حرف ربط


برابر پارسی: پیوند واژه، وات پیوند

معنی انگلیسی:
conjunction, connective

لغت نامه دهخدا

حرف ربط. [ ح َ ف ِ رَ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) شمس قیس گوید: کلمه ای است که دو جمله را بهم می پیوندد و در اصطلاح صرف عربی آنرا حرف عطف مینامند. ( المعجم فی معاییر اشعارالعجم ). بنا به تقسیم کلمات در دستور زبان فارسی ، یکی از نه قسم کلمه ، حروف ربط است و آنها عبارتند از حروف ربط بسیط: که. چه. چون. و. اگر. تا و حروف ربط مرکب : اگرچه. چنانکه. چنانچه. چونکه. همینکه و مانند اینها.

فرهنگ فارسی

کلمه ایست که دو جمله را بهم پیوند دهد و در اصطلاح زبان عربی حرف عطف است
آزاد فارسی'>

دانشنامه آزاد فارسی

در اصطلاح دستور زبان، کلمه یا گروه کلماتِ نامستقلّی که دو جمله یا دو کلمه را به هم پیوند می دهد و هم پایۀ هم می سازد، یا جملۀ پیرو را وابستۀ جملۀ پایه می کند. حرف ربط یا پیوند از نظر ساختمان به دو دستۀ ساده و مرکب و از نظر عملکرد به وابستگی و همپایگی تقسیم می شود. الف: حرف ربط ساده بیش از یک تکواژ نیست، مثلِ و، هم، که، تا، چون، اگر. ب: حرف ربط مرکب گروه کلماتی است که قابل تجزیه به اجزای کوچک ترِ معنی دار باشد. ساختمان آن از یک حرف ربط ساده و یک جزء دیگر که ممکن است ضمیر اشاره یا اسم یا حرف اضافه باشد به وجود می آید. مثلِ همین که، چنان که، چنان چه، اگرچه، از بس که، چون که. ج: حرف ربط همپایگی (یا: حرف عطف) آن است که دو یا چند جملۀ هم پایه را به هم پیوند می دهد یا کلماتی را که در جمله یک نقش دارند به هم عطف می کند. مثلِ «مرد لقمه فرونهاد و برخاست و برفت»، «ابر و باد و مه و خورشید و فلک درکارند». د: حرف ربط وابستگی حرف ربطی است که جملۀ پیرو را وابستۀ جملۀ پایه می کند و معمولاً در آغاز یا وسط جملۀ پیرو قرار می گیرد. مهم ترین آن ها عبارت است از تا، اگر، چون، به مجرد این که، همین که، موقعی که. مثال: «موقعی که خورشید طلوع کند، حرکت می کنیم»، «تا مرد سخن نگفته باشد، عیب و هنرش نهفته باشد».

جدول کلمات

که

مترادف ها

conjunction (اسم)
اتصال، پیوستگی، عطف، اقتران، ربط، حرف ربط، ترکیب عطفی، حرف عطف، زوج

conjunctive (صفت)
حرف ربط، عطفی، ربط دهنده

what (ضمير)
کدام، چه، چقدر، چه نوع، حرف ربط، هر چه، چه اندازه، انچه، چه مقدار

فارسی به عربی

ما

پیشنهاد کاربران

حَرفِ رَبط: [دستورِ زبان] پیوندواژه
حروفی که جمله ی اولی را به دو جمله ی دومی مربوط می کنند و ربط می دهند و هم پایه می سازند مانند اگر ، تا ، که ، چون ، موقعی که ، وقتی که ، زمانی که ، همین که ، به محض این که و. . .
یا، پس، نه، را، اما، باری، خواه، زیرا، ، لیکن، نیز، ولی، هم
که. چه. چون. و. اگر. تا و حروف ربط مرکب : اگرچه. چنانکه. چنانچه. چونکه. همینکه
برابر پارسی: پیوند واژه
این دو واژه اربی می باشند و پارسی جایگزین، این است:
واک آپْت vãkãpt ( واک= حرف + آپت= ربط از سنسکریت: آپتی ãpti )

بپرس