خانه زاد

/xAnezAd/

مترادف خانه زاد: خانه پرور، غلام زاده، بنده زاده، خانه زاده، محرم، خودی ، بنده، غلام، خدمت کار دیرین

متضاد خانه زاد: غریبه

معنی انگلیسی:
home-horn, son of a slave, home-born, child of a slave

لغت نامه دهخدا

خانه زاد. [ ن َ / ن ِ ] ( ن مف مرکب ) آنچه در خانه و خاندانی بوجود آید. آنچه از بیرون تهیه نشود بلکه اصل و نسبش در خاندانی باشد. || بومی. متعلق به یک محل : صدوسی تن طاوس نر وماده آورده بود گفتندی که خانه زادند بزمین داور. ( تاریخ بیهقی ). || بنده زاد. چاکرزاد. غلام زاد. اولاد بنده. ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) :
خانه زادند و بنده در شاه
خانه داران خاندان ملوک.
خاقانی.
بی فرزندی که خانه زادی دارد
شک نیست که باشدش بجای فرزند.
( آنندراج ).
|| قدیمی. ( آنندراج ) :
فغانی زین نظربازی سیه شد نامه ات تا کی
خیالت بر خط نوخیز و خال خانه زاد افتد.
بابا فغانی ( از آنندراج ).
- غلام خانه زاد ؛ غلامی که والدینش در خانه ارباب او نیز غلامی کرده اند، غلامی که پدر و اجدادش غلامان پدر و اجداد ارباب او بوده اند.
|| لقب گونه ای است که چاپلوسان ضمن عریضه هایی که به بزرگان می نویسند بخود میدهند، چون : «غلام خانه زاد... بعرض میرساند».

فرهنگ فارسی

(صفت ) فرزند خدمتگزار ( نوکر یا کلفت ) که در منزل مخدوم ( آقا ارباب ) متولد شده .

فرهنگ معین

( ~. ) (ص مف . ) فرزند خدمتکار که در خانة ارباب به دنیا آمده باشد.

فرهنگ عمید

۱. خدمتکاری که در خانۀ ارباب خود متولد شده.
۲. [قدیمی] بومی.
۳. [قدیمی، مجاز] حاصل.

گویش مازنی

/Khaane zaad/ نمک پرورده – چاکر

جدول کلمات

خانه زاد

پیشنهاد کاربران

در گذشته و در دوران قاجار در قسمت ورودی ساختمان کنار درب های اصلی دوتا سکو از جنس سنگ و خانه های فقیر تر از خشت و آجر ساخته میشد. . . که این دوتا سکو روایتهای زیادی دارن . . روی این دوتا سکو دو تا غلام
...
[مشاهده متن کامل]
یا نوکر آن خانه می نشست. . که یکی به صورت خانه زاد یعنی پدرش یا جدش هم در این خانه به دنیا اومدن وغلامی این خونه رو میکردم که از درجه بالاترین غلام ها حساب میشد . . سکوی دیگر صاحب منزل که در آن دوره لقب می گرفتن. . و نشان خانوادگی برای خودشان داشتن غلامی که خریداری میکردنو در واقع برای وردستی غلام خانه زاد مشغول میشد . . با حلقه ای با نشان خانوادگی که صاحب منزل داشت حلقه به گوش میشدن که هم همه بدانن غلام منزل فلانی است هم از دست ماموران خرید و فروش در امان بماند .

1 - خودی، متضاد غریبه
2 - چاکر، نمک پرورده
کهن پیوند. [ ک ُ هَم ْ / هُم ْ پ َی ْ/ پ ِی ْ وَ ] ( ص مرکب ) کنایه از خانه زاد. ( آنندراج ) . غلامی که در خانه پیر شده باشد. ( ناظم الاطباء ) . کنایه از خانه زاد قدیم . ( فرهنگ فارسی معین ) :
غلامی کو کهن پیوند باشد
...
[مشاهده متن کامل]

نه بنده بلکه خویشاوند باشد.
امیرخسرو ( از آنندراج ) .
|| یار دیرینه . ( ناظم الاطباء ) .

خیلی وقت ها معنی مودبانه تری دارد تا "
فرزند خدمتکار که در خانة ارباب به دنیا آمده باشد. "
ترادف ها و تضاد ها کاملا گویا هستند. تشکر

قن
فرزند خدمتکار که در خانة ارباب به دنیا آمده باشد.

بپرس