خبر گیری
/xabargiri/
مترادف خبر گیری: کسب خبر، جاسوسی، خبرکشی
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
مترادف ها
تحقیق، رسیدگی، باز جویی، سراغ، خبر گیری، جستار، پرس و جو، استعلام، پرسش، استفسار، سئوال
جاسوسی، خبر گیری
خبر گیری
فارسی به عربی
استخبارات
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید