حکم بازداشت


معنی انگلیسی:
bench warrant

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] حکم بازداشت (قرآن). توقیف افراد و حبس آنان دارای قوانین و احکامی است که در قرآن آمده است.
حبس ابد زنان زناکار، در خانه های شان (قبل از نسخ)، لازم بود.والـتی یاتین الفـحشة من نسائکم فاستشهدوا علیهن اربعة منکم فان شهدوا فامسکوهن فی البیوت حتی یتوفـهن الموت او یجعل الله لهن سبیلا. «و از زنان شما کسانی که مرتکب زنا می شوند چهار تن از میان خود (مسلمانان) بر آنان گواه گیرید پس اگر شهادت دادند آنان (زنان) را در خانه ها نگاه دارید تا مرگشان فرا رسد یا خدا راهی برای آنان قرار دهد.»حکم یاد شده در صدر اسلام بود، سپس بواسطه حکم رجم برای زنای محصنه و تازیانه برای زنای افراد مجرد نسخ شد. (فان شهدوا فامسکوهن فی البیوت ...) در این جمله مسأله حبس کردن دائمی زن مورد بحث را مترتب کرده بر شهادت دادن شهود، نه بر اصل وقوع عمل زشت و خلاصه کلام اینکه تنها وقتی حکم حبس ابد از ناحیه حاکم صادر می شود، که چهار شاهد بر صدور عمل فاحشه از زن شهادت دهد و اگر شهود شهادت ندهند حکم صادر نمی شود هر چند حاکم یقین به صدور آن داشته باشد و این خود یکی از منتهای خدای سبحان بر امت اسلام است، که نسبت به او عفو و اغماض اعمال فرموده است.و حکم نامبرده حبس دائمی است، به قرینه اینکه نهایت مدت حبس را مرگ زن قرار داده و فرموده : (حتی یتوفیهن الموت) (تا مرگ ایشان را دریابد)، چیزی که هست تعبیر حبس ابد آن هم در زندان نیاورد، بلکه فرمود آنها را در خانه ها نگه بدارید تا مرگشان فرا رسد این نیز دلیل روشنی است بر اینکه خواسته است کار را بر مسلمانان آسان بگیرد و از سخت گیری اغماض کند و اینکه فرمود: (تا مرگشان برسد) (و یا خدا راه نجاتی برایشان مقرر بدارد) منظور نجات از حبس ابد است و در اینکه تردید کرد و فرمود: (یا آن و یا این) اشاره ای است به اینکه امید آن هست که حکم حبس ابد نسخ شود، همچنانکه همینطور هم شد... و اما این که بعضی احتمال داده اند منظور از جمله «أَوْ یَجْعَلَ اللَّهُ لَهُنَّ سَبیلًا» این است که خداوند به وسیله دستور آینده درباره سنگسار کردن این گونه افراد، راهی برای آزادی آنها گشوده است، درست نیست؛ چرا که هیچ گاه با تعبیر لَهُنَّ سَبیلًا: «راهی به سود آنان» سازگار نمی باشد، چه این که اعدام راه نجات نمی باشد. زیرا می دانیم قانونی که بعداً در اسلام برای مرتکبین زنای محصنه، مقرر گردید، قانون «رَجْم» (سنگسار کردن) بود. (این قانون در احادیث پیامبر صلی الله علیه و آله به طور مسلّم وارد شده است، اگر چه در قرآن به آن اشاره ای نگردیده است).
بازداشت شاهدان تا ادای شهادت
بازداشت و توقیف شاهدان بر وصیت، تا ادای شهادت قانونی و معتبر، جایز است.یـایها الذین ءامنوا شهـدة بینکم اذا حضر احدکم الموت حین الوصیة اثنان ذوا عدل منکم او ءاخران من غیرکم ان انتم ضربتم فی الارض فاصـبتکم مصیبة الموت تحبسونهما من بعد الصلوة فیقسمان بالله ان ارتبتم لانشتری به ثمنـا ولو کان ذاقربی ولا نکتم شهـدة الله انا اذا لمن الاثمین. «ای کسانی که ایمان آورده اید هنگامی که یکی از شما را (نشانه های) مرگ دررسید باید از میان خود دو عادل را در موقع وصیت به شهادت میان خود فرا خوانید یا اگر در سفر بودید و مصیبت مرگ شما را فرا رسید (و شاهد مسلمان نبود) دو تن از غیر (همکیشان) خود را (به شهادت بطلبید) و اگر (در صداقت آنان) شک کردید پس از نماز آن دو را نگاه می دارید پس به خدا سوگند یاد می کنند که ما این حق را به هیچ قیمتی نمی فروشیم هر چند (پای) خویشاوند (در کار) باشد و شهادت الهی را کتمان نمی کنیم که (محصل مضمون این دو آیه این است که اگر یکی از مسلمین در سفر احساس کرد که اجلش فرا رسیده و خواست تا وصیتی کند می باید دو نفر شاهد عادل از مسلمین را در حین وصیت خود گواه بگیرد. و اگر به چنین دو نفری دست نیافت، دو نفر از یهود و نصارا گواه بگیرد، و اگر پس از مرگش اولیای او این وصیت را نپذیرفتند و درباره آن سوء ظنی داشتند، آن دو شاهد را بازداشت می کنند تا پس از نماز بر صدق شهادت خود به خدای متعال سوگند یاد کنند و به این وسیله به نزاع خاتمه دهند. بنابراین اگر اولیای میت مطلع شدند که این دو شاهد در شهادت خود دروغ گفته و یا در قضیه خیانت کرده اند آنان نیز بر صدق ادعای خود (خیانت شهود) دو شاهد اقامه می کنند. این است آن مطلبی که از ظاهر این دو آیه استفاده می شود.
← شهادت هنگام وصیت
بازداشت و حبس اسیران میدان نبرد نیز، جایز می باشد.فاذا لقیتم الذین کفروا فضرب الرقاب حتی اذا اثخنتموهم فشدوا الوثاق فاما منا بعد واما فداء... «پس چون با کسانی که کفر ورزیده اند برخورد کنید گردنها (یشان) را بزنید تا چون آنان را (در کشتار) از پای درآوردید پس (اسیران را) استوار در بند کشید سپس یا (بر آنان) منت نهید (و آزادشان کنید) و یا فدیه (و عوض از ایشان بگیرید) تا در جنگ اسلحه بر زمین گذاشته شود.»بدیهی است، گردن زدن، کنایه از قتل است، بنابراین ضرورتی ندارد که جنگجویان کوشش خود را برای انجام خصوص این امر به کار برند، هدف این است: که دشمن از پای درآید، ولی چون گردن زدن، روشن ترین مصداق قتل بوده، روی آن تکیه شده است. و به هر حال، این حکم مربوط به میدان نبرد است؛ زیرا «لَقِیْتُم» از ماده «لقاء» در این گونه موارد، به معنی «جنگ» است، قرائن متعددی در خود این آیه، مانند مسأله « اسارت اسیران» و واژه «حرب» (جنگ) و «شهادت در راه خدا» که در ذیل آیه آمده است، گواه بر این معنی است. کوتاه سخن این که: «لقاء»، گاه به معنی هر گونه ملاقات، استعمال می شود، و گاه به معنی روبرو شدن در میدان جنگ، و د ر قرآن مجید نیز در هر دو معنی به کار رفته، و آیه مورد بحث ناظر به معنی دوم است. مراد از (اشد وثاق) اسیر گرفتن و محکم بستن آنان است، در نتیجه آیه شریفه در اینکه اسیر گرفتن را بعد از اثخان قرار داده، در معنای آیه (ما کان لنبی ان یکون له اسری حتی یثخن فی الارض) است که می فرماید هیچ پیغمبری حق ندارد اسیر بگیرد، مگر وقتی که در زمین غالب شود.(فاما منا بعد و اما فداء) - یعنی بعد از آنکه اسیرشان کردید یا بر آنان منت نهاده آزادشان می کنید یا فدیه می گیرید؛ یعنی با گرفتن مال و یا آزادی اسیرانی که در دست آنان دارید، ایشان را آزاد می کنید.

مترادف ها

interdict (اسم)
جلوگیری، تحریم، نهی، قدغن، حکم بازداشت، حکم نهی، حکم اداری

injunction (اسم)
اتحاد، دستور، نهی، قدغن، حکم بازداشت

mittimus (اسم)
حکم بازداشت، حکم حبس

فارسی به عربی

امر

پیشنهاد کاربران

بپرس