حلال زاده

/halAlzAde/

مترادف حلال زاده: فرزند مشروع

متضاد حلال زاده: حرام زاده

معنی انگلیسی:
legitimate, legitimate(child)

لغت نامه دهخدا

حلال زاده. [ ح َ دَ ] ( ص مرکب ) کسی که نطفه اش از راه مشروع منعقد شده باشد :
حلال زاده صورت چه سود زآنکه فعالش
در آزمایش معنی باصل باز بخواند.
خاقانی.
کای پاک دل حلال زاده
بردار که هستم اوفتاده.
نظامی.
صاحب هنری حلال زاده
هم خاسته و هم اوفتاده.
نظامی.
الحق امنای مال ایتام
همچون تو حلال زاده بایند.
سعدی.

فرهنگ فارسی

( صفت ) فرزندی که انعقاد نطق. وی بطریق مشروع انجام گرفته باشد مقابل حرام زاده.

فرهنگ معین

(حَ. دِ ) [ ع - فا. ] (ص مر. ) فرزندی که انعقاد نطفة وی به طریق مشروع انجام گرفته باشد. مق . حرام زاده .

فرهنگ عمید

کسی که پدر و مادرش به طریق مشروع با هم ازدواج کرده باشند، فرزندی که از ازدواج شرعی به دنیا آمده است.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] حلال زاده به زاده شده از راه مشروع یا در حکم مشروع گفته می شود.
فرزندی که از راه آمیزش مشروع، مانند ازدواجِ صحیح یا در حکم مشروع، مانند آمیزش به شبهه زاده شده است، حلال زاده نامیده می شود
کاربرد حلال زاده در فقه
از آن در بابهای اجتهاد و تقلید، صلات، نکاح، قضاء و شهادات سخن گفته اند.فقدان صفت حلال زادگی موجب سلب صلاحیت و اهلیت داشتن برای امور زیر است: مرجعیت تقلید، امامت جمعه و جماعت، قضاوت و گواهی دادن (شهادت) نزد قاضی.
حکم کسی که حلال زاده بودنش مشکوک است
کسی که حلال زاده بودنش مشکوک است، با داشتن پدر و مادری مشخص، محکوم به حلال زادگی است و اگر نداشته باشد، مانند کودکی که در سرزمین اسلام یا کفر پیدا شده، آیا محکوم به حلال زادگی است یا نه؟ ظاهر کلمات فقیهان قول نخست است. هرچند برخی آن را خالی از اشکال ندانسته اند. کودک زاده شده از آمیزش حرام به حرمت عرضی ، مانند آمیزش در حال حیض، حلال زاده است.

مترادف ها

legitimate (صفت)
درست، قانونی، مشروع، برحق، حلال زاده

فارسی به عربی

شرعی

پیشنهاد کاربران

واژه حلال زاده صد درصد عربی است می شود به آن از واژه روازاده استفاده کرد پارسی پاس داریم.
تخم حلال
لهجه و گویش تهرانی
حلال زاده
درستکار

بپرس