خان ازادمرد

لغت نامه دهخدا

( خان آزادمرد ) خان آزادمرد.[ ن ِ م َ ] ( اِخ ) ناحیه ای است به بفارس که مرغزار نرگس در آن واقع است. حمداﷲ مستوفی آرد: مرغزار نرگس بجوار کازرون و جره بحدود خان آزادمرد، و طولش سه فرسنگ و عرض دو فرسنگ و گیاه این مرغزار همه نرگس خودروست چنانکه تمامت صحرا فروگرفته است و شهرتی عظیم دارد از کثرت بوی نرگس در آن مرغزار سرخوش شوند و دل تفریح یابد. ( از نزهة القلوب حمداﷲ مستوفی ج 3 ص 136 ).

فرهنگ فارسی

( خان آزاد مرد ) ناحیه ایست بفارس که مرغزار نرگس در آن واقع است .

پیشنهاد کاربران

بپرس