزی، فرصت طلبی، رقابت بی جا، تفاخر بی جا، نمایش ثروت واندام، حسد، کینه، کم اوردن، چشم هم چشمی . . .
...
[مشاهده متن کامل]

حجاب یعنی توقّف: طمع واسراف وتبذیر ونارضایتی های شخصی ومفاسد اقتصادی
وفرهنگی وسیاسی واجتماعی . . .
حجاب؛ نماد اسلام مانند پرچم میهن اسلامی.
وصرفا به نوعی پوشش خاتمه نمیشه
"هو خیر لکم"
وجاگزین حجاب وجود ندارد وجامعه بدون حجاب فقط به تباهی ومفاسد فراوان بی انتها منجر
میشه
"ذلِکَ وَ مَنْ یُعَظِّمْ حُرُماتِ اللَّهِ فَهُوَ خَیْرٌ لَهُ عِنْدَ رَبِّهِ وَ أُحِلَّتْ لَکُمُ الْأَنْعامُ إِلاَّ ما یُتْلی‏ عَلَیْکُمْ فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الْأَوْثانِ وَ اجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ30"
"وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُری‏ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ لکِنْ کَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ96"

Hijab : حجاب
Tchador/Chador : چادر ( تشادُر )
Burqa : بُرقَع / البرقع الأفغانی
Niqab/Niqaab : روبَنده - پوشیه - نقاب
Shayla : شیلة
Khimar : خِمار
Al - Amira : حجاب الأمیرة
حجابحجابحجابحجابحجابحجاب
حجاب شخصیت آدم راحفظ میکند و بالا ببرد البته تنها حجاب باعث نمیشود که آدم شخصیت داشته باشد اما میتواند یکی از مواردی که باعث میشود شخصیت آدم بالا برود باشد.
پوشش برای زن و مرد که نظر جنس درگیر را جلب خود نکنند . که فقط مخصوص به زنان و دختران نیست بلکه مردان و پسران هم باید پوششی داشته باشید که نظر جنس مخالف جلب نشود.
veil
The veil fell almost to her waist
روسری ( حجاب ) ش تقریبا تا خط کمرش آویزان بود ( می رسید )
طبق مطالعات تاریخی حجاب و عفاف برای مردم ایران باستان هم ارزش بوده است، دفاع و حمایت از فرهنگ حجاب و عفاف توام با دیدگاه ملی، وطن پرستی و نگاه دینی و قرآنی است.
خمار به معنای روسری یا چادر نیست به معنای پارچه یا پوست دباغی شده که پوششی برای جایی محسوب می شود ، می باشد؟ در آیه ۳۱ سوره نور می فرمایند : خمار خود را برروی سینه زنند و نمی فرماید تا روی سینه پس منظور پوشاندن موی سر نیست تنهای روی سینه و برجستگی ها را مد نظر دارد و در هیچ جای قرآن پوشش موی سر را نداریم ؟
...
[مشاهده متن کامل]

در کتب لغت خمر ، خمر ، خمرا" به معنای نهان کردن ، پوشاندن ، مخفی کردن است . خمار به معنای روسری زن ، سربند و پوشش ترجمه و. . . معنا شده ( ۱ ) همچنین خمار به معنای جامه ای است که زن سر خود را با آن می پوشاند . ( ۲ ) در تفسیر آیه ۳۱ سوره نور در معنای خمار آمده است خمار در اصل به معنای پوشش است ولی معمولا به چیزی گفته می شود که زنان با آن سر خود را می پوشانند مانند روسری ( ۳ ) برخی دیگر از مفسرین در معنای خمار چنین آورده اند، که خمار همان مقنعه زنان است ( ۴ ) در شان نزول آیه ۳۱ سوره نور ذکر گردیده که قبل از نزول این آیه زنان دامنه روسری خود را بر شانه ها یا پشت سر می افکندند به طوری که گردن و قسمتی از سینه آنها نمایان بود و موجب می گشت که نظر نامحرمان به سوی آنان جلب شود و همین نظرها گاهی مسائلی را بدنبال داشت لذا با نزول این آیه شریفه خداوند به زنان دستور می دهد که روسری خودر ا بر گریبا ن خود بیفکنند، تا هم گردن و هم آن قسمت از سینه که بیرون است مستور گردد ( ۵ )
بدین ترتیب با توجه به معنای خمار و کاربرد آن معنای دیگری جز پوششی که سر و گردن و قسمتی از سینه زنان را بپوشاند، از آن اراده نمی شود و لذا با توجه به معنا و کاربرد عملی خمار مطرح نمودند، این موضوع که در هیچ جای قرآن پوشش موی سر نداریم، یک نقض آشکار است . . بعلاوه در بخش ابتدایی آیه ۳۱ سوره نور لزوم پوشش زینت های زن مورد تاکید قرار گرفته و می فرماید � و لا یبدین زینتهن . . . . � و نباید زینت خویش را اشکار سازند و زینت آن چیزی است که موجب زیبایی و آراستگی و نیکویی زن می شود، خواه عرضی باشد یا ذاتی و نهی قرآن در این مورد نسبت به هر چیزی است که عرف مردم آن را زینت و زیبایی به حساب می آورد، و تفاوتی وجود ندارد که زینت مثل گلوبند و گوشواره از بدن جدا باشد یا مثل آرایش و تزئین به چهره و بدن متصل باشدو یا زینتی طبیعی نظیر موی سر یا جلوه های بدن باشد و اینکه یکی از زینتها و جمالهای بشر مخصوصا خانمها، موی سر است شکی نیست . ( ۶ ) ضمن اینکه زیبایی زن را در جای امام ( علیه السلام ) فرمود :� یسلوا عن الشعرلانها احد من الجمالین� : در ازدواج از موی سر خانمها بپرسید زیرا از زیبائیهای خانمها است، بدین ترتیب قران کریم در خصوص وجوب پوشش موی سر به جای اشاره و تاکید به یکی از مصادیق زینت و زیبایی زن، مثلا به جای اشاره به موی سر از لفظ عامه تری، که کلیه زیباییها و جلوه های زیبایی زن را در بر می گیرد و از آن تعبیر به زینت می شود استفاده کرده و در یک بیان کلی می فرماید : � لا یبدین زینتهن �و این روش و سیره قرآن است که در بسیاری از موارد به جز خدا اشاره ندارد، مثل رکعات نماز زیرا فلسفه و حکمت نزول قرآن اثبات مکتب است و ضمن اینکه در جای دیگر خود قرآن فرموده :� ما اتاکم الرسول فخذوه�آنچه را که رسول خدا به شما می گویدعمل کنید، و میدانید که منابع دینی علاوه بر قرآن، فرمایش پیامبر و حضرات معصومین ( علیهم السلام ) را هم باید لحاظ کرده زیرا کل آیات احکام کمتر از یک پنجم قرآن است، قرار نیست تمام جزئیات و عرفیات مردم را بیان کند. منابع : ۱ - فرهنگ ابجدی ، عربی ، فارسی ، استاد رضا مهیار.
۲ - المصباح المنیر ، فیوسی.
۳ - تفسیر نمونه، ج ۱۴، ص۴۴۰.
۴ - تفسیر تبیان، شیخ طوسی، ج ۷، ص۴۳.
۵ - تفسیر نمونه، ج ۱۴ ، ص ۴۳۵ - ۴۴۰.
۶ - حجاب در عصر ما ، محمود اکبری، ص ۳۱ - ۳۲ .
به نقل از اداره پاسخگویی آستان قدس رضوی

حجب:گاهی به معنی فاصله و حایل
حجاب در شعر شوق مهدی به معنی حفاظ است

حجاب. ( ا. ع. ) . در زبان عربی از جمله به معنی حرز و تعویذ و طلسم و نظر قربانی نیز بکار رود.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس