مترادف حلق اویز کردن: ( حلق آویز کردن ) اعدام کردن، به دار آویختن معنی انگلیسی:
hang
لغت نامه دهخدا
( حلق آویز کردن ) حلق آویز کردن. [ ح َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) بحلق آویختن کسی را یا خود را تا خفه شود و بمیرد. آویختن از گلوگاه. در گلو طنابی کرده آویختن کشتن را.
فرهنگ فارسی
( حلق آویز کردن ) بحلق آویختن کسی را یا خود را تا خفه شود و بمیرد