مترادف خانه نشین: بازنشسته، بازنشست، متقاعد، زمینگیر ، بیکار، بیکاره، خلوتی، گوشه نشین، گوشه گیر، منزوی، خانه بند متضاد خانه نشین: سرپا، قبراق معنی انگلیسی:
stay-at-home, sedentary, confined at home, retired, unemployed
لغت نامه دهخدا
خانه نشین. [ ن َ / ن ِ ن ِ ] ( نف مرکب ) آنکه در خانه نشیند. || معزول. منعزل. بیکار از شغل دولتی. بیکاراز عمل. || منزوی. عزلت گزین : هرکه چون سایه گشت خانه نشین تابش ماه و خور کجا یابد.
ابن یمین.
|| مغضوب.
فرهنگ فارسی
( صفت ) ۱ - کسی که در خانه نشیند و پی شغلی نرود. ۲ - منزوی گوشه نشین . مخفف خانه نشین است
فرهنگ معین
( ~. نِ ) (ص فا. ) منزوی ، گوشه - نشین .
فرهنگ عمید
۱. ویژگی کسی که به سبب بیماری یا از دست دادن شغل در خانه به سر می برد. ۲. ساکن خانه.
دانشنامه عمومی
خانه نشین (فیلم). خانه نشین ( به انگلیسی: Housesitter ) فیلمی محصول سال ۱۹۹۲ و به کارگردانی فرانک اوز است. در این فیلم بازیگرانی همچون استیو مارتین، گلدی هان، دینا دلانی، جولی هریس، دونالد موفات، پیتر مک نیکول و کریستوفر دورانگ ایفای نقش کرده اند.