حرام نمک

لغت نامه دهخدا

حرام نمک. [ ح َ ن َ م َ ] ( ص مرکب ) نمک ناشناس. نمک نشناس.نمک بحرام. ناسپاس. کافرنعمت. نمک کور. کافر. کفور.

فرهنگ فارسی

نمک ناشناس ناسپاس

فرهنگ عمید

نمک به حرام، نمک ناشناس، ناسپاس، حق ناشناس.

پیشنهاد کاربران

بپرس