خبر افتادن

لغت نامه دهخدا

خبر افتادن. [ خ َ ب َ اُ دَ] ( مص مرکب ) پخش شدن خبر. منتشر گشتن خبر. انتشار یافتن خبر. پراکنده شدن خبر« :... به ارجان خبر افتاد که علی تکین گذشته شد». ( تاریخ بیهقی ).

فرهنگ فارسی

پخش شدن خبر منتشر گشتن خبر

پیشنهاد کاربران

گوشاگوش افتادن ( بیهقی ) = شایع شدن . منتشر گشتن خبر
و جمله لشکر با سلاح و تعبیه و مشعلهای بسیار افروخته روان گردید تا وقت نماز بامداد هفت فرسنگ برانده بودند و خیمه و خرگاه و سراپرده بزرگ زده او را از پیل فرو گرفتند و خبر مرگ گوشاگوش افتاد و احمد و شکر خادم تنی چند از خواص و طبیب و حاکم لشکر را بخواندند و گفتند شما بشستن و تابوت ساختن مشغول شوید
...
[مشاهده متن کامل]

ابوالفضل بیهقی � تاریخ بیهقی � مجلد هفتم � بخش ۲۹ - نامهٔ امیرک

بپرس