خالصه

/xAlese/

لغت نامه دهخدا

( خالصة ) خالصة. [ ل ِ ص َ ] ( ع ص ). رجوع به خالصه شود.

خالصة. [ ل ِ ص َ ] ( اِخ ) نام کنیزکی سیاه بوده است که یکی از خلفاء او را بسیار گرامی میداشته و بر او زیور و زینت برمی بسته است. شاعری در این باره گفته :
لقد ضاع شعری علی بابکم
کما ضاع درّ علی خالصه.
این شعر به گوش آن خلیفه رسید و امر به احضار آن شاعر کرد و بر او خرده گرفت. شاعر گفت : یا امیرالمؤمنین از من دروغ نقل کرده اند، شعر من چنین است :
لقد ضاء شعری علی بابکم
کما ضاءدّر علی خالصة.
خلیفه را این خلاص جست او نیکو آمد او را جایزه بخشید. یاقوت می گوید: شنیدم که این داستان در مجلس قاضی ابوعلی عبدالرحیم نیشابوری نقل شد و قاضی مزبور گفت : این بیت بیتی است که چشمانش برکنده شده و باز می بیند. ( از معجم البلدان یاقوت حموی ج 3 ص 390 ). در کتاب «الجماهر» نام این خلیفه هارون الرشید آمده و نام آن شاعر ابونواس. ( از کتاب الجماهر فی معرفة الجواهر ابوریحان بیرونی چ 1 ص 58 ).

خالصة. [ ل ِ ص َ ] ( اِخ ) نام شهری است به سیسیل ( صقلیه ) دارای دیوار سنگی. یاقوت گوید: سلطان و لشکریان آن در آنجا سکنی دارند ولی آنجا را مهمانسرای و بازاری نیست. ابن حوقل گوید: این شهر را چهار در است. ابوالحسن علی بن بادیس یاقوت را حدیث کرد که امروز خالصة محلی است در وسط بَلَرم و بلرم بر آن محیط میباشد. ( از معجم البلدان یاقوت حموی ج 3 ص 390 ). حمداﷲ مستوفی آورد: «در تاریخ مغرب گوید: در او گوسفند صحرایی به عدد مور و ملخ است و در غایت فربهی و از مردم سخت متوحش نباشند و مردم از ایشان صید کنند. فسبحان من لایحصی نعمته مرتباً لعباده لطفاً و این جزیره به راه روم است به اسکندریه ». ( از نزهة القلوب ج 3 ص 238 ).

خالصة. [ ل ِ ص َ ] ( اِخ ) ابوعبیده سکونی میگوید: برکه ای است بین اجفُر و خُزَیمیه در راه مکه به کوفه بر دو میلی اغر. فاصله خالصه از اجفر یازده میل است. یاقوت در معجم البلدان گمان برده است خالصه ای که این برکه بدان منسوب است نام جاریه سیاهی است که یکی از خلفاء او را گرامی میداشته و بر او زیور و زینت برمی بسته است. ( از معجم البلدان یاقوت حموی ج 3 ص 300 ). رجوع به «خالصه » کنیزک شود.
خالصه. [ ل ِ ص َ / ص ِ ] ( ع ص ) بی آمیغ. ( منتهی الارب ): غب خالصه ؛ تب نوبه که شطرالغب و ربعنباشد. || ( اِ ) زمین و ملک پادشاهی که به جاگیر کسی نباشد. ( آنندراج ). ملک دولتی. مسعود کیهان تاریخ املاک خالصه ایران را چنین می آورد: خالصجات عبارتند از: دهات یا مراتع و اراضی که از زمان سلطنت نادرشاه به دولت تعلق یافته و بوسیله مأمورین دولتی اداره میشوند. قسمتی از خالصجات سابقاً به اشخاص متفرقه منتقل و فروخته شده و امروز این قبیل ده ها به اسم خالصجات انتقالی در دفاتر مالیه نامبرده میشود.تا این اواخر وضعیت این قبیل دهات غیر معلوم و مالکین بواسطه سنگینی منال دیوانی درصدد آبادی برنیامده بودند. قانونی برای خرید اضافه مالیات این دهات وضعشده که موجب تأمین و تشویق مالکین و بالنتیجه باعث آبادی آنها خواهد شد. اساساً خالصجات دولت با اینکه از املاک مرغوبی است نسبت به املاک اربابی و خرده مالک خراب تر و عایداتش کمتر و همه ساله بطور کلی بمیزان معینی به اجاره واگذار شده و مستأجرین مقدار زیادی از عواید دولت را بعنوان آفت یا مخارج از بین میبرند.اگر دولت بخواهد این املاک واقعاً آباد گشته و منافعزیادتری ببرد بهتر این است که با رعایا مساعدت نموده املاک مزبوره را به نسبت دارائی و اعتبار هر رعیت بین آنها تقسیم و به آنها فروخته قیمت را تدریجاً از عایدات وصول و بدینوسیله رعایا را ذی نفع در ملک داری نموده هم قیمت را در ظرف چند سال وصول و هم در سنوات بعد مطابق همین عایدی امروزه از آنها مالیات اخذ نماید و تا وقتی هم که این ترتیب عملی نشده اقلاً از اجاره دادن یک ملک به یکنفر خوداری نموده و قوانینی برای اجاره دادن خالصجات بخود رعایا وضع نماید که تا اندازه ای از اجحاف مستأجرین کل جلوگیری بعمل آید و دلسوزی رعایا برای آبادی ملک و پرداخت مالیات دیوانی بیشتر گردد. قرائی که به اسم خالصه دولت ثبت شده بیش از 1345 پارچه نمیباشد که از این عده 175 پارچه درایالت تهران و وسعت آنها تقریباً هفده فرسخ مربع است. به تناسب این مقیاس وسعت کل اراضی خالصه را میتوان به یکصد و ده فرسخ مربع تخمین نمود. این برآورد راجع به کلیه خالصجات نیست بلکه فقط آن قسمتی از اراضی است که داخل حدود دهات میباشد. مثلاً در خوزستان بنادر جنوب ، قم ، محلات ، استرآباد، گیلان و سمنان دولت دارای اراضی وسیعی است که مربوط به خالصجات نمیباشد.بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

بی آلایش، خاصه، چیزویژه، صفت خاص، ملک بدون خاندان
۱ - ( اسم ) مونث خالص . ۲ - ( اسم ) زمین متعلق بدولت . ۳ - زمینی که ارباب آنرا از تقسیم میان دهقانان و باصطلاح پشک انداختن مستثنی میدارد و خود راسا آنرا زراعت میکند ( بیشتر در کردستان ) . جمع : خالصجات .
دهی است از دهستان چهار فرسخ بخش شهداد شهرستان کرمان .

فرهنگ معین

(لِ ص ) [ ع . خالصة ] (اِ. ) زمینی که متعلق به دولت باشد.

فرهنگ عمید

ویژگی ملکی که متعلق به دولت یا خاندان سلطنتی باشد.

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی خَالِصَةً: خالص
ریشه کلمه:
خلص (۳۱ بار)

دانشنامه عمومی

خالصه (سیک). خالْصْه یا خالسْا یا کالسا ( به پنجابی: ਖ਼ਾਲਸਾ خالصه ) ( به انگلیسی: Khalsa ) همهٔ سیک های غسل تعمید داده شده توسط نمایندگان پنج پیاره و تجسم گورو[ ۱] است. واژه خالصه به معنای ناب یا آزاد است. [ ۲] [ ۳] خالصه در ۳۰ مارس ۱۶۹۹ توسط گورو گوبیند سینگ، دهمین گوروی سیک شروع شد. از همه سیک ها انتظار می رود خالصه باشند یا در راه نیل به آن هدف باشند.
مراسم غسل تعمید خالصه شامل خوردن آمریت ( آب قند هم زده شده با خنجر ) در حضور پنج سیک خالصه و گورو گرانت صاحب است.
پذیرش فرد خالصه بدین ترتیب انجام می شود:
• نباید هرگز مویی را از هیچ بخشی از بدنت بزدایی
• نباید هرگز از تنباکو، الکل یا هر مسکر دیگری استفاده کنی
• هرگز نباید گوشت حیوانی که به شیوه مسلمانان ( حلال ) یا یهودیان ( کوشر ) کشته شده بخوری
• هرگز نباید زنا کنی. فرد پذیرفته شده باید همواره نمادهای فیزیکی خالصه را بپوشد و دستورالعمل رفتاری آن را اجرا کند. [ ۴] [ ۵]
عکس خالصه (سیک)عکس خالصه (سیک)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

(جمع آن خالصه جات/خالصات) اصطلاحی اقتصادی. به طور کلی به املاک دولتی و پادشاهی گفته می شود. مفهوم این اصطلاح در دوره های گوناگون تاریخی تغییر کرده و به انواع اراضی نیز گفته می شده است. سابقه این گونه زمین داری به پیش از اسلام می رسد، اما پس از نخستین فتوحات مسلمانان صدر اسلام برای املاک به دست آمده، قوانینی وضع شد، چنان که املاک خانواده شاهی و املاکی که مالکان آن ها گریخته و یا در جنگ کشته شده بودند به خلیفه داده می شد و آن ها را صوافی/صوافی امام می خواندند. این صوافی بعدها، به ویژه از روزگار بنی امیه و پس از آن مِلک شخصی خلیفه یا اِقطاع نزدیکان و خویشان وی شد و در سال های بعد نیز، بنا بر رسم و سنت، اراضی صوافی در مالکیت خانواده ای که حکومت می کردند، درآمد. در روزگار مغول و تاتار این گونه املاک را که از راه غصب، مصادره، استصفا، انتقال و تصرف عدوانی حُکام و شاهان و دولتمردان به دست می آمد انجو/اینجو می گفتند که به شاه و خاندان شاهی تعلق داشت. درپی آن در دوره صفویه، خالصه به اراضی خاصه، یعنی املاک شاهی گفته می شد و درآمد آن نیز صرف مخارج شخصی سلطان می گردید. گاه بخشی از این املاک به نوکران خاص و نزدیکان شاه داده می شد که به آن تیول می گفتند. بعدها نادرشاه افشار با مصادره املاک مخالفان دولت و تصرف املاک وقف و حبس که صورت آن در رقبات املاک نادری ثبت شده است بر میزان این املاک خالصه افزود. جانشین او علی شاه، چون بخشی از این املاک خالصه را به صاحبان شان بازگردانید، به عادل شاه موسوم شد. در دورۀ قاجاریه نیز بیش از پیش بر شمار املاک خالصه افزوده شد و عمدۀ خالصه جات ایران در ولایات سیستان، خوزستان، و برخی نواحی مرزی آذربایجان بود. همزمان با اعلان مشروطیت، خالصه جات ایران سه دستۀ عمده بوده است: املاکی که در رقبات نادری ثبت شده بود، خالصه های محمد شاهی و خالصه های ناصری؛ این دو تای آخری املاکی بودند که یا دولت خود خریده و مالک شده بود و یا به جای مالیات های عقب افتادۀ مالکان به تصرف دولت درآمده بودند. مجموع این املاک به چندین شیوه اداره می شدند: یکی خالصه جات دیوانی که رسماً و عملاً در تصرف دولت بود، خالصه جات تیولی که بیشتر در مناطق عشایری بود و متصدیان آن می بایست شماری سرباز بنیچه به دولت می دادند؛ و خالصه جات انتقالی که برای زمانی کوتاه و یا مادام العمر به اشخاص واگذار می شد. وصول حقوق دولتی از خالصه جات انتقالی از مشکلات تاریخی بزرگ مالیاتی ایران بوده است در اواخر دورۀ قاجار ادارۀ املاک خالصه با مشکلات فراوان روبه رو شد و در این زمینه قوانین گوناگون تصویب و اجرا شد و تبدیلات و دگرگونی هایی در املاک خالصه صورت گرفت که بعدها رسیدگی به آن ها از مهم ترین مشکلات مالی کشور بود. رضا شاه پهلوی که حرص و ولع سیری ناپذیری به گردآوری املاک داشت، بعد از کودتای خود در اسفند ۱۲۹۹ به ویژه پس از به سلطنت رسیدن دست به گردآوری املاک حاصل خیز در گیلان، مازندران، گرگان و آذربایجان زد. استانداران و فرماندهان نظامی او در سراسر کشور به ویژه مناطق مذکور املاک و آبادی های حاصل خیز را به قیمت بسیار اندک و اغلب به زور از صاحبان آن ها می ستاندند و جزو املاک شخصی رضا شاه تحت عنوان املاک سلطنتی درمی آوردند. مقدار املاک و آبادی های رضا شاه را تا پایان سلطنت وی، بالغ بر ۴۴هزار پارچه شمارش کرده اند. پس از برکناری رضا شاه از سلطنت به دلیل شکایات و اعتراضات فراوان صاحبان املاک، بخشی از اراضی سلطنتی به صاحبان آ ن ها بازگردانده شد. در ۱۳۲۸ش طی مصوبه ای بار دیگر قسمتی از این زمین ها جزو املاک سلطنتی قرار گرفت. با اعلام اصلاحات ارضی در ۱۳۴۰، بخش دیگری از املاک دولتی و سلطنتی از آن سال به بعد بین کشاورزان تقسیم گردید.

خالصه (فرقه). خالِصِه (فرقه)(Khalsa)
گورو گوبیند سینگ
جمعیت یا جرگه ای از سیک ها که گورو گوبیند سینگ در ۱۶۹۹ و روز عید بایساکی مِلا تأسیس کرد. در ابتدا، گروهی مسلح برای دفاع از جامعۀ سیک در برابر سرکوب مخالفان بود. پذیرش عضو در این جمعیت از هر دو جنس در مراسمی به نام اَمریت سنسکر که شباهت به مراسم غسل تعمید دارد انجام می شود. عضویت به معنی تعهد به حفظ راهیت (اخلاق و شعایر سیک) و خدمت به جامعۀ سیک است. سیک ها هنگامی که به سن قبول مسئولیت رسیدند به انتخاب خود می توانند عضو خالصه شوند، ولی قبول عضویت محدودیت سنی ندارد. پس از عضوشدن، نام سینگ (شیر) در مورد مردان و نام کائور (شهدخت) در مورد زنان به دنبال نام عضو افزوده می شود. اعضا باید فقط از دین سیک پیروی کنند، هر روز عبادت کنند، پنج ککا را از بر کنند و از تعالیم گوروها تبعیت کنند؛ این یعنی خودداری مردان از کوتاه کردن موی سر و ریش، پرهیز از سیگار و مشروب و مواد مخدر، خودداری از خوردن گوشت بدون ذبح اسلامی و دوری از زنا. اعضای خالصه باید با کردار درست (کیرال کارنا) زندگی کنند و در بیرون و درون خانه صادق باشند. خدمت به جامعه از تکالیف مهم آنان است. شرکت در امور خیریه (وند چکنا) ضروری و انفاق یک دهم درآمد از وظایف اعضای خالصه است. خدمت باید با ایثار و بدون توقع پاداش انجام گیرد، که از آن به سِوا تعبیر می شود.

پیشنهاد کاربران

خالصه
مال غیرمنقول که دولت آنرا مانند یک مالک خصوصی مالک است ( در مقابل ملکی که جزء مشترکات عمومی است مانند زمین خیابان و پارک شهر و میدانهای عمومی، و نیز درمقابل اراضی ملک اختصاصی اشخاص استعمال میشود ) رجوع شود به تبصره دوم ماده اول قانون راجع به واگذاری زمین به تحصیلکرده های کشاورزی مصوب 22 - 10 - 38 خالصه ممکن است بصورت زمین، باغ ، قلاع - مراتع و جنگلها و معادن و شیلات و غیره باشد. سابقا از املاک پادشاه بود و آنرا املاک شاهی می گفتند بعد از مشروطیت جزء املاک دولت شد. املاک خالصه علی الاصول تابع قوانین مدنی بوده و مقررات حقوق خصوصی بر آنها حاکم است مگر اینکه خصوص مورد یا مواردی ( کما یا کیفا ) استثناء شده باشد بعکس اموال عمومی که علی الاصول از سیطره مقررات حقوق خصوصی خارج می باشند لذا تقاصای ثبت زمین خالصه جائز است اما تقاضای ثبت معابر عمومی از طرف هیچ شخص حقوقی و حقیقی جائز نیست.
...
[مشاهده متن کامل]

بپرس