حضرات خمس

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] حضرات خَمس، اصطلاحی عرفانی در مکتب ابن عربی، به معنای مراتب پنج گانه وجود است.
حضرت در لغت به معنای نزدیکی و قرب (با نظر احترام) و پیشگاه و محضر و مقام است.

معنای حضرات خمس
شاگردان و پیروان ابن عربی براساس باور به این که تنها مصداق حقیقی وجود، ذات حق تعالی است و تمام هستی را وجود نامتناهی او در برگرفته است (وحدت وجود)، برای تبیین کثرت ظهورات حق تعالی (موجودات)، به مراتب طولی وجود قائل شدند و حضرات خَمس (مراتب پنج گانه وجود) نظریه ایشان درباره تعداد و کیفیت این مراتب است.

حضرات خمس در آثار بزرگان
بحث از مراتب کلی وجود، که در اندیشه نوافلاطونی سابقه دارد، در آثار ابن عربی تحت عنوان «حضرت الوجود» یا «حضرات الالهیه» (یا تعابیری مانند «حضرات الاسماء») آمده و به طور کلی واژه حضرت برای اشاره به هر یک از مراتب الهی وجود، در آثار او بسیار به کار رفته است. به گفته ابن عربی، تعداد این مراتب و حضرات را تنها خدا می داند. خود ابن عربی اصطلاح حضرات خمس را به کار نبرده است؛ اگر چه فکر اولیه آن را می توان در کتاب انشاءالدوائر او یافت.

پیشینه کاربرد اصطلاح حضرات خمس
...

پیشنهاد کاربران

برای محاسبه و تعیین تعداد مراتب یا درجات تکاملی هستی یا وجود ( محتوای هرکدام از جهان های موازی و مساوی و بیشمار ) بین دو سرحد ؛ یکی نهایت نقصان یا قوه محض ( به قول بعضی حکیمان و عارفان دینی : هیولای اولیه ) و دیگری نهایت کمال ایده آل یا فعلیت محض ( به قول ابن عربی و افلاطون : اعیان ثابته و ایده ها یا مثال ها ) به روش ریاضی به کشف دو ثابت کلی نیاز داریم ؛یکی زمان کل یا طول زمانی سفر مقطعی نزولی و صعودی محتوای هر کدام از جهان ها بین برترین حالت های ملکوتی یعنی نظام احسن آفرینش مبداء و معاد و دیگری طول عمر کلی کیهان یعنی فاصله زمانی بین وقوع دو مه بانگ متوالی. آنگاه تعداد مراتب مساوی خواهد بود با نتیجه عمل تقسیم زمان کل بر طول عمر کلی کیهان با واحد بار یا دفعه. حاصل محاسبات کودکانه این حقیر بطور اختصار به شرح زیر می باشد :
...
[مشاهده متن کامل]

الف - زمان کل یا طول زمانی سفر مقطعی نزولی و صعودی محتوای جهان بین دو حالت ایده آل ملکوتی مبداء و معاد برابر است با حاصلضرب عدد 19 در 10 بتوان 36 سال شمسی ( نه قمری ) .
ب - طول عمر کلی کیهان یعنی فاصله زمانی بین وقوع دو مه بانگ متوالی در حال حاضر توسط منجمین و کیهان شناسان برجسته غیر قابل پیشبینی و محاسبه و تعیین می باشد. اما این حقیر بر این باورم که طول عمر کلی کیهان به احتمال قوی و قریب به یقین برابر است 90 میلیارد سال شمسی. نیمی از این عمر یعنی 45 میلیارد سال به فاز انبساط و نیمی دیگر به فاز انقباض تعلق دارد.
ت - حاصل تقسیم زمان کل بر طول عمر کلی کیهان برابر است با حاصلضرب عدد 2 در 10 بتوان 26 بار یا مرتبه و یا درجه تکاملی.
اگر در آینده علوم نجوم و کیهان شناسی به مقدار حقیقی طول عمر کلی کیهان دست یافتند، آنگاه برای محاسبه و تعیین مراتب وجود بجای 90 میلیارد سال، میتوان از مقدار حقیقی آن استفاده کرد. هرکدام از مراتب یا درجات مختلف تکاملی بین دو سر حد اشاره شده در بالا به ترتیب و نوبه خاص و ویژه خویش در چهارچوب طرح مطلق آفرینش و بر اساس مفاد و آئین نامه های اجرایی ثابت و پایدار و تغییر ناپذیر آن، پشت سر هم در قالب یک عالم شهودی از طریق چرخه یا گردش وقوع هفت مه بانگ متوالی بر اثر نوسانات باز و بسته شدن یا انبساط و انقباض محتوای کیهان یا جهان به ظهور می رسند و عمر خودرا سپری می نمایند. این همه مرتبه و درجه بطور کلی قابل تقسیم و دسته بندی به هفت عالم ، هفت آسمان و زمین ؛ هفت وادی امر و تکوین و هفت شهر عشق می باشند. و بهمین دلیل هرکدام از حلقه های سلسله طویل وقوع مه بانگ ها از هفت مه بانگ متوالی و یا هفت پله یا منزل با یک مرتبه یا درجه تکاملی هم سطح ، می باشند. این سخن به این معناست که تعداد مراتب یا درجات تکاملی هرکدام از عوالم و آسمان و زمین ها و وادی ها و شهر های هفتگانه عشق برابر خواهند بود با حاصل عمل تقسیم تعداد کل مراتب بر عدد 7 .
در پایان لازم به اشاره می دانم که باور ابن عربی بر این بوده است که فقط خداوند متعال به تعداد کل مراتب یا درجات هستی یا وجود علم و آگاهی کامل دارد. شاید این پدیده حقیقت داشته باشد که خداوند متعال گاهی اوقات از طریق الهام و القاء ( نه بصورت وحی به گوش سر ) نور ذره ای از علم و آگاهی خودرا در آینه شفاف دل و باطن بعضی انسان ها بتاباند و انعکاس آن نور در فعالیت های قوای ادراکی فهم و عقل بعضی انسان ها اثر خودرا بجای بگذارد. حال ادعای این حقیر این نیست که در این محاسبات نور خداوند متعال در دل و باطن من ناچیز تابیده شده باشد. عبارت معروف منصور حلاج یعنی " انا الحق " به معنای من حق هستم نمی باشد بلکه به معنای " ما حق هستیم " و ضمیر اول شخص ما تنها اشاره به جمیع افراد انسانی ندارد بلکه کلیه موجودات زنده و غیر زنده. در زبان عربی اِن به معنای من و اِنا به معنای ما می باشد. اِنا الله و اِنا علیه راجعون.

گویا کلمات حضرت و عالم مترادف و هم معنی باشند، زیرا عارفان بزرگ کل عالم را محضر یا ظهور و تجلی حق تعالی میدانند. لذا بجای حضرات خمسه میتوان با خیال راحت و بدون شک و شبهه از عوالم پنجگانه استفاده کرد. این حضرات یا عوالم پنجگانه عرفانی با نام های زیر می باشند:
...
[مشاهده متن کامل]

ا - حضرت یا عالم غیب مطلق . ۲ - عالم حضرت عقل یا عالم ارواح، انفاس یا روان های مجرد. ۳ - عالم مثال، خیال، برزخ . ۴ - عالم شهادت مطلق یا عالم اجسام و محسوسات. ۵ - عالم انسان کامل .
یا با الفاظی دیگر : لاهوت، جبروت، ملکوت، ملک یا ناسوت و انسان کامل.
بعضی عارفان عالم غیب مطلق را با عالم شهادت مطلق جمع نموده و آنرا جمع عوالم یعنی انسان کامل نام نهاده اند. به این معنا که چهار عالم در وجود انسان به ظهور رسیده اند. اشتباه بزرگی که در اندیشه عارفان بزرگ وجود داشته، این است که عالم غیب مطلق هرگز به شهادت مطلق نخواهد رسید. چرا؟ پاسخ خیلی ساده است، زیرا برای اینکه لایتناهی که از صفات بارز غیب مطلق است به تواند به شهادت مطلق برسد به بینهایت به توان بی نهایت زمان ها نیاز مند است. لذا ذات مقدس یا غیب مطلق ضرورتا خود را باید به واحد های محدود تقسیم نماید که در چهارچوب این واحد های متناهی بتواند طی قوس نزولی، بخش محدودی از وجود خودرا به شهادت مطلق برساند و سپس در قوس صعودی بتواند بطور کامل به حالت اولیه خود برگردد. بدون این تقسیم، سیر نزولی غیب مطلق به شهادت مطلق هرگز بطور کامل نمیتواند صورت بگیرد و آنهم به دلیل اشاره شده در بالا. در این رابطه می توان ادعا نمود که اصل کثرت از وحدت امری اختیاری نبوده بلکه ضروری بوده است. البته در ذات مقدس، غیب مطلق و یا پنهانی ترین بخش وجود خداوند، آزادی و ضرورت هردو مترادف و یکی می باشند و نه در تضاد باهم. برای جلو گیری از تکرار مکررات خسته کننده به انسان بر میگردم که ببینیم غیب مطلق در وجود انسان چیست؟ پنج مرتبه وجود را چگونه میتوان در وجود انسان کشف کرد؟ ابعاد پنهانی و نهفته در وجود انسان کدام اند؟
برای سهولت در بررسی، این حقیر پنج عالم عرفانی را یک عالم تقلیل میدهم که همین واقعیت باشد که ما انسان ها بخش قابل توجهی از آن هستیم. در همه جهان هم همین واقعیت وجود دارد. البته این یک فرضیه خیالی است و مثل کشف و شهود عارفان از لحاظ علمی غیر قابل اثبات و رد می باشد. لذا خواننده گرامی اختیار تام دارد که یا به آن باور داشته باشد و یا آنرا رد نماید. ظاهر انسان را بخوبی می شناسیم، اما باطن انسان با وجود این همه شناخت، هنوز بطور کامل شناخته نشده است. برای شناخت مراتب وجود انسان بهتر است که نگاهی گذرا به تمایلات جنسی آشکار و پنهان انسان بیندازیم. هر فرد انسانی دارای یک تمایل اصلی و یک تمایل جنسی فرعی می باشد، به استثنای جنس میانی یا بین آ بین که بطور همزمان دارای دو میل جنسی اصلی و فرعی است . بطور مثال، یک مرد دارای یک میل جنسی اصلی است که توجه آن به جنس مخالف یا زن معطوف میباشد. این پدیده ظاهر واقعیت وجودی انسان نشان میدهد، اما همان فرد دارای یک میل جنسی فرعی هم می باشد که توجه آن به سمت جنس موافق یعنی یک مرد دیگر معطوف است. حال هیچ فرقی نمیکند که آن مرد به وجود آن میل جنسی فرعی آگاه باشد و یا نه. در مورد یک زن هم واقعیت به همین روال و منوال است. علت و ریشه اصلی هم جنس گرائی در عده قلیلی از جوامع بشری، وجود همین میل جنسی فرعی می باشد.
با مشاهده شهودی این میل جنسی و میل های افزون تری ، این حقیر به این نتیجه میرسد که خداوند متعال در طرح اولیه خلقت برای افراد انسانی فقط یک سرنوشت جنسی را پیشاپیش تعیین نکرده است بلکه پنج نوع مختلف و طوریکه بعدا خواهیم دید جهت اجرا و رقم خوردن این پنج سرنوشت، نه به پنج بلکه به هفت عالم نیاز خواهد بود. این پنج میل جنسی را می توان حضرات خمسهِ امیال جنسی انسان نامید. برای اینکه این حضرات خمسه به ظهور برسند و وجود خودرا تجربه کنند و امیال آنان برآورده گردد به وجود هفت عالم مستقل نیاز مند اند چرا که یک عالم به تنهایی قادر نیست که ظهور همزمان آنان را تحمل نماید. یک فرد انسانی بطور غیبی و پنهانی شش انسان دیگر را به صورت استعداد یا قوه محض و صِوَر خیالی و ذهنی در وجود خود دارد و این تصاویر را میتوان اعیان ثابته نامید که پشت سر هم به نوبت ایستاده و در انتظار ظهور و به فعلیت در آمدن اند. طبیعت فعلی توانائی ایجاد شرائط و امکان ظهور آنها را ندارد، لذا این طبیعت یک روزی در آینده های دور دستی خواهد مرد و دو باره تولد خواهد یافت و اولین تصویر ذهنی به ظهور عینی خواهد رسید و الا آخر تا همه این اعیان ثابته به فعلیت در آیند. مرگ طبیعت و کیهان از طریق انقباض مجدد صورت خواهد گرفت، طوریکه کل کیهان در مرکز خود بر اثر انقباض به یک نقطه فیزیکی بسیار ریز و متراکم و داغ و سنگین و نامرئی تبدیل خواهد شد و آن نقطه دوبار منبسط خواهد شد و اجزاء کیهان دوباره به ظهور خواهند رسید. خداوند متعال با دست های مبارک اش قبض و بسط کیهان را انجام نمیدهد، بلکه اجرای آنرا در طرح مطلق اولیه آفرینش به عهده قوانین طبیعت در چهارچوب زنجیره علت و معلول مادی - روحی سپرده است و پس از آن دیگر هرگز در کار حرکت کیهان و طبیعت و سرنوشت انسان دخالت دیگری نمیکند. طوریکه همه دخالت ها از پیش نموده و غایات همه چیز و همه کس را از پیش تعیین نموده است، طوریکه در طول سفر بی پایان خود نیازی به تجدید نظر و احیانا تغییر در تصمیم گیری اولیه را ندارد. به تاس اندازی مجدد نیازی نخواهد داشت. زیرا قبل از صدور امر خلقت بر وجود خود، همه تاس ها را انداخته و به اطمینان مطلق رسیده است.
نقشه و نسخه ظهور حضرات خمسه به شکل زیر می باشند :
برای مردان : عالم دوم : زن ▪ عالم سوم : دوباره مرد▪ عالم چهارم : دوباره زن ▪ عالم پنجم: مرد - مرد ▪ عالم ششم : زن - زن ▪ عالم هفتم : مرد - زن ▪
برای زنان عالم دوم از مرد شروع میشود و عالم پنجم بصورت : زن - زن و عالم ششم بشکل : مرد - مرد خواهد بود. در چهار عالم اول فقط دو حضرت جنسی به ظهور می رسند. زیرا در عالم اول و دوم رابطه و نسبت ماده و روح به شکل زیر می باشد : ماده حد اکثر و روح حد اقل. در عالم سوم و چهارم این رابطه و این نسبت معکوس می گردد بصورت : روح حداکثر و ماده حداقل. این رابطه در سه عالم آخر هم به نفع جنبه روحی می باشد به این معنا که روح حد اکثر خودرا حفظ میکند. برخلاف باور ماده گرایان و روح گرایان که هرکدام به تجرد موضوع دوست داشتنی خود قائل اند، روح و ماده هرگز از هم جدا نمی شوند و بطور جاودانه همراه همدیگر می باشند. در چهار عالم اولیه میل حضرات دوگانه جنسی به سمت بیرون و به غیر از فرد خود میباشد. در سه عالم آخری سه حضرت دیگر به ظهور می رسند که هرکدام دوقلوی همدیگر میباشند که در بحث های دیگر آنها را " زوج های بنیادی خودی " نامگذاری نمودم. در آن سه عالم آخری، توجه میل جنسی حضرت انسان از بیرون به درون و باطن و به سمت خود معطوف میگردد و آنهم به سه صورت مختلف : هم جنس : نر - نر ▪ ماده - ماده ▪ و غیر هم جنس : نر - ماده▪
در عالم پنجم و پس از آن تولید مثل از طریق آمیزش جنسی والدین و از راه رحم مادر صورت نمیگیرد، بلکه از طریق تقسیم سلولی روحی در طبیعت روحی و خارج از بدن مادر. جمعیت انسان از عالم پنجم دوبرابر خواهد شد. طول عمر هر دو عالم متوالی برابر می باشند و در دو عالم سوم و چهارم طول عمر انسان به مراتب طولانی تر از طول عمر او در عالم اول و دوم خواهد بود و در عالم هفتم طول عمر انسان به مراتب طولانی تر از عالم سوم و چهارم. این هفت عالم به طور بیشمار از نو به ظهور خواهند رسید و آنهم نه به شکل تکرار جاودانه بلکه هر بار در سطحی بالا تر و کمال یافته تر. زنجیره تولد و مرگ در آیین هندوان و بوداییان بصورت تکرار جاودانه است بدون سیر و سلوک به سوی سرحد کمال، لذا بودا آنرا سم سرا نامیده است که معنای سرای پر از درد و رنج است و کوشیده از با انجام تمرین ها و مراقبت های هشتگانه از این زنجیره خودرا رها نماید و به آرامش مطلق برسد که هندوان آنرا موشکا و خود بودا آنرا نیروانا نامیده است. در حقیقت و واقعیت انسان نمیتواند خود را از قید و بند زنجیره تولد و مرگ رها نماید، زیرا رهایی از آن مطلقا غیر ممکن است. اگر بودا میتوانست اصل تکامل را در چهار چوب زنجیره تولد و مرگ کشف کند، آنگاه شاید به فکر رهایی از قید و بند آن نمی افتاد و احتمالا میتوانست آنرا تا سرحد کمال دنبال میکرد. حلقه های زنجیره یا پله های صعودی تکامل شبیه هم نیستند بلکه هر حلقه و هر پله کمال یافته تر خواهد بود از حلقه و پله قبلی.
هدف زندگانی انسان و معنا و مفهوم آن علاوه به رسیدن سعادت اخروی و جاودانگی زندگی و شناخت مطلق خویش و جهان و خداوند، در اصل رسیدن به زوجیت با خود و تجربه عشق خویشن می باشد. زرتشت در سروده های گات ها در قالب دعا از اهورا مزدا به حق نظم نیک کیهانی استدعا میکند که از طریق نوسازی جهان به وی زندگی جاودانه به بخشد.

بپرس