بر لوح معاصی خط عذری نکشیدیم
پهلوی کبایر حسناتی ننوشتیم.
سعدی.
- امثال :حسنات الابرار، سیئات المقربین .
حسنات
مترادف حسنات: کارهای نیک، اعمال خیر، اعمال حسنه
متضاد حسنات: سیئات
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
بر لوح معاصی خط عذری نکشیدیم
پهلوی کبایر حسناتی ننوشتیم.
حسنات الابرار، سیئات المقربین .
فرهنگ فارسی
نیکویها اعمال خیر
فرهنگ عمید
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] معنی حَسَنَاتِ: جمع حسنه به معنی عملی که مورد رضای خدای سبحان باشد(حسن عبارت است از هر چیزی که بهجت و شادابی آورد و انسان به سوی آن رغبت کند )
ریشه کلمه:
حسن (۱۹۴ بار)
ریشه کلمه:
حسن (۱۹۴ بار)
wikialkb: حَسَنَات
پیشنهاد کاربران
سلیم
حسنات: پیش از پیدایش اسلام در آیین ایران باستان داریم که: گفتار نیک، پندار نیک، کردار نیک.
و در واقع همین نیکی های سه گانه که پایه درست و استوار آدمیت یا همان انسانیت ست به زبان اربی حسنات گفته می شود.
حسنات: پیش از پیدایش اسلام در آیین ایران باستان داریم که: گفتار نیک، پندار نیک، کردار نیک.
و در واقع همین نیکی های سه گانه که پایه درست و استوار آدمیت یا همان انسانیت ست به زبان اربی حسنات گفته می شود.