خبر

/xabar/

مترادف خبر: آگاهی، اطلاع، نبا، اخبار، شایعه، گزارش، قضیه، روایت، مسند ، نقل، حدیث، گفتار، محمول، دست نبشته، اتفاق، حادثه، رویداد، ماجرا، نشان، اثر، رد

متضاد خبر: مبتدا

برابر پارسی: آگاهی، آگهی، پیام، تازه، رسیده، نوداد

معنی انگلیسی:
news, information, notification, announcement, notice, report, predicate, communication, copy, dope, intelligence, line, premonition, proof, tidings, warning, word

لغت نامه دهخدا

خبر. [ خ َ ] ( ع اِ ) درخت کُنار. ( از منتهی الارب ). درخت اراک و سدر و آنچه از علف که در دور آن روید. ( از اقرب الموارد ) ( از متن اللغة ) ( از معجم الوسیط ) ( از تاج العروس ) ( از لسان العرب ) ( از البستان ). خَبِر. واحد آن «خبرة» است. || گودال آب در کوه. ( از معجم الوسیط ) ( از متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ) ( از تاج العروس ) ( از لسان العرب ) ( از البستان ) ( از قاموس ). || شتر پرشیر. شتر شیرناک و او را از جهت پرشیری تشبیه بمشک آب و توشه دان بزرگ کنند. ( از اقرب الموارد ) ( از متن اللغة ) ( از معجم الوسیط ) ( از تاج العروس ) ( از لسان العرب ) ( از منتهی الارب ) ( از البستان ). || توشه دان بزرگ. ( از اقرب الموارد ) ( از متن اللغة ) ( از معجم الوسیط ) ( از تاج العروس ) ( از لسان العرب ). || زراعت. کشت. ( از منتهی الارب )( از اقرب الموارد ) ( از تاج العروس ) ( از لسان العرب ) ( از البستان ). || کشاورزی بنصف محصول و مانند آن. ( از متن اللغة ) .

خبر. [ خ َ ] ( ع مص ) شیار کردن زمین برای زراعت. ( از منتهی الارب ) ( از معجم الوسیط ). || امتحان کردن. آزمودن. ( از معجم الوسیط ). آگاهی به چیزی یافتن. ( معجم الوسیط ) ( منتهی الارب ). || خبر کسی را راست یافتن. || طعام را چرب کردن . ( از معجم الوسیط ).

خبر. [ خ ُ ] ( ع ص ) عالم بخبر. مطلع. خبردار. واقف. دانا. ( از متن اللغة ) ( از معجم الوسیط ) ( از لسان العرب ) ( از تاج العروس ) ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ).

خبر. [ خ ُ ] ( ع مص ) مصدر دیگری است در خِبر و آن علم بحقیقت چیزی پیدا کردن. ( از متن اللغة ) ( از معجم الوسیط ) ( از تاج العروس ) ( از لسان العرب ). «ما لی به خبر». ( از اقرب الموارد ) :
بکنم هرچه بدانم که دروخیرست
نکنم آنچه بدانم که نمیدانم.
ناصرخسرو.
|| امتحان کردن. آزمودن. اختبار. ( از متن اللغة ) ( از معجم الوسیط ) ( از تاج العروس ) ( از لسان العرب ) ( از اقرب الموارد ) ( ازتاج المصادر بیهقی ) :
واستکبر الاخبار قبل لقائه
فلما التقینا صغرالخبرالخبر.
( متنبی ).

خبر. [ خ ِ ] ( ع مص ) آگاهی یافتن بچیزی. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( از متن اللغة ) ( از معجم الوسیط ) ( از ناظم الاطباء ). || کشاورزی کردن بنصف محصول یا بیشتر و یا کمتر. ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ).بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

آگاهی، حدیث، آنچه ازگفتاریاکردارکسی بگویند
۱ - ( اسم ) آگاهی اطلاع . ۲ - (اسم ) مطلبی که برای آگاهی مردم گویند و نویسند.۳ - گفتار پیغمبر و امام حدیث. ۴ - سخنی که در آن احتمال صدق و کذب رود. ۵ - کلمه ایست در جمله که حالت یا صفت مبتدا را بیان کند مسند مقابل مبتدا . ۶ - اوراق نوشتنه که بچاپخانه دهند تا از روی آن حروف را بچینند و پس از تصحیح چاپ کنند .
محلی است بر شش میلی مسجد سعد بن ابی وقاص و در آن دو برکه است یکی برکه خلفا و دیگر برکه ام جعفر عمق آنها پنجاه ذرع است ولی آب آنها کم است و در آنجا ساختمانهایی است بر کنار راه حجاج .

فرهنگ معین

(خَ بَ ) [ ع . ] (اِ. ) ۱ - آگاهی ، اطلاع . ۲ - گفتاری که از پیامبر یا امام نقل شود.۳ - کلمه ای است در جمله که حالت یا صفت مبتداء را بیان می کند. ۴ - در صنعت چاپ مطلبی که برای حروفچینی فرستاده می شود. ۵ - اتفاق ، حادثه . ۶ - (عا. ) هشیار، مطلع .

فرهنگ عمید

۱. مطلبی دربارۀ یک رویداد جدید.
۲. (اسم مصدر ) آگاهی.
۳. حدیث.
۴. [مجاز] حادثه، رویداد.
۵. (ادبی )= گزاره
* خبر دادن: (مصدر متعدی ) اطلاع دادن.
* خبر داشتن: (مصدر لازم ) اطلاع داشتن، مطلع بودن.
* خبر شدن: (مصدر لازم )
۱. باخبر شدن، آگاهی یافتن.
۲. خبر رسیدن: خبر شد به ترکان که آمد سپاه / جهان جوی کیخسرو کینه خواه (فردوسی۲: ۳/۱۳۳۰ ).
* خبر کردن: (مصدر متعدی )
۱. آگاه کردن.
۲. [عامیانه] دعوت کردن.
۳. [قدیمی] خبر دادن، اطلاع دادن: چو گل بر مرز کوهستان گذر کرد / نسیمش مرزبانان را خبر کرد (نظامی۲: ۱۵۵ )، قناعت توانگر کند مرد را / خبر کن حریص جهانگرد را (سعدی۱: ۱۴۵ ).

فرهنگستان زبان و ادب

{comment} [زبان شناسی] در ساخت اطلاع جمله، بخشی که حاوی اطلاعاتی دربارۀ مبتداست

گویش مازنی

/Khaber/ خبر

واژه نامه بختیاریکا

چَو؛ سول؛ هَوَر

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] خبر به دو معنای مقابل انشاء و حدیث آمده است. از عنوان یاد شده در فقه، در بابهایی نظیر اجتهاد و تقلید، طهارت و صلات و در اصول فقه، بحث تعادل و تراجیح، سخن گفته اند.
خبر به معنای نخست در برابر انشاء به کار می رود و عبارت است از کلامی که بیانگر ثبوت چیزی برای چیزی یا سلب چیزی از چیزی دیگر باشد. از این رو، در خبر- برخلاف انشاء- احتمال صدق و کذب می رود؛ بدین معنا که در صورت مطابق بودن خبر با واقع، متصف به صدق و در صورت عدم مطابقت، متصف به کذب می شود. تفاوتهای خبر با انشاء برخی، بین خبر و انشاء چهار تفاوت ذکر کرده اند: ۱. انشاء نسبت به مدلول (معنا) خود سببیت دارد؛ اما خبر سبب مدلول خود نیست؛ بلکه حکایت کنندۀ آن است. ۲. در انشاء، مدلول تابع انشاء است، لیکن در خبر، قضیه به عکس، و خبر تابع مدلولش می باشد؛ بدین معنا که خبر تابع ثبوت مدلول خود هنگام وقوع یا عدم وقوع آن در گذشته، حال و یا آینده است. ۳. در انشاء صدق و کذب راه ندارد، اما در خبر راه دارد. ۴. در خبر، وضع اوّلی لفظ کفایت می کند، بر خلاف انشاء که گاه لفظ از وضع اوّلی به وضع ثانوی نقل پیدا می کند، مانند صیغه های عقود و ایقاعات که بر حسب وضع اوّلی برای خبر وضع شده اند، همچون «بِعْتُ» (فروختم)، «اشتَرَیتُ» (خریدم) و «زَوَّجتُ» (تزویج کردم)؛ لیکن در مقام انشاء از وضع اوّلی به وضع ثانوی (انشاء) نقل یافته اند. البته انشاء گاه به وضع اوّلی تحقق می یابد، مانند امر و نهی. انواع خبر از حیث اعتبار حجیّت خبر و ترتیب آثار بر آن بستگی به میزان وثوق و اعتبار خبر دهنده دارد که در ذیل به انواع آن می پردازیم. ← خبر دو عادل خبر دو عادل که از آن به بینّه تعبیر می شود، در همۀ موضوعات و موارد، اعم از دعاوی و مخاصماتِ مطرح در دادگاه نزد قاضی و غیر دعاوی، همچون طهارت، نجاست و اجتهاد، حجّت است؛ مگر موضوعاتی که به دلیلی خاص استثنا شده اند، مانند زنا که با شهادت چهار مرد عادل ثابت می شود. بر گستردگی حجّیت خبر دو عادل- جز موارد خاص- ادعای اجماع شده است. ← خبر یک عادل یا ثقه بنابر قول مشهور، احکام کلی شرعی با اخبار یک فرد عادل، بلکه به قول برخی، یک فرد ثقه و مورد اطمینان، هرچند غیر عادل، ثابت می شود؛ لیکن دعاوی و مخاصمات، اعم از مالی و غیر مالی و نیز حدود، با آن ثابت نمی شود. در اثبات سایر موضوعات، همچون طهارت، نجاست و اجتهاد با خبر یک فرد، اختلاف است. مشهور قائل به عدم حجیّت آن در این گونه موضوعات اند؛ مگر موضوعاتی که به دلیلی خاص استثنا شده باشند. لیکن گروهی قائل به حجیت آن در همۀ موضوعات- جز موارد استثنا شده همچون دعاوی- هستند. ← خبر صاحب ید (ذوالید) مراد از ید، استیلا و تحت تصرف داشتن است؛ خواه متعلّق استیلا عین باشد، مانند زمین، خانه و لباس، یا منفعت، از قبیل خانۀ اجاره ای، و یا حق، همچون مدارس و مساجد. در اینکه حجیّت خبر صاحب ید فراگیر است و همۀ آنچه را که استیلا بر آن امکان پذیر است در بر می گیرد، یا عام نیست و حجیت آن تنها در مواردی است که سیرۀ فعلی مستمر تا زمان معصوم علیه السّلام بر قبول گفتۀ ذی الید در آن موارد، وجود دارد، مانند طهارت و نجاست، اختلاف است. بنابر قول دوم، اخبار ذی الید از کُرّ بودن آب پذیرفته نیست؛ زیرا به دلیل عدم ابتلای همگان به آن، سیرۀ مستمری بر پذیرفتن قول ذی الید در این مورد وجود ندارد. تعارض دو خبر تعارض بین دو خبر در هر سه مورد یاد شده (بین دو بیّنه، بین دو خبر عادل یا ثقه و بین دو خبر صاحب ید) ممکن است. تعارض بین دو بیّنه، صورتهای گوناگون دارد که بر هر کدام احکامی خاص مترتب است و در عنوان بیّنه بدان اشاره رفته است. ← تعارض دو خبر از دو عادل یا ثقه تعارض دو خبر از دو عادل یا ثقه یا در نقل احکام کلی شرعی (روایات) است و یا در موضوعات. ←← تعارض در نقل احکام کلی شرعی این صورت، دارای شقوق و احکام متفاوتی است که در اصول فقه، بحث تعادل و تراجیح به آن پرداخته اند. ←← تعارض در موضوعات این صورت، بنابر قول به حجّیت خبر عادل یا ثقه در موضوعات، مانند طهارت، نجاست و اجتهاد، موجب سقوط هر دو خبر و رجوع به اصول عملی و قواعد فقهی متناسب می شود، مانند اینکه عادلی به تطهیر متنجس و عادلی دیگر به عدم تطهیر آن خبر دهد. در این صورت، هر دو خبر ساقط و به استصحاب نجاست رجوع و حکم به بقای نجاست می شود. البته برخی گفته اند: سقوط هر دو خبر در صورتی است که هر دو مستند به علم باشند؛ اما اگر یکی مستند به علم و دیگری مستند به اصل عدم باشد- مانند اینکه یکی از روی علم خبر از تطهیر متنجس بدهد و دیگری با استناد به استصحاب بقای نجاست خبر از عدم تطهیر بدهد- خبری که از روی علم داده شده مقدم بر خبر دیگر است. ← تعارض خبر دو صاحب ید حکم تعارض خبر دو صاحب ید- مانند لباس مشترک میان دو نفر- حکم صورت پیشین است. ← تعارض بینه با خبر صاحب ید در صورت تعارض بیّنه با خبرِ صاحب ید، بیّنه مقدم است. برخی، تقدیم بینه بر خبر صاحب ید را به موردی اختصاص داده اند که بیّنه مستند به علم باشد نه اصل.

[ویکی شیعه] خبر، اصطلاحی در علوم حدیث که در موارد فراوانی مترادف اصطلاح حدیث است، ولی برخی خبر را دارای معنایی عام تر دانسته و به هر گزارش تاریخی می گویند؛ چه کلامی از معصومان باشد و چه نقل تاریخ یا کلام غیرمعصوم.
خبر، در زبان عربی از باب فَعَلَ یفْعُلُ است و هم معنا و مترادف با «نبأ» و «علم» به کار رفته و در زبان فارسی به معنای «دانستن» است. گاه برای اثبات هم معنایی نبأ و خبر، به آیه «نَبّأنی العلیمُ الخبیر» استناد شده، اما راغب اصفهانی بر آن است که نبأ، در واقع خبر دادن از امور عظیم است.
در علوم ادبی و اسلامی، واژه خبر به معنای تاریخ و اطلاعات تاریخی، و حتی گردآوری اسطوره های تاریخی به کار می رود. خبر در علم نحو (ادبیات عرب) در مقابل «مبتدا»، و در کلام و فقه و اصول، در برابر «انشاء» است.

[ویکی الکتاب] معنی خَبَرٍ: علم (وعلم به معنی تشخیص و تمیز دادن) -خبر
معنی نَبَّأَتْ: خبر داد - با خبر کرد
معنی نُنَبِّئُکُمْ: شما را خبر بدهیم - شما را خبر می دهیم
معنی نَبَّأَنَا: ما را خبر دار کرد - ما را با خبر کرد
معنی نَبَّأَنِیَ: من را خبر دار کرد - من را با خبر کرد
معنی نَبَّأَهَا: آن زن را خبر دار کرد - آن زن را با خبر کرد
معنی أَرَأَیْتُم: به من خبر دهید
معنی أَنبَأَکَ: به تو خبر داد
معنی لَمْ یُنَبَّأْ: خبر داده نشد و نمی شود
معنی نُنَبِّئُهُم: آنان را خبر می دهیم
معنی نَبِّئْ: خبر بده
معنی نَّبَإِیْ: خبر- سرگذشت
تکرار در قرآن: ۵۲(بار)

[ویکی فقه] خبر (ابهام زدایی). واژه خبر ممکن است در معانی ذیل به کار رفته باشد: • خبر (علوم حدیث)، خبر به معنای گزارش از واقعه ها و حادثه ها و در برخی موارد مترادف حدیث• خبر (فقه و اصول)، به کار رفته در دو معنای مقابل انشاء و حدیث و دارای کاربردها مختلف در ابواب فقهی و بحث های اصول فقه
...

[ویکی فقه] خبر (اصول). خبر، الفاظ حکایت کننده از سنّت معصوم علیه السّلام یا نفس سنّت محکیّ است.
خبر، مقابل انشا بوده و در لغت به معنای قولی است که احتمال صدق و کذب آن وجود دارد و در اصطلاح اصولیون، به آن دسته از کلام غیر معصوم گفته می شود که از قول، فعل یا تقریر معصوم علیه السّلام حکایت می کند. به بیان دیگر، نقل و حکایت کردن سنت معصوم علیه السّلام را روایت، حدیث و یا خبر می گویند.
اعتقاد سنی در مورد خبر
اهل سنت اعتقاد دارند خبر یا حدیث، به سخنانی می گویند که به پیامبر صلی الله علیه و آله وسلّم نسبت داده می شود؛ در مقابل قرآن که کلام خدا است.
اطلاق خبر بر کلام معصوم و غیر معصوم
گاهی خبر یا حدیث، هم به سخنان معصوم علیه السّلام (محکی) و هم به سخنان غیر معصوم که از سنت معصوم علیه السّلام حکایت دارد (حاکی) اطلاق می شود.
نکته اول
...

[ویکی اهل البیت] خبر (علم الحدیث). پس از قرآن کریم یکی از منابع مهم دین مبین اسلام، سنت است که تبیین و تفسیر آیات قرآن را عهده دار است. تعابیر «حدیث»، «روایت»، «سنت»، «خبر» و «اثر» هرکدام نشانگر اقوال و آثار برجای مانده از پیامبر اکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) است.
خبر در لغت به کلامی می گویند که حکایتگر واقعه ای خارجی بوده و در ذات خود محتمل صدق و کذب باشد. اما در اصطلاح میان محدثان سه دیدگاه وجود دارد: 1. عموم محدثان خبر را مرادف حدیث دانسته اند. 2. برخی خبر را اعم از حدیث دانسته اند به این معنا که خبر گفتار هر انسانی را در بر می گیرد، اما حدیث تنها منحصر به گفتاری است که از پیامبر(ص)، اهل بیت(ع) و صحابه صادر شده است. 3. برخی نیز رابطه حدیث و خبر را متباین می دانند و می گویند: خبر به گزارش های تاریخی اعم از امت های پیشین یا امت اسلامی اطلاق می شود، اما حدیث مختص گفتاری است که از معصومان(ع)، صحابه، و تابعان نقل شده باشد. اما آنچه صحیح به نظر می رسد همان دیدگاه نخست است؛ زیرا در اصطلاح محدثان و کارکرد رایج روایات، حدیث به جای خبر و به عکس استفاده می شود. افزون بر این، کلمه حدیث در علم اصول و خصوصاً اصطلاحاتی نظیر خبر واحد و خبر متواتر مترادف با همان حدیث به کار رفته است. نیز در قرون اخیر به کسانی که نسبت به اخبار و روایات معصومین تقیّد نشان می دهند، «اخباری» گفته شده است.
تبیان زنجان . المعجم الوسیط، ج 1، ص 215. . آشنایی با علوم حدیث، علی نصیری، ص 27 و 28. . بنگرید به: اصول فقه، محمدرضا مظفر، ج 2، ص 2. . تلخیص مقباس الهدایه، علی اکبر غفاری، ص 12؛ به نقل از: تاریخ عمومی حدیث، همان.

[ویکی فقه] خبر (علوم حدیث). گزارش از واقعه ها و حادثه ها را خبر گویند. خبر، عبارت است از گزارش هر آنچه بشود آن را گزارش کرد.
خلیل بن احمد فراهیدی می گوید: خبر، گزارش است؛ که به اخبار جمع بسته می شود.زبیدی نوشته است: عالمان لغت و اصطلاح گفته اند خبر در لغت و اصطلاح، چیزی است که از دیگران نقل می شود و ادیبان بر آن افزوده اند که خبر، آن است که ذاتاً احتمال صدق و کذب دارد. امّا توان گفت که تعریف زبیدی چندان دقیق نیست، و چنان نیست که «خبر»، ویژه گزارش از غیر باشد. بلکه عرفاً و لغةً، به آنچه گزارشگر از خود گزارش می دهد نیز خبر اطلاق می شود؛ چون «اخبار» به معنای «اعلام» است، و ازاین روی «عالم» را «خبیر» گفته اند. پس هر کس دیگری را از چیزی بیاگاهاند، او را خبر داده است، چه از خود و چه از دیگری(گاهی «خبر» را در مقابل «انشاء» استعمال می کنند. شهید ثانی (رضوان الله علیه) نیز در آغاز بحث، خبر را بدان معنی به تفصیل آورده است. باید بگوییم که این معنا، یکسر از موضوع بحث خارج است و ما بدان نمی پردازیم. )
فرق خبر و حدیث
اکنون بنگریم خبر به معنای «گزارش» با حدیث چه ارتباطی دارد. پیش تر از شهید ثانی نقل کردیم که آن دو را مترادف دانسته بود. کسان دیگری از محدثان نیز بر این ترادف تصریح کرده اند.ابن حجر می گوید: نزد عالمان فن حدیث، خبر و حدیث مترادف هستند.برخی از پژوهشیان معاصر نیز بدین معنی تصریح کرده اند: خبر در اصطلاح محدثان با حدیث یکسان است؛ گو اینکه در موارد بسیاری در علوم دیگر، از خبر، معنی مقابل با انشاء مراد می شود. توصیف محدثان به «اخباری» نیز به معنای اوّل است یعنی کسانی که باخبر و حدیث درآمیخته اند و آن را چونان شغلی برخود در زندگی برگزیده اند. اکنون اندکی در آنچه آوردیم دقت کنیم. حقیقت آن است که خبر و حدیث، به لحاظ لغوی و استعمال عمومی، تفاوت بنیادی باهم ندارند. ابوالبقاء ایوبّ بن موسی حسینی می نویسد: حدیث، اسم است از «تحدیث» که به معنای «اِخبار» بوده است، سپس به گزارش قول، فعل و تقریر منسوب به پیامبر (صلی الله علیه وآله) اطلاق شد. چنانکه پیش تر آوردیم، این معنا در ادب جاهلی کاملاً شناخته بود؛ آنان به «روزهای مشهور»، «الاحادیث» اطلاق می کردند، و گزارشگران حوادث و وقایع تاریخی را «اخباریون» می گفتند. علّامه شیخ عبدالنّبی کاظمی می نویسد: پیشینیان اهل حدیث ـ شیعی و سنی ـ بر اهل تاریخ و همه کسانی که چونان آنان اخبار را جمع می کردند، بدون توجه به چگونگی گزارش ها، اخباری می گفتند. آنچه این مطلب را استوار می دارد این است که ابتدا آنچه به نگارش در می آمده است بیشتر سیره پیامبر بوده است. نگاه تاریخی به سیر «تدوین» در تاریخ اسلام این نکته را به روشنی می نمایاند که رشته های نگارش ها کم کم اندکی از هم جدا شد و محدثان، بعدها عنوان مستقل پیدا کردند؛ ازاین رو این دو بدین سان تعریف شدند که:حدیث آن چیزی است که از معصوم ـ پیامبر و امام ـ نقل شود و خبر آن است که، از غیر آنان گزارش شود.و یا گفتند: حدیث، آن است که از معصوم نقل شود و خبر، اعم از آن است، بنابراین هر خبری را حدیث می گویند و نه به عکس. که روشن است این تعریف ها را محدثان در قرن های واپسین، بیشتر برای توضیح این جریان ها و چگونگی شکل گیری این عناوین و تعریف ها به کار برده اند. بااین همه، روشن است که محدثان بر «حدیث» و «احادیث»، فراوان «خبر» و «اخبار» اطلاق می کردند و بر عناوین آثار مدوّن خود که مشتمل بر احادیث بوده است این واژه را می نهادند. نمونه هایی چون «شرح الاخبار» قاضی نعمان (م ۳۷۶)، «الاستبصار فیما اختلف من الاخبار» محمد بن الحسن طوسی (شیخ الطائفه)، «جامع الاخبار» محمد بن محمد سبزواری (م قرن ۷)، «ملاذ الاخیار فی شرح تهذیب الاخبار» علّامه مجلسی و... نشانگر این حقیقت است.این را نیز بیفزاییم که اکنون قرن هاست که «اخباری» در مقابل «اصولی» نمایانگر دو جریان شناخت در فرهنگ اسلامی و چگونگی نگاه به منابع فکر اسلامی است. روشن است که گستردگی استعمال این دو واژه بر این دو جریان، پس از قرن یازدهم است؛ امّا برخی عالمان، با اسناد به بعضی نصوص نقل شده از سده های پیشین، احتمال داده اند که پیشینه این دو اصطلاح، دست کم تا زمان علّامه حلّی (رحمة الله علیه) می رسد. این مطلب را از عبارت ذیل استظهار کرده اند: امّا الامامیة فالاخباریون منهم لم یعولوا فی اصول الدین و فروعه الّا علی اخبار الاحاد المرویّة عن الائمة (علیه السلام)، والاصولیون منهم کابی جعفر الطوسی و غیره.

[ویکی فقه] خبر (فقه و اصول). خبر به دو معنای مقابل انشاء و حدیث آمده است. از عنوان یاد شده در فقه، در بابهایی نظیر اجتهاد و تقلید، طهارت و صلات و در اصول فقه، بحث تعادل و تراجیح، سخن گفته اند.
خبر به معنای نخست در برابر انشاء به کار می رود و عبارت است از کلامی که بیانگر ثبوت چیزی برای چیزی یا سلب چیزی از چیزی دیگر باشد. از این رو، در خبر- برخلاف انشاء- احتمال صدق و کذب می رود؛ بدین معنا که در صورت مطابق بودن خبر با واقع، متصف به صدق و در صورت عدم مطابقت، متصف به کذب می شود.

تفاوتهای خبر با انشاء
برخی، بین خبر و انشاء چهار تفاوت ذکر کرده اند:
۱. انشاء نسبت به مدلول (معنا) خود سببیت دارد؛ اما خبر سبب مدلول خود نیست؛ بلکه حکایت کنندۀ آن است.
۲. در انشاء، مدلول تابع انشاء است، لیکن در خبر، قضیه به عکس، و خبر تابع مدلولش می باشد؛ بدین معنا که خبر تابع ثبوت مدلول خود هنگام وقوع یا عدم وقوع آن در گذشته، حال و یا آینده است.
۳. در انشاء صدق و کذب راه ندارد، اما در خبر راه دارد.
۴. در خبر، وضع اوّلی لفظ کفایت می کند، بر خلاف انشاء که گاه لفظ از وضع اوّلی به وضع ثانوی نقل پیدا می کند، مانند صیغه های عقود و ایقاعات که بر حسب وضع اوّلی برای خبر وضع شده اند، همچون «بِعْتُ» (فروختم)، «اشتَرَیتُ» (خریدم) و «زَوَّجتُ» (تزویج کردم)؛ لیکن در مقام انشاء از وضع اوّلی به وضع ثانوی (انشاء) نقل یافته اند. البته انشاء گاه به وضع اوّلی تحقق می یابد، مانند امر و نهی.

انواع خبر از حیث اعتبار
حجیّت خبر و ترتیب آثار بر آن بستگی به میزان وثوق و اعتبار خبر دهنده دارد که در ذیل به انواع آن می پردازیم.

← خبر دو عادل
...

دانشنامه عمومی

خبر اطلاعاتی دربارهٔ وقایع جاری است که از طریق رسانه های مختلف ارائه می شود مانند: چاپ خبر، پخش زنده، ارتباطات الکترونیکی، یا از طریق شهادت ناظران و شاهدان رویدادها.
موضوعات مشترک گزارش های خبری شامل جنگ، دولت، سیاست، آموزش، بهداشت، محیط زیست، اقتصاد، فرهنگ، تجارت، مد و سرگرمی و همچنین رویدادهای ورزشی، رویدادهای عجیب و غریب یا غیر معمول است. اعلامیه های دولتی، در مورد تشریفات سلطنتی، قوانین، مالیات، بهداشت عمومی، حوادث و جنایتکاران، از زمان های بسیار قدیم اخبار لقب گرفته اند. تحولات فن آوری و اجتماعی سرعت انتشار اخبار را افزایش داده و بر محتوا و شیوه ی ارائه ی آن نیز تأثیر گذاشته است.
برای خبر معنای لغوی و معنای اصطلاحی وجود دارد. در لغت، خبر به معنی:
۱ - آگاهی، اطلاع؛
۲ - گفتاری که از پیامبر یا امام نقل شود؛
۳ - در صنعت چاپ مطلبی که برای حروف چینی فرستاده می شود؛
۴ - اتفاق، حادثه؛ آمده است. [ ۱]
اما درباره واژه اصطلاحی خبر؛ سخنی است که به طور ذاتی احتمال راست یا دروغ بودن را بپذیرد و جملهٔ خبری، جمله ای است که بتوان آن را راست یا دروغ دانست. [ ۲] از این منظر، خبر در مقابل انشاء قرار دارد که به معنی پدید آوردن است. در علم بلاغت انشاء به کلامی گفته می شود که به طور ذاتی احتمال راست یا دروغ بودن در آن راه نداشته باشد. به عبارت دیگر نمی توان به سخنِ انشایی، راست یا دروغ بودن را نسبت داد. [ ۳] لیل اسپنسر، مولف کتاب خبرنویسی، خبر را شامل هر عمل و اندیشه واقعی که برای عده کثیری از خوانندگان جالب توجه باشد، معرفی می کند. البته این تعریف واژه News بوده و مترادف فارسی آن را می توان رویدادها دانست. رسانه به منظور آگاهی و اطلاع مخاطب و وقوف او به رویداد، اقدام به گزارش کردن خبر می کند. واژه Report ناظر بر همین فرآیند است. [ ۴]
بنابراین خبر، اطلاعات مربوط به یک رویداد یا اتفاق یا تحول است که در جایی چاپ یا منتشر می شود. در واقع خبر گزارشی از رویدادهاست که دارای یک یا چند ارزش خبری است. [ ۵]
خبر، رویدادی است که در زمان یا زمان هایی، در مکان یا مکان هایی، توسط فرد یا افرادی، به دلیل یا دلایلی و به شیوه ای، اتفاق افتاده. نویسندهٔ خبر برای انتقال درست مضمون هر رویداد، بایستی ۶ عنصر کلیدی را در تنظیم خبر، در نظر داشته باشد. عنصرهای تشکیل دهنده خبر، عناصری هستند که در ادبیات روزنامه نگاری به آنها
عکس خبرعکس خبر

خبر (بافت). دهستان خَبْر ( از توابع شهرستان بافت ) روستایی کوهستانی و سردسیر از توابع بخش خبر شهرستان بافت در استان کرمان ایران است که در ارتفاع ۲۱۸۳ متری از سطح دریا قرار گرفته است. از به هم پیوستن چشمه های ضلع شرقی این روستا رودی دائمی به نام رودخانهٔ خبر تشکیل می شود که باغات گردو و انار را در حاشیه این رودخانه آبیاری می کند و پس از گذشتن از روستاهای متعدد به سد شکراب می ریزد. محصول درآمد عمده مردم از راه باغداری و تولید محصولات باغی چون گردو، زردآلو، آلبالو و به بدست می آید. جمع آوری محصولات جنگلی مانند بنه و بادام کوهی و گیاهان دارویی همچون آویشن و زیره و دامداری و زنبورداری و در سال های اخیر؛ گردشگری به عنوان منابع فرعی درآمد در این دهستان محسوب می شود. در حاشیه شرقی و جنوبی این روستا پارک ملی خبر؛ که به عنوان یازدهمین پارک ملی ثبت شده در ایران محسوب می شود؛ قرار دارد. این پارک در سال ۱۳۷۸ به درجه حفاظتی پارک ملی ارتقا پیدا کرد.
جمعیت دهستان خَبر براساس نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵[ ۱] برابر با ۱۲۸۲نفر ( ۲۰۱۳ خانوار ) بوده است. از این جمعیت ۵۳۹ نفر زن و ۶۸۹ نفر مرد می باشد. بیشتر جمعیت منطقه خبر به دلیل نبود منابع درآمد کافی؛ به شهرهای بندرعباس، کرمان و سیرجان مهاجرت کرده اند و به همین دلیل جمعیت این روستا شناور است. بطوریکه در فصل تابستان جمعیت زیاد و در پاییز و زمستان جمعیت کاهش می یابد. بخش خبر در سال ۱۳۸۶ از سوی سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی به عنوان روستای هدف گردشگری قلمداد شد و مورد توجه گردشگران زیادی قرار گرفته است به گونه ای که جمعیت غیر بومی منطقه خبر در حدود بین ۲۰۰۰۰ تا۳۰۰۰۰ نفر در فصل تابستان و ایام تعطیل متغیر می باشد. حضور جمعیت خارج از توان اکولوژیک منطقه و نبود زیرساخت های رفاهی و بهداشتی؛ سبب آسیب های جدی زیست محیطی در این روستا شده است. [ ۲]
به دلیل پراکنش خانه ها در باغ ها و ملک های خصوصی؛ این روستا بر اساس شکل استقرار جزو روستاهای پراکنده و بر اساس توپوگرافی جزو روستاهای میانکوهی دسته بندی می شود. این روستا دره ای و در امتداد حوزه آبریز شمال غربی پارک ملی خَبر در جهت شرق به غرب کشیده شده است. نقطه شروع این روستا از سمت شرق و ابتدای دره «دره معدن» می باشد که خود این دره زهکش دره های کوه بزرگ خَبر شامل دره شب پَره، دره «دره سپید»، دره خیبر و دره کُفکی ( پلنگی ) محسوب می شود و پس از تقریباً دو کیلومتر با دره شاه ولایت و چشمه شاه تلفیق می شود. قسمت شرقی روستا کوهستانی و چسبیده به پارک ملی خبر است و چشمه ها و منشأ رودخانه دایمی خبر هم از همین جا شروع می شود که عمده این چشمه ها در دره شاه ولایت و چشمه شاه قرار دارند. ارتفاع این روستا در قسمت شرقی به طور متوسط ۲۰۰۰ متر و در قسمت غربی به طور متوسط ۱۸۰۰ متر می باشد. حاشیه شمالی این دهستان توسط تپه های بَند؛ که جزو کوه های پیر دسته بندی می شود؛ و قسمت جنوبی با تپه های گُلان احاطه می شود. بعد از این روستا، روستای باغ پیشگاه و باغ کنار آغاز می شود.
عکس خبر (بافت)عکس خبر (بافت)عکس خبر (بافت)عکس خبر (بافت)عکس خبر (بافت)عکس خبر (بافت)

خبر (شهر). خُبر شهریست نفت خیز و در نزدیکی دمام و نزدیکترین شهر عربستان سعودی به کشور بحرین است و در کرانهٔ خلیج فارس واقع است.
شهر خبر از شهرهای خواهر دمام و ظهران می باشد. این شهر دارای بندرگاه مهمی است که از آن کالاهای تجارتی به سوی کشور بحرین و سایر کشورهای منطقه برده می شود. همچنین شهر خبر دارای بازارهای گوناگون و تجارت کالاهای مختلف است.
در نزدیکی شهر مدرن خبر، آثار شهر قدیمی خبر به چشم می خورد. این آثار در ۶ کیلومتری مسجد سعد پسر ابی وقاص واقع شده است. همچنین آثار دو چاه آب به نام های «برکه الخلفاء» و «برکه أم جعفر» معروف است. این دو چاه دارای آب کمی هستند و آبشان بسیار شیرین است.
جمعیت شهر خبر بیش از ۹۰۰ هزار نفر هستند که از اهل سنت و از شاخه مالکی هستند.
در ۲۵ ژوئن سال ۱۹۹۶ میلادی ( ۴ تیر ۱۳۷۵ خورشیدی ) بر اثر انفجار یک کامیون بمب گذاری شده در پایگاه نیروهای آمریکایی در شهر خُبَر عربستان، ۱۹ سرباز آمریکایی کشته و حدود ۴۰۰ تن زخمی شدند. در ابتدا اف بی آی ایران را مسئول این بمب گذاری دانست امّا ویلیام پری، وزیر دفاع آمریکا، در زمان بیل کلینتون در سال ۲۰۰۷ اعلام کرد به این نتیجه رسیده اند که بمب گذاری کار القاعده بوده و نه ایران. وی هم چنین از برنامه هایی برای حمله به ایران در صورت اثبات دست داشتن ایران در این بمب گذاری خبر داد. لکن در مرداد ۱۳۹۵ عادل الجبیر وزیر خارجه عربستان در اظهاراتی تازه، ایران را مسوول این انفجار معرفی کرد که سرلشکر شریفی از دوبی مسئول فرماندهی این عملیات بوده است.
عکس خبر (شهر)عکس خبر (شهر)عکس خبر (شهر)عکس خبر (شهر)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

اصطلاحی در چند علم: ۱. در علم نحو، خبر در مقابل مبتدا به کار می رود؛ ۲. در علم اصول فقه و علم معانی، خبر در مقابل إنشاء استعمال می شود؛ ۳. در علم منطق، خبر مترادف قضیّه یا گزاره است؛ ۴. در علم درایةالحدیث، بعضی خبر را مترادف حدیث و بعضی دیگر متباین یا اخص یا اعم از آن می دانند. خبر در اصطلاح درایه بر دو گونه است: خبر متواتر و خبر واحد. تواتر، پیاپی آمدن چیزی را گویند و خبر متواتر آن است که راویان بسیاری آن را نقل کرده باشند، به حدی که احتمال جعل و دروغ یا اشتباه نسبت به آن ها محال باشد. خبر واحد، آن است که به حدّ تواتر نرسد، خواه یک نفر و خواه چند نفر آن را نقل کرده باشند و بدون شاهد و قرینه، علم به مضمون خبر حاصل نشود. خبر متواتر مورد قبول و استناد عموم علمای اسلام است، ولی دربارۀ خبر واحد از دیرباز نظرات مختلفی بوده و هست. قول مشهور حجت بودن خبر واحد است، گرچه در شرایط و دلایل حجیت آن، اختلاف است. نیز ← حدیث؛ درایة الحدیث

خبر (علم معانی). رجوع شود به:اسناد خبری

جدول کلمات

آگهی, حدیث

مترادف ها

account (اسم)
پا، حساب، گزارش، شرح، صورت حساب، خبر، حکایت، سبب، بیان علت، داستان

report (اسم)
گزارش، خبر، شهرت، صدا، انتشار، اشعار

news (اسم)
خبر، اوازه، اخبار

announcement (اسم)
خبر، اعلان، اگهی

information (اسم)
خبر، اطلاع، اخبار، سوابق، اطلاعات، مفروضات، سراغ، معلومات، اگاهگان، پرسشگاه، استخبار

word (اسم)
خبر، خطابت، عهد، لفظ، حرف، گفتار، قول، فرمان، فرمایش، سخن، پیغام، کلمه، لغت، واژه

narration (اسم)
خبر، داستان، سرگذشت، توصیف، داستانسرایی، گویندگی

notification (اسم)
خبر، تذکر، اطلاع، اخطار، اگاهسازی

advice (اسم)
خبر، اگاهی، نصیحت، مشورت، اندرز، نظر، پند، رایزنی، مصلحت، صوابدید، اطلاع

notice (اسم)
خبر، توجه، اعلان، اگهی، اطلاع، اخطار

advertisement (اسم)
خبر، اگاهی، اعلان، اگهی

manifest (اسم)
خبر، اعلامیه، اشاره، بیانیه، نامه

predicate (اسم)
خبر، مسند

فارسی به عربی

اخبار , فکرة , قائمة الشحن , کلمة , نصیحة , وعی

پیشنهاد کاربران

بهار=بهر=هبر=حبر=جبر=خبر ( هر بهار یک خبر است هر خبر می تواند یک بهار باشد. )
پیام
بجای خبر واژه 《نومد 》که از دو بخش نو آمد پدید آمده ، پیشنهاد می شود
خبر= دستان مانند هزار دستان. که کوتاه داستان است. از واژه یاب ابوالقاسم پرتو
درزبان پارسی گاهی یک واژه چندین مانه دارد نمونه آن واژه شیر است.
من واژه "هور" havar بختیاری در جایگزینی از خبر را پسندیدم
بگوییم هورهای امروز
واژه خبر
معادل ابجد 802
تعداد حروف 3
تلفظ xabar
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [عربی، جمع: اَخبار]
مختصات ( عا. )
آواشناسی xabar
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع لغت نامه دهخدا
پیغام
آگاهی رخداد و رویداد
🇮🇷 واژه ی برنهاده: نوداد 🇮🇷
Inkling
گاث / گات / گوت / قید و . . . . همگی از ریشه گفتن هستند و گاث یا گات های زرتشت که به سروده های زرتشت گفته می شود همان ذکرهای زرتشت می باشد که قید دگرشده گوت است به چم ذکر و در زبان لاتین هم گات را به چم ذکر داریم
...
[مشاهده متن کامل]

i got it = من
قید انرا زدن = از یاد بردن
مقید = یاد اور
پس قید همان گات و گوت است و گاها ( خود گاهاٌ گاثاً بوده و به چم یاداوری شده برهه ای می باشد یا همان ذکر و قید شده ) و گاهشماری = ذکرشماری و قیدشماری بوده به چم اینکه اذکار را از یاد نبرند و بشمارند.
پس قید فارسی می باشد و گوت یا گات همان قید است و به خبر میتوان گات گفت
خبر = گات
خبرنگار=گات نگار / گاتور
اخبار=گاتار
مخابرات=گاتال=گات ال=وسیله خبر
مخبر=سخنچین/گاتچین= کسی که ذکر ها را برمیگزیند و میچیند.

خبر=تازه - رخ دادتازه
خبرها= تازه ها - رخدادهای تاره
نُوَل
اینجا دربارش توضیح داده شده:
https://t. me/JavidPajin/294
از ریشه هندواروپایی wer** به معنای الف - گفتن سخن بیان ب - اطلاع دستور آموزش واژه ایرانی خبر به دست آمده همانطور که در ختن - سکا از ریشه ور لغت گ ور Gvar** را ساخته اند که همان خ ور ( گویش لوری کوردی زازکی ) یا خبر امروزیست. همچنین واژه پهلویک *avrh ئوراه به معنای خبر پیغام news message از همین ریشه به دست آمده است. ور در واژه word** انگلیسی به معنای کلمه حرف و واژه اوستایی urvata ** ( ئور وت ) به معنای حکم امر قانون ( سخن گفتن برای فرمان دادن ) به کار رفته که ئوروت امروزه به شکل ئورد دادن=دستور دادن به کار میرود. بدینسان روشن میشود که واژگان عربی اخبار و مخبر و اختبار و استخبار و خبیر و مخابره و مخابرات جعلی هستند.
...
[مشاهده متن کامل]


پیرسها :
* Pahlavi - Pazand Glossary by Martin Haug
** Nostratic Dictionary By Aharon Dolgopolsky

در پهلوی می شود: دَخشَک
گزاره
نُویژ، نوویژ، نورسیده ( کردی: نووِچه )
#پیشنهاد_خودوند
نوداد بجای خبر و نوداد ها به جای اخبار
بهتر ست
خبر ؛ با فتحه خ وسکون ب وسکون ر ، نام رو ستایی از توابع شهربابک استان کر مان است در شمال غربی این شهر قرار دارد ، مسیر راه از جوزم به دهج وسپس به خبر می رسد
نودات=خبر
همانا واژه ( ( خبر ) ) پارسی است.
خبری مهمل
خبری از محسن نشد.
داده
در بسیاری باره ها می توان واژه ی �داده� را جایگزین واژه های �خبر � نمود
خَبَر
این واژه پارسی است :
خَبَر : خَ - بَر
خَ : پیش وند = به سوی بیرون به شکل و چهر های : اَز، زَ ، زُ، سِ، شُ ، اِخ و هم ریشه با : ex, out , aus
بَر : بُن کنون ( مضارع ) از کارواژهء ( مصدر ) بُردن
...
[مشاهده متن کامل]

خَبَر =به سوی یا تَراف ( طرف ) بیرون بُردن
واژهء ویچاردَن به مینه ء خَبر دادن دیس کهن گُزاردن پارسی امروز است :
وی - = گُ ( تمام کارواژه هایی که امروز در پارسی پیشوند گُ دارند در گذشته ها با " وی" لَفزیده می شدند: گُریختن، گُداختن، گُذاشتن ، گُماشتن، گُمیختن ، گُسیختن ، گُشودن، گُساردن، گُستردن. . . و پیشوند " وی" به مینهء : پاد ، ضِد ( زِد ) ، پَخش . . . است )
زاردن = چاردن
واژه های شکافته ( مشتق ) از خَبَر بر پایه دستور زبان اربی برساخته شده اند : اَخبار ، مُخابِره ، اِستِخبار ، مُخبِر ، . . .
خَبَرَنده = مُخبِر : کسی که خبر را به بیرون می برد
هم خبری = خبری که میان دو سو فِرِست و گرفت ( رد و بدل ) می شود، مُخابره بر وَزن و گِرانش مُفاعِله
خَبَرِش یا خَبَرَندِگی = اِستخبار : گیرا و جَلبَنده ( جالب ) اینکه اِس در باب یا دَرب " اِستِفعال" خود به مینهء به سوی بیرون است، وات " ب" به گمان برای آسانی لَفزِش ( تَلَفُظ ) اِزافه یا اَفزوده شده است .
خَبَرها = اَخبار
می توان با گویش های دیگری از "خَ" هم واژه سازی کرد :
اَزبَر ، آزبَر ، زَبَر ، زُبَر ، سِبَر ، سُبَر ، سَبَر ، شِبَر ، شُبَر ، شَبَر، ژَبَر

تازه - تازه ها - نوین.
گزاره، گزارش، نوید و در حالت کلی آگهی بهترین برابر نهاد سره پارسی برای خبرت با استناد به این سروده ی مولوی:
اقتضای جان چو ای دل آگهی ( خبر ) ست
هر که را افزون خبر جانش قوی ست!
خبر:[اصطلاح خبرنگاری] مطلبی که واقعه ای را عیناً به همان شکلی که اتفاق افتاده بدون شرح و تفسیر بیان می کند.
شاید واژه دیگر یا دیگه از واژه ویچر یا ویچار آمد ه است
خبر مفاهیم گوناگون وکاربردهایی دارد
خبر در اخبار مثلا دیگاه digah
و
اخبار واامگاهva _emgag
گزارش روایت
در پارسی " ویچار " به معنای خبر است و " ویچارگزاری : خبرگزاری ، ویچاردن : مخابره ، ویچارگان : مخابرات .
نشان
این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست:
فَواک ( اوستایی: فْرَواک )
سَروپ ( پهلوی: سْروو sruv )
نُویژ noviž ( کردی: نووِچه )
سوژان ( سنسکریت: سوچانَ )
نیوید ( سنسکریت )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣١)

بپرس