خداشناس

/xodASenAs/

مترادف خداشناس: پارسا، باایمان، متدین، موحد، عارف

متضاد خداشناس: خدانشناس

معنی انگلیسی:
deist, godly, theist, pious

لغت نامه دهخدا

خداشناس. [ خ ُ ش ِ ] ( نف مرکب ) پارسا. خدادان. ( آنندراج ). موحد. ( ناظم الاطباء ). ربانی. باایمان : مردی خداشناس و عابد بود. ( مجمل التواریخ و القصص ).
نصیب ماست بهشت ای خداشناس برو
که مستحق کرامت گناهکارانند.
حافظ.

فرهنگ فارسی

( صفت ) آنکه خدا را بشناسد موحد .

فرهنگ عمید

کسی که خدا را می شناسد و به آن ایمان دارد، موحد، یکتاپرست، پارسا.

مترادف ها

theist (اسم)
خدا پرست، خدا شناس، موحد، یزدان گرای، معتقد بخدا

theologian (اسم)
خدا شناس، متخصص الهیات، حکیم الهی

godly (صفت)
عابد، خدا پرست، با خدا، خدا شناس

فارسی به عربی

عالم دینی
تقی , مومن

پیشنهاد کاربران

یکتاپرست
عارف . . . . تقی. . .
theologian
ربانی، پارسا، باایمان، متدین، موحد، عارف
عرفان

بپرس