حضرت ابراهیم علیه السلام

دانشنامه اسلامی

[ویکی شیعه] حضرت ابراهیم علیه السلام مشهور به ابراهیم خلیل، دومین پیامبر اولوالعزم، نیای بزرگ عرب از طریق پسرش حضرت اسماعیل(ع) و بنی اسرائیل از طریق پسر دیگرش حضرت اسحاق (ع) است.
شکل های گوناگون نام ابراهیم در منابع دینی و غیر دینی ، با افزایش ، ادغام ، یا جابجایی حروف و هجاها می تواند حاکی از شهرت و رواج آن در منطقه هلال خصیب باشد. شکل ابرام در نخستین موضعی که عهد عتیق به آن اشاره کرده (پید، ۱۱: ۲۶)، همچون نام‍ های یعقوب و یوسف در سده های ۲۰ و ۱۹ق م ، در میان آموری ها و سایر اقوام منطقه دیده شده است جوالیقی نیز شکل های اِبراهام ، اِبراهْم ، اِبراهِم را ذکر کرده و آنرا نامی کهن و غیر عربی دانسته است . ظاهراً کهن ترین منبعی که این نام را به شکل ابراهیم ضبط کرده قرآن است .

[ویکی اهل البیت] حضرت ابراهیم علیه السلام یکی از انبیای عظام الهی و از پیامبران اولوالعزم است. دین توحیدی به آن حضرت منتسب است و ایشان پدر ارجمند حضرت اسماعیل علیه السلام و حضرت اسحاق علیه السلام می باشد که به واسطه آن دو، نسب بسیاری از انبیاء من جمله حضرت موسی علیه السلام، حضرت عیسی علیه السلام و حضرت محمد صلی الله علیه و آله به آن حضرت باز می گردد.
ولادت حضرت ابراهیم علیه السلام بنا به اختلاف روایات در 25 ذی القعده یا 1 ذی الحجه بوده است.بر طبق روایات، 3000 سال پس از آفرینش آدم یا 1263 سال پس از نوح به دنیا آمد. حضرت ابراهیم علیه السلام پسر تارخ از نوادگان حضرت نوح علیه السلام و از پیامبران بزرگ الهی است.
حضرت ابراهیم علیه السلام در کشور بابل و در دوران حکومت «نمرود بن کنعان» چشم به جهان گشود. نمرود، بر اساس پیشگویی کاهنان و ستاره شناسان که از به دنیا آمدن کودکی که تاج و تخت او را در هم می کوبد، خبر داده بودند. دستور داده بود از زنان باردار مراقبت بسیار به عمل آید. از این رو مادر حضرت ابراهیم، امیله، به هنگام درد زایمان رو به صحرا نهاد و فرزند خود، ابراهیم را در غاری در بالای کوهی به دنیا آورد و تا سال ها او را در همان مکان مخفی نگه داشت.
آنچه از قرآن کریم در این باره استفاده می شود این است که: ابراهیم علیه السلام از اوان طفولیت تا وقتی که به حد تمیز رسیده در نهان گاهی دور از جامعه خود می زیسته و پس از آن که به حد تمیز رسیده از نهان گاه خود به سوی قوم و جامعه اش بیرون شده و به پدر خود پیوسته است و دیده که پدرش و همه مردم بت می پرستند و چون دارای فطرتی پاک بود و خداوند متعال هم با ارائه ملکوت تاییدش نموده و کارش را به جایی رسانده بود که تمامی اقوال و افعالش موافق با حق شده بود، این عمل را از قوم خود نپسندید و نتوانست ساکت بنشیند.
لاجرم به احتجاج با پدر خود پرداخته او را از پرستش بت ها منع و به توحید خدای سبحان دعوت نمود، باشد که خداوند او را به راه راست خود هدایت نموده از ولایت شیطان دورش سازد. پدرش وقتی دید ابراهیم به هیچ وجه از پیشنهاد خود دست برنمی دارد، او را از خود طرد نمود و به سنگسارکردنش تهدید نمود.
ابراهیم علیه السلام در مقابل این تهدید و تشدید از در شفقت و مهربانی با وی تلطف کرد و چون ابراهیم مردی خوش خلق و نرم زبان بود در پاسخ پدر نخست بر او سلام کرد و سپس وعده استغفارش داد و در آخر گفت: در صورتی که به راه خدا نیاید او و قومش را ترک گفته ولی به هیچ وجه پرستش خدا را ترک نخواهد کرد.
از طرفی دیگر با قوم خود نیز به احتجاج پرداخته و درباره بت ها با آنان گفتگو کرد با اقوام دیگری هم که ستاره و آفتاب و ماه را می پرستیدند، احتجاج نمود تا این که آنان را نسبت به حق ملزم کرد و داستان انحرافش از کیش بت پرستی و ستاره پرستی در همه جا منتشر شد.
روزی که مردم برای انجام مراسم دینی خود همه به خارج شهر رفته بودند. ابراهیم علیه السلام به عذر کسالت، از رفتن با آنان تخلف نمود و تنها در شهر ماند، وقتی شهر خلوت شد به بت خانه شهر درآمده و همه بت ها را خرد نمود و تنها بت بزرگ را گذاشت شاید مردم به طرف او برگردند. وقتی مردم به شهر بازآمده و از داستان باخبر شدند در صدد جستجوی مرتکب آن برآمده سرانجام گفتند: این کار همان جوانی است که ابراهیم نام دارد.

پیشنهاد کاربران

بپرس