حوامی

لغت نامه دهخدا

حوامی. [ ح َ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ حامیة. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). رجوع به حامیةشود. || میامین اسب و میاسر آن. ( از اقرب الموارد ). کناره های راست و چپ سم. ( ناظم الاطباء ).

پیشنهاد کاربران

بپرس