خا

/xA/

لغت نامه دهخدا

خا. ( نف مرخم ) خای. نعت فاعلی از خائیدن. خاینده ، آنکه چیزی را بخاید: شکرخا. انگشت خا. رجوع به خائیدن شود. || ( اِ ) گوی را گویند که آبهای کثیف چون آب مطبخ و زیرآب حمام بدانجا رود . ( برهان ) ( آنندراج ) ( جهانگیری ). پارگین. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

(اسم ) در ترکیب بمعنی ((خاینده ) ) آید آنکه چیزی را بخاید : انگشت خا شکرخا .

فرهنگ معین

( ص فا. ) در ترکیب به معنی «خاینده » آید، آن که چیزی را بخاید: انگشت خا، شکرخا.

فرهنگ عمید

نام حرف «خ».

فرهنگستان زبان و ادب

[رایانه و فنّاوری اطلاعات] ← خدمات اَبری 2* خط تیره به جای x آمده است و نشان می دهد که خا در ترکیب به کار می رود.

گویش مازنی

/khaa/ حرف تصدیق به معنی خوب بله - خوب – درست

واژه نامه بختیاریکا

( خا (خاو) ) خوب؛ خب؛ حرف تصدیق

دانشنامه عمومی

جدول کلمات

دوش ، کتف ، شانه

پیشنهاد کاربران

خا در زبان لکی یعنی تخم مرغ و خوه یعنی خواهر و خو یعنی باشه و خوین یعنی خوبی
خا در زبان کردی کرمانشاهی به معنای "تخم مرغ "هست
در تالشی یعنی خواهر،
باشه،
بسه،
خب
خا" به زبان مازندرانی ینی ( باشه )
خا در زبان تاتی به معنی تخم مرغ است
ومعنی دیگر آن باشه است
معنی دیگر فهمیدم است
من یه هرمزگانی هستم معنی کلمه ( خا ) به زبان ما میشه آها
به معنی فهمیدن
معنی "باش" و "خب" میده
خا:[ اصطلاح توییتر] این کلمه بیشتر در گویش شمالی ها دیده شده و به معنی "خب" یا "باشه" است.
یک واژه قدیمی در گویش گیلکی. واژه خا به معنی تایید کردن یا اوکی ، باشه ، حله ، خب است
بصورت خو هم گفته میشود
مثلا گاهی خو دِ یا خا ِد گفته میشود که به معنی خب دیگه بسه دیگه

باشه .
چشم .
خب .
خیلخب .
حتما .
باتوجه به شرایط مکالمه هرکدام از معانی بالا صحیح است.
پیداش این لغت از مکالمات اینترنتی ( چت کردن ) در نرم افزاری به نام لاین بوده است.

بپرس