خرقان

/xaraqAn/

معنی انگلیسی:
kharaqan

لغت نامه دهخدا

خرقان. [ خ َ رَ ] ( اِخ ) نام ناحیتی است محدود به این حدود: مشرق : بلوک زهرا؛ مغرب : خمسه ؛ شمال : قزوین ؛ جنوب : همدان. خرقان دارای سه بلوک است : خرقان افشار،خرقان بکشلو، خرقان قتلو. در کوههای خرقان ایلات شاهسون معروف ببغدادی که عده آنها پنجهزار نفر است به ییلاق میروند. قسمتی از اراضی خرقان از رودهای خررود و کلنجین و آوه و رودک و قسمت عمده بوسیله چشمه سارهای متعدد مشروب میشود ازجمله چشمه علی که دارای آب فراوان و در جوار کلنجین و مصرآباد واقع شده در صورتی که چشمه مزبور از اراضی این دو قریه بیرون می آید بهیچوجه از آب آن استفاده نمیکنند و اراضی دههای زیردست از قبیل سراب بادقین و سکمس آباد را مشروب می نماید. در این بلوک معدن نمک ممتازیست و همچنین در کنار جاده شوسه قزوین - همدان که از این بلوک میگذرد چشمه آب گوگردی است که اهالی و مسافرین در آن استحمام می کنند. ( از جغرافیای سیاسی کیهان صص 374 - 375 ).

خرقان. [ خ َ رَ ] ( اِخ ) نام قریتی از قراء بسطام بر راه استرآباد است. در آنجا قبر ابوالحسن علی بن احمد است که صاحب کشف و کرامات بوده و بعاشوراء 425 هَ.ق. درگذشته است. سمعانی میگوید خرقان نام قریتی بوده که او آنرا دیده است ، این قریه در دامنه کوه قرار داشته و آنرا درختان با میوه نکو بوده است. حازمی آنرابا تشدید «راء» یعنی خرّقان ضبط کرده. ( از معجم البلدان ). در منتهی الارب آمده : نام این قریه بدون تحریک «راء» صحیح است یعنی خَرْقان . لسترنج محل آنرا بدین شرح معین میکند: در چهارفرسخی بسطام سر راه استراباد شهر خرقانست که در قرون هفتم و هشتم هجری محلی بااهمیت بوده. حمداﷲ مستوفی گوید خرقان دیهی است از توابع بسطام هوای خوش و آب فراوان دارد و از مزار اکابر تربت شیخ ابوالحسن خرقانی در آن موضع است. ( از سرزمینهای خلافت شرقی ص 391 ).

خرقان. [ خ َ ] ( اِخ ) نام قریتی بوده از قراء سمرقند بر هشت فرسنگی آنجا. به این قریه ادیب ابوالفتح احمدبن حسین بن عبدالرزاق عیسی شاشی خرقانی فرابی منسوب است. ( از معجم البلدان ).

خرقان. [ خ َرَ ] ( اِخ ) شهری است بعمان. ( یادداشت بخط مؤلف ).

خرقان. [ خ َرْ رَ ] ( اِخ ) نام قریتی بوده از قرای همدان که بعدها از مضافات قزوین شده است. ( از معجم البلدان ). ظاهراً این همان خرقان نزدیک قزوین است که دارای سه بلوک خرقان افشار و خرقان بکشلو و خرقان قتلو میباشد. رجوع به خرقان مزبور شود. بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

نام شهری بوده است بنزدیکی تبریز به آذربایجان و اصل آن ده نخیرجان بوده منسوب به نخیرجان صاحب بیت المال کسری .

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] خرقان (ابهام زدایی ). خرقان ممکن اسم برای مکان های ذیل باشد: • خرقان (قریه)، خَرَقان (یا خَرِقان)، دهستان و قریه ای قدیمی در بخش بسطام شهرستان شاهرود در استان سمنان• خرقان (برج)، دو برج آرامگاهی از دوره سلجوقیان در خرقانِ قزوین
...

[ویکی فقه] خرقان (برج). خرقان، برجها دو برج آرامگاهی از دوره سلجوقیان در خرقانِ قزوین می باشد.
این دو بنا در یک کیلومتری دهکده حصار قوشه امام یا حصار ارمنی، از توابع خرقان غربی و در فاصله ۲۹ متری از یکدیگر قرار دارند. تا اوایل دهه ۱۳۴۰ش، براساس کتیبه های ضریحهای چوبیِ هر دو مقبره (متعلق به دوره صفویه، ۹۶۴)، بناها را آرامگاه فرزندان امام موسی کاظم علیه السلام، حدیده خاتون و محمد می دانستند اما در بررسی های استروناخ روشن شد که این برجها آرامگاه دو تن از ترکان سلجوقی به نامهای ابوسعید بیجار پسر سعد و ابومنصور ایلتای تی پسر تکین اند.
تاریخ احداث
براساس کتیبه گنبدِ برج شرقی (برج قدیمی)، این بنا در ۴۶۰ احداث شده و معمار آن محمدبن مکرالزنجانی القبه بوده و براساس کتیبه سردر برجِ غربی (برج جدید)، بنا در ۴۸۶ ساخته شده و معمار آن ابوالمعالی بن مکرالزنجانی بوده است احتمالا معمار هر دو برج یک نفر بوده است. تا قبل از ۱۳۴۷ش، قسمتی از پایه های بنابر اثر سیلاب زیر قشر رسوبات قرار داشت که روستاییان آن را به شکل ابتدایی تعمیر کردند. پس از آن، برجها بارها در ۱۳۵۳ش، ۱۳۶۹ش، ۱۳۷۰ش و از ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۳ش مرمت شدند. هر دو برج خرقان در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
برج قدیمی
این بنای هشت ضلعی از آجر پخته و با ارتفاع حدود پانزده و قطر یازده متر ساخته شده است. ستونهای مدوری در هشت گوشه آن قرار دارد و به جز دو ستونی که درون آن ها پله های مارپیچ تعبیه شده است و قطر بیشتری دارند، بقیه ستونها به یک اندازه اند. پلکانها به غلامْگردشیِ مابین دو پوشه گنبد راه می یابند. مدخل برج در ضلع شمالی قرار دارد. ضخامت دیوارها ۶۰ سانتیمتر و پوشش تزیینی آجری روی آن ها ۲۱ سانتیمتر است. در تمام اضلاع هشت گانه، دو ستونچه مدور تزیینی چسبیده به ستونهای بزرگ دیده می شود که تا اواسط اضلاع امتداد یافته و قوس تیزه داری نیز روی آن ها ساخته شده است. قاب و تزیینات آجری داخل طاق نماهای هر ضلع، طرح و نقش ویژه ای دارند. ضلعی که ورودی برج در آن قرار دارد، تزیینات بیشتری از جمله کتیبه دارد که در قسمت بالای ساقه گنبد قرار گرفته است. همچنین، آجرکاری سردر ورودی به شیوه خفته و راسته به شکل گل و بوته است و در داخل طاق نمای آن از کلمه اللّه برای تزیین استفاده شده است. به جز دو ستون که آجرکاری مشابه دارند تزیینات بقیه ستونها متفاوت است. گنبد دو پوسته است ولی دو پوسته آن کاملا در نیم رخ هم قرار ندارند. پوسته داخلی گنبد سالم است و با خیز و انحنای مناسبی به کمک طاق نماها و کاربندی شانزده گانه ای بالای هشت ضلعی بنا قرار گرفته، اما از پوسته خارجی گنبد چیزی باقی نمانده است. فضای هشت ضلعی داخل آرامگاه سکویی به ارتفاع سی سانتیمتر در دور تا دورِ آرامگاه دارد. در وسط هر ضلع، طاق نمایی با قوس تیزه دار دیده می شود. روی دیوارها، کاربندیها و زیر گنبد آثارِ نقاشی دیواری (فرسک) وجود دارد که در نوع خود حائز اهمیت است. طاق نماها در قسمت بالا دارای حاشیه ای برجسته اند و در قسمت پایین آن ها طاق نمای دیگری به رنگ آبی دیده می شود. در قسمت بالای طاق نماها، قابهای بیضی شکلی با شعاع خورشید در اطراف آن ها دیده می شود که داخل آن ها نقوش طاووس نر با چتری به شکل بادبزن، ستاره های شش یا هشت پر، دو طاووس در مقابل یکدیگر، یا دو طاووس که گردنهای بلندشان به هم پیچیده، نقاشی شده است. در حد فاصل هر دو طاق نما نیز نقش تجریدی درخت انار با دو پرنده در دو طرف آن دیده می شود. تزیینات سطح داخلی گنبد شامل نقوش تزیینی با تلفیق خط کوفی است که در داخل کاربندیها با رنگ سبز و آبی ایجاد شده است. قبلا ضریح کوچک منبت کاری شده ای که قسمتی از آن آسیب دیده بود درون برج قرار داشت.
برج جدید
...

[ویکی فقه] خرقان (قریه). خَرَقان (یا خَرِقان)، دهستان و قریه ای قدیمی در بخش بسطام شهرستان شاهرود در استان سمنان است.
دهستان خرقان به مرکزیت آبادی قلعه نوخرقان در شمال شرقی شهرستان شاهرود قرار دارد. قسمتی از رشته کوه البرز شرقی در این دهستان ممتد است. رود فصلی اَبْرسَج، ریزابه کال سیاه از حوضه آبریز دشت کویر، به طول حدود ۲۲ کیلومتر در آن جریان دارد. راه اصلی شاهرود ـ بسطام به شهرهای گنبدکاووس و مینودشت در استان گلستان از این دهستان می گذرد. طوایف مستقل اَبرسَج و میغان در این دهستان قشلاق دارند. جمعیت آن در سرشماری ۱۳۸۵ش، ۱۵۹۳۶ تن بوده است.
خرقان در تقسیمات کشوری
از لحاظ تقسیمات کشوری، در حدود ۱۳۲۳ش آبادی قلعه نوخرقان و آبادی های محدوده این دهستان، جزو دهستان بسطام و تابع شهرستان شاهرود از استان دوم (مازندران) بودند. در بهمن ۱۳۶۵ بسطام به بخش تبدیل و دهستان خرقان، به مرکزیت آبادی قلعه نوخرقان، در آن تشکیل شد.
آثار قدیمی
از آثار قدیمی خرقان اینهاست: زیارتگاهی در آبادی قُهِـج علیا/ قُهِـج بالا، در پانزده کیلومتری شمال شرقی شهر بسطام؛ مسجد سُرخان متعلق به سده نهم هجری در آبادی اَبرسَج در پانزده کیلومتری شمال غربی شهر بسطام و نیز زیارتگاه و قلعه ای در آبادی قلعه نوخرقان.قلعه نوخرقان یا آبادی نوخرقان در ارتفاع ۱۴۶۰ متری، در ۲۲ کیلومتری شمال شرقی بسطام و ۲ کیلومتری مغرب راه اصلی بسطام ـ گنبدکاووس، در دشت قرار دارد.جمعیت آن در سرشماری ۱۳۸۵ش، ۱۹۳۷ تن بوده است. آرامگاه صوفی بزرگ شیخ ابوالحسن خرقانی از آثار قدیمی این آبادی و متعلق به دوره ایلخانان (۶۵۴ـ ح۷۵۰)، در شمال آبادی واقع است. در گذشته، مسجدی با گنبد مخروطی شکل و مزیّن به کاشی های زیبا داشته که تنها محراب آن باقی است؛ سازمان میراث فرهنگی در اطراف محراب، مسجدی احداث کرده است. به گفته اعتمادالسلطنه، قبه آرامگاه خرقانی در زمان محمدشاه قاجار (۱۲۵۰ـ۱۲۶۴) ساخته شد. این آبادی قلعه ای قدیمی نیز داشته که تنها آثاری از آن باقی است.
خرقان در منابع اسلامی
...

دانشنامه عمومی

خَرَقان قارقان قرقان نام ناحیه ای است محدود به این حدود: مشرق: بوئین زهرا قزوین؛ مغرب: خمسه زنجان ؛ شمال: تاکستان قزوین؛ جنوب: رزن همدان مرکز  : آوج قزوین دارای سه بلوک است: خرقان افشار، خرقان بکشلو، خرقان قتلو. در کوه های خرقان ایلات شاهسون معروف به بغدادی از شاهسون ایل قزلباش است که به علت فتح بغداد توسط آنها در زمان دودمان صفوی به شاهسون بغدادی معروف شدن. قسمتی از اراضی خرقان از رودهای خررود و کلنجین و آوه و رودک و قسمت عمده به وسیله چشمه سارهای متعدد مشروب می شود از جمله چشمه علی که دارای آب فراوان و در جوار کلنجین و مصرآباد واقع شده است در صورتی که چشمه مزبور از اراضی این دو قریه بیرون می آمد به هیچ وجه از آب آن استفاده نمی کردند و اراضی ده های زیردست از قبیل سراب بادقین و سکمس آباد را مشروب می نمود. در این بلوک معدن نمک ممتازی بود و هم چنین در کنار جاده شوسه تاکستان - همدان که از این بلوک می گذشت چشمه آب گوگردی بود که اهالی و مسافرین در آن استحمام می کردند. که به شهر آبگرم ( آوج ) است. [ ۱] [ ۲] خرقانین ولایتی است چهل پاره دیه است و از اقلیم چهارم، هوایش بسردی مایل است و آبش از آن چشمه ها که از آن کوه ها برمی خیزد و در او غله و میوه باشد و پنبه کمتر باشد مواضع آبه ( آوج ) و الیشار ( علیشار ) و کلنجین و طبشکری ( طبلشکین ) و ترک و الویر و سیف آباد از معظمات قرای آن، و حقوق دیوانی آن نه هزار و پانصد دینار است. [ ۳]
خرقان در ابتدا قسمتی از ایلات ابهر به شمار می رفته و بعد از آن منطقه خمسه ابهر منطقه ابرچای یا ابهر رود ابهر و سپس منطقه قاقازان قرار داشته . منتها هارون الرشید بخشی از منطقه خرقان و قاقازان را از ابهر که در منطقه جبال قرار داشته جدا و به قزوین ملحق میکند. ( حمد الله موستوفی تاریخ777 ) رجوع شود به کتاب دایره المعارف بزرگ اسلامی جلد ششم از ابوعزه - احمدبن عبدالملک.
خوار در فارسی به زمین پست و هموار گفته می شود و این واژه در همین معنی در جاینام هایی چون خوارِ ری ( گرمسار کنونی ) دیده می شود. روستاهای مختلفی در ایران از قدیم خوارگان نام داشتند به معنی مجموعه زمین های پست و هموار. این نام در دوره های بعدی در این جاینام ها به صورت خوارقان و خرقان درآمد[ ۴] و در مورد شهری که امروزه آذرشهر نام گرفته نیز شکل دهِ خوارگان ( روستای زمین های هموار ) در شکل دهخوارقان باقی ماند که دوره معاصر به آذرشهر تغییر نام یافت. [ ۵]
عکس خرقانعکس خرقانعکس خرقانعکس خرقان
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

خَرَقان
(یا: خَرَّقان) ۱. ناحیه ای تاریخی در غرب ایران. منطقه ای کوهستانی است که در گذشته جزو ایالت جبال بوده و در تقسیمات جغرافیایی جدید تابع استان های قزوین و همدان شده است. از آثار تاریخی آن دو برج آجری از دوره سلجوقی و کاروان سرای هجیب است. ۲. دهستانی قدیمی در بخش بسطام شهرستان شاهرود در استان سمنان. آرامگاه شیخ ابوالحسن خرقانی، از مشایخ صوفیه، از آثار قدیمی این آبادی و متعلق به دورۀ ایلخانان (۶۵۴-۷۵۰ق) است.

پیشنهاد کاربران

خر قان با تلفظ دیگر ( خرگان ) به معنای سرزمین آبگیرهای لجن دار است یعنی ابگیرها وتالابهایی که در زمین گلناک به وجود آمده اند
آقایانی که گان و خَر و ترکی کردن.
/: گان در پارسی میانه برای جمع بستن بود.
خَر در زبان پارسی میانه به معنی بزرگ بود. /:
دیگه پانتورک نمیشه به شما گفت شما پانخولید
خرّقان بیگمان با دو رای درست است و همانگونه که در تاریخ بخارا آمده بچم فرخندگان ( مبارک عربی ) است و جز این که گفته در بسیار جاهای دگر نیز خرقان باشد - درپارسی حرف ق نبود مگر انکه گ را در پهلوی به گونه ق مینوشتند سپس که نوشتن گردید بیشینه گ ها و غ ها را ق نوشتند و ق خواندندو خرقان خرگان باشد

بپرس