خام درایی

لغت نامه دهخدا

خام درایی. [دَ ] ( حامص مرکب ) کنایه از بیهوده گویی است. ( آنندراج ) ( اشتینگاس ). هرزه درایی. لک درایی. هرزه لایی. یاوه سرایی. هرزه سرایی. ژاژخایی. گفتار بی معنی :
گر کسی گوید ماننده او هیچ شه است
گو برو خام درایی مکن و ژاژ مخای.
فرخی ( از آنندراج ).
تا عالم روحی نشود عالم جسمی
تا مردم پخته نکند خام درایی.
سنایی ( از آنندراج ).
در کاسه سر دیگ هوس پختن تو چند
هین باده خام آر و مکن خام درایی.
خاقانی.

فرهنگ فارسی

کنایه از بیهوده گویی است .

فرهنگ معین

(دَ ) (اِمص . ) بیهوده گویی .

فرهنگ عمید

بیهوده گویی، یاوه سرایی.
* خام درایی کردن: (مصدر لازم ) [قدیمی، مجاز] یاوه سرایی کردن: تا عالم روحی نشود عالم جسمی / تا مردم پخته نکند خام درایی (سنائی۲: ۳۰۲ ).

پیشنهاد کاربران

بپرس