حساسیت

/hassAsiyyat/

مترادف حساسیت: زودرنجی، نازک دلی، نازک طبعی، نازک مشربی، نازک منشی ، آلرژی

متضاد حساسیت: بی تفاوتی

برابر پارسی: سُهندگی، انگیزش، سترسایی، سهندگی

معنی انگلیسی:
allergy, sensitiveness, sensitivity, sentiment, emotionality, nicety, sensibility, susceptibility

لغت نامه دهخدا

حساسیت.[ ح َس ْ سا سی ی َ ] ( ع مص جعلی ، اِمص ) حساسی. رجوع به حساسی شود: حساسیت نسبت به عوامل خارجی ؛ زود متأثر شدن از آنها رجوع به جانورشناسی ج 1 صص 10-12 شود.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - حساس بودن حساسی . ۲ - تاثر شدید در مقابل یک عامل خارجی ( بوی گل و غیره ) آلرژی .

فرهنگ معین

(حَ سّ یَّ ) [ ع . حساسیة ] (مص جع . ) ۱ - حساس بودن . ۲ - تأثر شدید در مقابل یک عامل خارجی ، آلرژی .

فرهنگ عمید

۱. حساس بودن.
۲. واکنش در برابر برخی وقایع.
۳. (پزشکی ) واکنش بعضی از مردم در مقابل پاره ای از مواد غذایی یا دارویی که برای دیگران بی ضرر است، آلرژی.

فرهنگستان زبان و ادب

{sensitivity} [زیست شناسی-میکرب شناسی، علوم سلامت] توانایی یک آزمون یا آزمایش در تشخیص درست موارد بیماری

دانشنامه آزاد فارسی

حساسیت (پزشکی). حساسیّت (پزشکی)(allergy)
(یا: آلرژی) واکنش شدید بدن در برابر ورود مادۀ خارجی بی خطر (مادّۀ حساسیت زا یا آلرژن)، بیش از حد مکانیسم دفاع ایمنی طبیعی. علایم آلرژی با آزادشدن مواد فعال از یاخته ها در پی واکنش دستگاه دفاع ایمنی بدن در برابر مادّۀ حساسیت زا بروز می کند. مواد فعال عبارت اند از هیستامین۲، سروتونین، مادّۀ واکنش دهندۀ کُند، و برادی کینین. آزادشدن هیستامین دو اثر فیزیولوژیک مهم دارد: اولاً، این ترکیب باعث نشت مایع از رگ های کوچک خونی و ورود آن به بافت ها می شود. این اثر ممکن است به حدی شدید باشد که باعث افت شدید فشار خون و بیهوشی شود که به شوک آنافیلاکتیک موسوم است. ثانیاً، هیستامین موجب انقباض عضلات صاف، مثلاً در شش ها، می شود. تب یونجه در تابستان به علت حساسیت به گردۀ یک یا چند نوع گیاه بروز می کند. بسیاری از مبتلایان به بیماری آسم به انواع خاصی از گرد و غبار یا میکروارگانیسم های موجود در مو یا پر حیوانات حساس اند. انواع گوناگون حساسیت علایم متفاوت دارند. تماس با داروها، مواد آرایشی یا مواد شویندۀ خانگی در برخی از افراد واکنش هایی پوستی، مثل درماتیت، ایجاد می کند. عده ای دیگر تحت تأثیر مواد حساسیت زای غذاها دچار دل به هم خوردگی می شوند. واکنش حساسیتی شدید ممکن است به بروز شوک شدید بیانجامد. ضدهیستامینها و استروئیدها از جمله داروهایی اند که برای مهار علایم حساسیت به کار می روند.

حساسیت (زیست شناسی). حسّاسیّت (زیست شناسی)(sensitivity)
حسّاسیّت
قابلیت موجود زنده یا بخشی از موجود زنده برای تشخیص تغییرات محیطی. تغییرات تشخیص داده شده محرکنامیده می شود و همۀ موجودات زنده برخی از حس ها را دارند. پاسخ گیاهان به محرک ها، مانند نور، گرما، رطوبت، رشد جهت دار (گرایش )است. در جانوران، یاخته هایی از بدن که محرک ها را تشخیص می دهند گیرندهنامیده می شوند و غالباً درون اندام حسیجای دارند. مثلاً، چشم اندامی حسی است که در داخل آن شبکیه، حاوی یاخته های استوانه ایو مخروطی، قرار دارد که گیرنده اند. آن بخش از بدن که به محرک پاسخ می دهد، مثلاً ماهیچه، عامل (پاسخ دهنده)نام دارد. ارتباط بین محرک از گیرنده ها تا عامل به هماهنگیمعروف است. انتقال پیام ها از گیرنده تا عامل یا از طریق اعصاب صورت می پذیرد یا از طریق موادی شیمیایی که هورموننام دارند. ارتباطات و پاسخ سریع به محرک هایی از قبیل نور، صدا، و بو در سلامت و بقای جاندار بسیار ضروری است و به همین سبب، تکامل راه کارهای زیستی بسیار پیچیده ای را برای این منظور توسعه داده است.
سیستم های عصبی. بیشتر جانوران دارای سیستمی عصبیبرای هماهنگی ارتباطات بین محرک و پاسخ اند. سیستم عصبی از یاخته های ویژه ای با نام نورونتشکیل شده است. این یاخته ها از نظر داشتن هسته، سیتوپلاسمو غشای سلولیشبیه سایر یاخته های بدن اند. به علاوه، به منظور دریافت و انتقال پیام ها دارای رشته های طویل و نازک سیتوپلاسمی اند که از جسم سلولی امتداد یافته است. این رشته ها رشته های عصبینامیده می شوند. طویل ترین انواع این رشته ها اکسوننامیده می شود که ممکن است بیش از یک متر باشند. رشته های کوتاه تر دندریتنام دارند.
شبکه های عصبی. جانوران کوچک، از قبیل عروس دریایی، که نیازی به هماهنگی پیام های پیچیده بین محرک و مکانیسم پاسخ ندارند، دارای سیستم های عصبی ساده ای اند که شبکه های عصبی نامیده می شود. در شبکۀ عصبی، هر نورون با رشته هایی به نورون های مجاور متصل می شود. به این ترتیب، پیامِ دریافت شده در هر قسمت از سیستم عصبی در مسیر انتقال از نورون به نورون بعدی، در کل بدن موجود تقویت می شود.
سیستم عصبی مرکزی. تکامل جانوران بزرگ تر و پیچیده تر، از قبیل انسان، نیاز به تکامل سیستم عصبی بسیار کاراتر و پیچیده تر داشت. به این منظور، بیشتر جانوران دارای سیستم عصبی مرکزیاند. تفاوت اصلی بین شبکۀ عصبی ساده و سیستم عصبی مرکزی در اضافه شدن مغز و نخاع برای هماهنگ کردن و تقویت پیام ها بین گیرنده ها و عامل های مناسب است، به قسمی که همۀ بدن درگیر نشود. به این ترتیب، پاسخ های سریع به محرک خاص پدید می آید.
گرایش ها (تروپیسم). زمانی که پاسخ گیاه به محرک به صورت رشد به طرف آن باشد، به این رشد گرایش مثبتمی گویند. رشد برخلاف جهت محرک گرایش منفینامیده می شود؛ مثلاً، ریشه های گیاهان در جهت آب و نیروی جاذبه به طرف پایین، اما برگ ها و ساقه ها به طرف نور خورشید رشد می کنند. این پاسخ ها، به ترتیب آب گرایی مثبت، زمین گرایی مثبت، و آفتاب گرایی مثبتنامیده می شوند. پاسخ های گیاهان به نور را نورگرایی، و به مواد شیمیایی ماده سویی (کموتروپیسم)می گویند. گیاهانی مثل ونوس دام حشرهبه تماس حشره حساس اند و به مجرد ایجاد تماس بسته می شوند. این قبیل تماس ها به جای ایجاد پاسخ هایی به صورت رشد، باعث ایجاد تغییر در فشار آب درون سلول ها می شود. به این نوع پاسخ جنبش تنجشی (حرکت ناسستی)می گویند.
سیستمِ عصبی ساده. ویژگی های حساس بودن پروتوپلاسم در موجودات تک سلولی، مثلاً در پروتوزواما یا آغازیان، آن ها را قادر به پاسخ دهی منفی نسبت به نور و سایر محرک های مضر، و پاسخ دهی مثبت به غذا می سازد. موجودات پرسلولیساده سلول های عصبی یا نورون هایی دارند که با آن ها بر محرک ها تأثیر می گذارند یا پاسخ به محرک ها را کنترل می کنند. در روند تکاملی مشاهده می شود که جانورانی مثل کرم خاکیدارای طناب عصبیطویلی در امتداد سطح شکمی بدن اند که در هر بند بدن متسع می شود و اجتماعی از سلول های عصبی را پدید می آورد که گرۀ عصبینامیده می شوند. سیستم عصبی ملخنیز مشابه سیستم ذکر شده است، با این تفاوت که ملخ دارای اندام های حسی اختصاص یافته ای است که عبارت اند از شاخک هادو چشم مرکبدر بالای سر، و سه چشم سادهدر بین آن ها. شاخک ها به بو و تماس حساس اند، چشم های ساده به تغییرات نور، و چشم های مرکب به نور، حرکت، و رنگ ها حساس اند.
سیستم عصبی انسان. در جنین انسان، سیستم عصبی مرکزی جزو اولین سیستم های بدن است که نمو می یابد. این بخش سیستم کنترل کنندۀ همۀ افکار و فعالیت های انسان است و شبیه شبکۀ تلفنی است که مغز به مثابۀ مرکز کنترل آن عمل می کند و اطلاعات را از طریق نخاعو در امتداد کانال های عصبیبه همۀ نقاط بدن می فرستد. مغز دارای سه بخش اصلی مخ، مخچهو بصل النخاعاست که اعمال ویژۀ فعالیت های فیزیکی و مغزی را کنترل می کنند.
اندام های حسی. اندام های حسی در انسان عبارت اند از چشم ها، گوش ها، بینی، زبان، و پوست که از نظر ساختاری هرکدام برای پاسخ سریع به محرک های ویژۀ محیطی سازش یافته اند و درنتیجه قادر به دریافت و تفسیر و حس بینایی، شنوایی، بویایی، چشایی، و بساوایی اند. این اندام ها واکنش هایی آنی را آغاز می کنند که نیاز به تفکر و قضاوت ندارد. مثلاً، محرک حرارت زیاد یا داغی ، مثل تماس انگشت با اجاق داغ، بر پایانه های عصبیلمس در پوست اثر می گذارد. تکانه (پیام)ایجادشده در امتداد اعصاب حسی یا نورون ها به نخاع انتقال می یابد. در آن جا، نورون ها به جسم سلولی متصل شده اند و از این طریق تکانه یا پیام عصبی به اعصاب حرکتیانتقال می یابد. این اعصاب فرمان عصبی را به ماهیچه های بازو و دست بازمی گردانند. به این ترتیب، انگشت از نزدیک حرارت عقب کشیده می شود. این فعالیت یا واکنشی انعکاسی است و عناصر دخیل در این واکنش به ترتیب عبارت اند از اعصاب حسی، اعصاب تقویت کننده، و اعصاب حرکتی که قوس انعکاسینامیده می شوند.
پیام برهای شیمیایی (پیام برهای شیمیایی). اعصاب پیام های الکتریکی را در بدن به سرعت از نقطه ای به نقطۀ دیگر منتقل می کنند، اما راه دیگر و به مراتب آهسته تر برای واکنش به یک محرک، استفادۀ بدن از پیام های شیمیایی به شکل هورمون هاست. هورمون ها، که در غدد درون ریزتولید می شوند، مستقیماً به جریان خون ترشح و به همۀ نقاط بدن حمل می شوند. هر هورمون فقط بر بخش های خاصی از بدن اثر می گذارد. درنتیجه، هورمون جنگ یا گریز، آدرنالین، که به تطابق بدن با شرایط خطر کمک می کند، باعث افزایش ضربان قلب و درنتیجه افزایش اکسیژن در دسترسِ مغز و ماهیچه ها می شود. به این ترتیب، ماهیچه ها قادر به ایجاد پاسخ هایی به مراتب سریع تر می شوند. در عین حال، این هورمون باعث تنگ شدن عروق خونیپوست و دستگاه گوارشمی شود و به این ترتیب موجب می شود خون بیشتری به مغز و عضلات فرستاده شود. با این که انتقال پیام ها با سیستم عصبی بسیار سریع و درنتیجه پاسخ ها تقریباً آنی است، اما اثر پیام معمولاً بسیار کوتاه مدت است. از طرف دیگر، هرچند عبور پیام های هورمونی از طریق سیستم خونیآهسته تر است، اما اثر آن معمولاً بلندمدت تر است و معمولاً تا پایان تحریک ادامه می یابد.

حساسیت (گیاهان). رجوع شود به:تحریک پذیری

جدول کلمات

الرژی

مترادف ها

friction (اسم)
سایش، حساسیت، اصطکاک، مالش، اختلاف

liking (اسم)
میل، تمایل، مهر، حساسیت، ذوق، شهوت و میل

delicacy (اسم)
دقت، ظرافت، حساسیت، خوراک لذیذ

allergy (اسم)
حساسیت، حساسیت نسبت به چیزی

sensitivity (اسم)
حساسیت، میزان حساسیت

sensibility (اسم)
حساسیت، احساس و درک، هش

keenness (اسم)
حساسیت

sensitometer (اسم)
حساسیت، سنج چشم

فارسی به عربی

احتکاک , میل

پیشنهاد کاربران

سُهندگی= حساسیت= هسادیک، هساریک، انگیزش، سترسایی، بسیارآثرپذیر،
بسیار واکنشی
برگرفته از فرهنگ نامه ( ( چیلو ) ) .
اسل شناسی واژگان فارسی از ( ( زبان روزمره ) ) و ( ( زبان سازی دیرینه و نو ) ) .
...
[مشاهده متن کامل]

نویسنده:
# امیرمسعودمسعودی مسعودلشکر نجم آبادی
# آسانیک گری
# asanism
# asaniqism
راهنمای بهره برداری و اسفایده.
ساختار نوشته شدن برابری واژه ها :
اسل= ساختگی= اسل های دیگر

واکنش نشان دادن
زودرنجی، نازک دلی، نازک طبعی، نازک مشربی، نازک منشی، آلرژی
تاثیر پذیرفتن بسیار از چیزی. واکنش نشان دادن
برای متضاد ( روبروی/رویاروی/ناسازگار ) واژه حساسیت بنادرست واژه گرته برداشته از انگلیسی
indifferent برابر با بیتفاوت آورده شده که لغزش بسیار شگفت و روشنی است و درخور این فرهنگ پربازدید نیست.
واژه بی انگیزگی شاید برابر بهتری باشد .
...
[مشاهده متن کامل]

همچنین تفاوت خود وامواژه ای از عربی از ریشه فاتَ یَفوتُ فوتاً است که برابر با جدایی و شکاف و دوری است.

بپرس