حواریان

لغت نامه دهخدا

حواریان. [ ح َ ری یا ]( اِ ) ج ِ حواری.یاران : خواص دولت و حواریان حضرت خویش را حاضر کرده و از چاره آن کار... استطلاع کرد. ( ترجمه تاریخ یمینی ). || ( اِخ ) جماعت دوستان عیسی ( ع ) و آنها گازران بودند، یا سفیدپوست بودند. ( آنندراج ) ( غیاث از لطایف ) :
بر صف حواریان صفه
برخوان مسیح نان شکستم.
خاقانی.
رجوع به حواریون شود.

فرهنگ فارسی

جمع حواری بمعنی یاران یا جماعت دوستان عیسی علیه السلام و آنها گازران بودند یا سفید پوست بودند .

پیشنهاد کاربران

بپرس