خبیص

/xabis/

لغت نامه دهخدا

خبیص. [ خ َ ] ( ع اِ ) افروشه و آن حلوایی است از خرما و روغن. ( از منتهی الارب ) ( متن اللغة ) ( معجم الوسیط ) ( تاج العروس ) ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). حلواء سفید. حلواء خانگی افروشه. ( از مقدمة الادب زمخشری ). نام حلوایی است که از آرد و روغن کنجد و عسل و یا شکر کنند. ( یادداشت بخط مؤلف ). ابورزین. رجوع به ابورزین شود. خبیص بپارسی آنرا افروشه گویند با معده بهتر از فالوذج باشد بسبب آنکه لزوجت او کمتر بود. ( ذخیره خوارزمشاهی ).
لقمه اندازه خور ای مرد حریص
گرچه باشد لقمه حلوا و خبیص.
( مثنوی ).
پس بگفتندش که تو ابله حریص
ای عجب خوردی ز حلوای خبیص.
( مثنوی ).

خبیص. [ خ َ ] ( اِخ ) نام بلوکی است بشرقی شهر کرمان و در شمال و شرق خبیص کویر لوت و بجانب جنوبش نرماشیر و بم قرار دارد، هوای آن بسیار گرم است و نام جدید آن شهداد میباشد. یاقوت در وصف آن آرد: خبیص مدینتی است بکرمان و حصنی صاحب درختان خرما. آب آن از قنات و بنابر نقل حمزه خبیص تعریب «هبیج » است. ابن الفقیه آورده که بداخل خبیص باران نمیبارد و بارندگی بحوالی آنست بطوری که اگر کسی از دیوار دست بخارج قلعه برآورد دستش تر می شود ولی بدنش که در پشت دیوار است تر نمی گردد و این خود از خوارج عادات است. یاقوت در این گفته شک میکند و عهده حکایت را بر ابن الفقیه میگذارد. رهنی میگوید جانب کرمان را دو سرزمین فراگرفته است قُفص از جانب بحر و خبیص از جانب بر، خبیص انتهای بلاد فهلو و خداوند زبان آنها را مسخ کرده و بلاد آنها را تغییر داده است و بناحیت خبیص خَبق و بَبق است. ( از معجم البلدان یاقوت حموی ). صاحب حدود العالم آرد: شهری است بناحیت کرمان با نعمت بسیار و هوای درست. ( حدود العالم ). مستوفی گوید: خبیص از اقلیم سیم است. طولش از جزایر خالدات «صبح » و عرض آن از استواء «لا» هوایش گرم است و آبش از رود و درو نخل بسیار است. ( نزهة القلوب چ دبیرسیاقی ص 171 ). مؤلف لغتنامه آرد: در آنجا معدن سنگ شیشه هست که برای بلورسازی نهایت خوب است. امروز این ناحیه را شهداد نامند. رجوع به شهداد شود.

خبیص. [ خ َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان اربعه پایین ( سفلی ) بخش مرکزی شهرستان فیروزآباد فارس ، واقع در 44 هزارگزی جنوب فیروزآباد کنار راه مالرو فیروزآباد به قیر و کازرین. این ناحیه در دامنه کوهسار واقع و گرمسیری و مالاریایی است و دارای 165 تن سکنه میباشد. زبان مردم آنجا ترکی و فارسی است و آب آنجا از چشمه و قنات و محصولاتش غلات و خرما است. اهالی آنجا به کشاورزی گذران میکنند و از صنایع دستی گلیم می بافند. راه مالرو این ناحیه صعب العبور میباشد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ).

فرهنگ فارسی

حلوائی که باخرماوروغن درست کنند، آفروشه
دهی است از دهستان اربعه پایین بخش مرکزی شهرستان فیروز آباد فارس .

فرهنگ عمید

نوعی حلوا که از خرما و روغن تهیه می شد، آفروشه، افروشه.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] خبیص به فتح خاء نوعی غذا است. و از آن به مناسبت در باب حج و اطعمه و اشربه نام برده اند.
خَبیص غذایی تهیّه شده از خرما، کشمش و روغن می باشد.
احکام خبیص
استفاده از بوی خوش برای محرم به هر نحوی حرام است. برخی قدما گفته اند:اگر محرم خبیص زعفرانی بخورد و سیر شود، باید پس از اتمام مناسک حج و هنگام قصد خروج از مکه یک درهم خرما صدقه بدهد؛ لیکن مشهور برآنند که اگر از روی فراموشی چنین غذایی خورده، صدقه دادن یک درهم مستحب است، اما اگر اقدام او از روی عمد بوده است باید یک گوسفند کفاره بدهد. خوردن خبیص مستحب است.

دانشنامه عمومی

خبیص (فیروزآباد). خبیص یک روستا در ایران است که در شهرستان فیروزآباد واقع شده است. [ ۱] خبیص ۲۳۰ نفر جمعیت دارد.
عکس خبیص (فیروزآباد)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

رجوع شود به:شهداد، شهر

پیشنهاد کاربران

خبیص که به آن آفروشه ، افروشه ، حلوا و نوعی شیرینی گویند و به عبارت صحیح تر ، هر چیز ی که از شکر و آرد ( ( برنج، گندم و. . . ) ) درست کنند و مزه شیرینی و حلاوت دهد

بپرس