حق التولیه

لغت نامه دهخدا

( حق التولیة ) حق التولیة. [ ح َق ْ قُت ْ ت َ ی َ] ( ع اِ مرکب ) مالی که بمتولی وقفی یا مزار امام یاامام زاده ای دهند برای تولیت امور آن وقف یا مزار.

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱- حقی که بمتولی املاک موقوفه و یا زیارتگاه تعلق می گیرد . ۲- وجهی که صدر و قورچی باشی در عهد صفویه میگرفته اند .
مالی که به متولی وقفی یا مزار امام یا امام زاده دهند برای تولیت امور آن وقف یا مزار

فرهنگ عمید

مبلغی که متولی موقوفهای از درآمد آن برداشت می کند.

پیشنهاد کاربران

مبلغی ( حقی ) که واقف از منافع موقوفه، سهمی برای عمل متولی تعلق می دهد. ماده ۸۴ق. م
حقی که برای نگه داری و اداره ( تولیت ) موقوفه ای به متولی آن تعلق می گیرد.

بپرس