خروج

/xoruj/

مترادف خروج: برون شد، بیرون رفت، برون رفت، سرکشی، قیام، طغیان، عصیان، بیرون آمدن، بیرون شدن، خارج شدن، در آمدن، طغیان کردن، عصیان ورزیدن

متضاد خروج: دخول

برابر پارسی: برونرفت، برون رفت، برونروی، بیرون، بیرونی

معنی انگلیسی:
egress, exit, exodus, issuance, issue, outflow, outpouring, going out, prolapse, prolapsus

لغت نامه دهخدا

خروج. [ خ ُ ] ( ع مص ) بیرون شدن. ( منتهی الارب ) ( از تاج العروس ) ( لسان العرب ) ( از اقرب الموارد ). مقابل داخل شدن. مقابل ولوج. بیرون رفتن. ( یادداشت بخط مؤلف ). بیرون آمدن. ( زوزنی ) ( ترجمان علامه جرجانی ص 45 ) ( دهار ) : فهل الی خروج من سبیل. ( قرآن 11/40 ). کذلک الخروج. ( قرآن 11/50 ). فاستأذنوک للخروج. ( قرآن 83/9 ). و لو ارادوا الخروج. ( قرآن 46/9 ). خروج الامیر مسعود... من بلخ الی غزنین. ( تاریخ بیهقی ).
گر خبر خواهی از این دیگر خروج
سوره برخوان و السماوات البروج.
مولوی ( مثنوی ).
نشسته بودم و خاطر بخویشتن مشغول
در سرای بهم کرده از خروج و دخول.
سعدی ( طیبات ).
- سِفْرِ خروج ؛ اسم کتاب دوم از کتب مقدسه ای است که موسی تصنیف نمود. مبنی است بر ذکر کوچ اسرائیلیان از مصر و بالاستمرار تاریخ متعجب و مهمی را که سفر پیدایش آغاز نموده است تألیف می نماید. ظاهراً بتوسط شاهد عینی نوشته شده و زمانی که در آن مذکور گفته تخمیناً 145 سال مینمود. مطالب متعدد این کتاب از قرار ذیل است : 1- تعدی بر اسرائیلیان در زمان تجدید سلسله سلطنتی که بعد از وفات یوسف در مصر واقع شد.2 - جوانی و تأدیب و تعلیم و وطن پرستی و فرار موسی. 3 - گماشتگی موسی و تمرد فرعون و نزول بلاهای عشره. 4 - اختراع عید فصح و کوچ فوری اسرائیلیان و عبور از دریای قلزم. 5 - تحریر معجزات مختلفه که درباره قوم در هنگام مسافرت ایشان بسوی کوه سینا بجا آورده شده. 6 - اشتهار شریعت در کوه سینا و این محتویست بر مستعد شدن قوم بتوسط موسی و اشتهار شریعت اخلاقی. ( از قاموس کتاب مقدس ). || برخاستن بر دشمنی و خصومت پادشاه پس از آنکه در تحت اطاعت وی بودن . ( منتهی الارب ) ( از تاج العروس ) ( از لسان العرب ) ( از اقرب الموارد ) : یوسف بن عمرو از زید همی ترسید که خروج کند کس فرستاد که باید از این شهربروی. ( ترجمه طبری بلعمی ). زید را طاقت برسید از جور بنی امیه وی خروج کرد. ( تاریخ بیهقی ). بیم بود دو لشکر از ضرورت بی علفی خروجی کردی و کار از دست بشدی.( تاریخ بیهقی ). قصه این خروج زید دراز است. ( تاریخ بیهقی ). و دشمنان او از اطراف جهان برمی غالیدند تا از همه جوانب خروج کردند. ( فارسنامه ابن البلخی ). من می شنوم که جماعتی از اهل حشو و ضلال نزد تو می آیند ومی خواهند که تو بر ما خروج کنی . ( کتاب النقض ). بعضی بر خانه موالی خویش خروج کردند و بمعاندان آن دولت التجاء ساختند و بتشویش وفتنه و تفریق کلمه گرائیدند. ( ترجمه تاریخ یمینی ).پس همان ترکان بر او خروج کردند. ( ترجمه تاریخ یمینی ). || ظاهر شدن نجابت وی و متوجه گشتن به ابرام امور. ( منتهی الارب ) ( از لسان العرب ) ( از تاج العروس ). || روز قیامت. ( منتهی الارب ) ( از تاج العروس ) ( از لسان العرب ) ( از اقرب الموارد ). || عید. ( یادداشت از مؤلف ).بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

۱ - ( مصدر ) بیرون شدن بیرون آمدن مقابل دخول . اندر شدن . ۲ - طغیان کردن عصیان ورزیدن . ۳ - ( اسم ) بیرون شدگی مقابل دخول . ۴ - طغیان عصیان سرکشی . ۵ - لاف که در شعر بمدصله آید و بسبب دوری آن در طبع و خروج آن در کثرت متحرکات از اعتدال آنرا کبری نام نهادند . ۶ - حرفی است که به (( وصل ) ) پیوندد : (( درخت غنچه آورد و بلبلان مستند ) ) تائ حرف روی نون حرف وصل و دال حرف خروج است . ( بدیع همائی )

فرهنگ معین

(خُ ) [ ع . ] (مص ل . ) ۱ - بیرون شدن . ۲ - طغیان کردن .

فرهنگ عمید

۱. خارج شدن، بیرون آمدن، بیرون رفتن.
۲. (اسم ) (ادبی ) از حروف قافیه که پس از حرف وصل قرار دارد، چنان که در «کشتیم» و «رشتیم»، «ی» حرف وصل و «م» خروج است.
۳. [قدیمی] بیرون شدن از اطاعت، طغیان، عصیان.
* خروج کردن: (مصدر لازم ) طغیان کردن، قیام کردن، یاغی شدن.

فرهنگستان زبان و ادب

{check-out} [گردشگری و جهانگردی] تخلیۀ اتاق و تصفیۀ حساب

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] خروج در فقه به معنای بیرون آمدن یا طغیان بر امام معصوم ع است و از آن در بابهای مختلف فقهی همچون طهارت ، صلات ، حج، نکاح و قضاء سخن گفته اند .
خروج به بیرون رفتن است .

معنای دوم خروج
خروج به معنای طغیان بر امام معصوم علیه السلام می باشد (که به آن بغی نیز می گویند) .

کاربرد خروج به معنای اول در فقه
از خروج به معنای نخست در بابهای مختلف همچون طهارت، صلات، حج، نکاح و قضاء سخن گفته اند که به نمونه هایی از احکام آن اشاره می شود.

احکام خروج به معنای اول
...

[ویکی الکتاب] معنی خُرُوجَ: خارج شدن
معنی مَخْرَجاً: محل خروج
معنی فُرُطاً: تجاوز از حق و خروج از آن (از افراط به معنی اسراف و زیاده روی)
معنی شَطَطاً: جور- ستم - خروج از حد و تجاوز از حق - سخن دور از حقیقت
معنی زَهَقَ: به سوی هلاکت (بیرون)رفت(کلمه زهوق به معنای خروج به سختی ، و اصل آن بطوری که گفتهاند به معنای بیرون آمدن جان و مردن است )
معنی زَهُوقاً: هلاکت وبطلان(کلمه زهوق به معنای خروج به سختی ، و اصل آن بطوری که گفتهاند به معنای بیرون آمدن جان و مردن است )
معنی مُخْرَجَ: خارج کردن (مصدر میمی است و مخرج صدق یعنی خارج کردنی که همه لوازم یک خروج موفق و در سلامت کامل را داشته باشد)
معنی تَزْهَقَ: به سوی هلاکت (بیرون)رود(کلمه زهوق به معنای خروج به سختی ، و اصل آن بطوری که گفتهاند به معنای بیرون آمدن جان و مردن است )
معنی فِسْقٌ: نافرمانی - خروج از محدوده اطاعت (فسق در اصل به معنای بیرون شدن هسته خرما از پوسته است، لذا "فاسق " به کسی می گویند که از بندگی پروردگار بیرون رفته است )
معنی لَا تُشْطِطْ: ستم نکن -از حد خارج نشو - از حق تجاوز نکن -جور نکن - ظلم نکن (از شطط به معنای خروج از حد و تجاوز از حق است )
معنی نَشْطاً: خروجی به ملایمت و نشاط (نشط به معنای جذب ، و نیز خروج و اخراج به ملایمت و سهولت است ، و نیز به معنای گرهگشایی است . مراد از "نَّاشِطَاتِ نَشْطاً"ملائکه مخصوصی هستند که مامور گرفتن جانهای مؤمنین از اجسادشان به رفق و سهولتند )
معنی نَّاشِطَاتِ: اخراج کنندگان به ملایمت و نشاط (نشط به معنای جذب ، و نیز خروج و اخراج به ملایمت و سهولت است ، و نیز به معنای گرهگشایی است . مراد از "نَّاشِطَاتِ نَشْطاً"ملائکه مخصوصی هستند که مامور گرفتن جانهای مؤمنین از اجسادشان به رفق و سهولتند )
ریشه کلمه:
خرج (۱۸۲ بار)

[ویکی فقه] خروج (فقه). خروج در فقه به معنای بیرون آمدن یا طغیان بر امام معصوم ع است و از آن در بابهای مختلف فقهی همچون طهارت ، صلات ، حج، نکاح و قضاء سخن گفته اند .
خروج به بیرون رفتن است .

معنای دوم خروج
خروج به معنای طغیان بر امام معصوم علیه السلام می باشد (که به آن بغی نیز می گویند) .

کاربرد خروج به معنای اول در فقه
از خروج به معناى نخست در بابهاى مختلف همچون طهارت، صلات، حج، نکاح و قضاء سخن گفته اند که به نمونه هایى از احکام آن اشاره مى شود.

احکام خروج به معنای اول
...

دانشنامه عمومی

خروج (فیلم ۲۰۰۰). خروج ( به انگلیسی: Exit ) یک فیلم جنایی و دلهره آور فرانسوی به نویسندگی و کارگردانی الیویر مگاتن محصول سال ۲۰۰۰ است. در این فیلم پاتریک فونتانا، فئودور آتکین، سرژ بلومنتال، کلوتیلد کورو، مانوئل بلان و ژان میشل فته به ایفای نقش پرداخته اند. این فیلم در ۱۲ ژوئیه ۲۰۰۰ منتشر شد. [ ۱]
استن، یک قاتل احتمالی روانی و تکراری، پس از ۵ سال حبس در پونتیاک، بیمارستان دیوانه های خطرناک آزاد می شود. به محض رفتن او، قتل ها از سر گرفته می شود.
عکس خروج (فیلم ۲۰۰۰)

خروج (فیلم ۲۰۰۶). خروج ( انگلیسی: Exit ) یک فیلم درام اکشن و دلهره آور سوئدی است که در سال ۲۰۰۶ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به مدس میکلسن، الکساندر اسکاشگورد، ساموئل فرولر، و بوریه آلشتت اشاره کرد.
عکس خروج (فیلم ۲۰۰۶)

خروج (فیلم ۲۰۱۹). خروج ( به  : کره ای 엑시트 ) فیلمی کمدی اکشن محصول ۲۰۱۹ کره جنوبی با بازیگری یونآ و جو جونگ - سوک به کارگردانی لی سنگ گون است. داستان از آنجایی شروع می شود که یک دود سفید رنگ که حاوی یک نوع گاز سمی است در شهر سئول در کره جنوبی پخش می شود. در این میان یک صخره نوردی سعی می کند تا گروهی از مردم را نجات دهد.
خروج اولین بار در کره جنوبی در تاریخ ۳۱ ژوئیه ۲۰۱۹. برای اولین بار موفق شد بیش از ۷۹٫۵ میلیون دلار ایالات متحده در سراسر جهان فروش برود، و تبدیل شدن به پرفروش ترین فیلم های داخلی کره جنوبی در سال ۲۰۱۹. خروج نیز سومین فیلم پربیننده داخلی کره جنوبی به دست آورد، زیرا در نهایت بیش از ۹٫۴ میلیون پذیرش فروش کرد.
خروج همچنین اولین نقش اصلی یونآ در یک فیلم است و همچنین پس از حضور در نقش مکمل در انتساب محرمانه در سال ۲۰۱۷، دومین فیلم در حرفه بازیگری او است.
علاوه بر این، خروج اولین فیلم سینمایی است که توسط لی سنگ گئون کارگردانی کرده است.
• جو جونگ - سوک در نقش لی یونگ نام، جوانی بیکار که با والدینش زندگی می کند
ایم یون آه در نقش اوی جو، همکوهنورد سابق و معشوقه یونگ نام در دانشگاه، که اکنون در کلود گاردن کار می کند
فیلم برداری اصلی در ۴ اوت ۲۰۱۸ آغاز شد و در ۱۲ دسامبر به پایان رسید.
خروج توسط دوبلاژ صدا سیما دوبله شده و برایه اولین بار در ایران توسط شبکه سه پخش شده است.
عکس خروج (فیلم ۲۰۱۹)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

خروج (ادبیات)
در اصطلاح قافیه، دومین حرف پس از روی که وصل بدان پیوندند، مانند «م» در کلمات «کشتیم» و «رشتیم»: خرما نتوان خورد از این خار که کشتیم/دیبا نتوان یافت از این پشم که رشتیم. نیز ← قافیه

مترادف ها

emersion (اسم)
ظهور، پیدایش، خروج، ظهور ثانی

emergence (اسم)
مقدم، خروج، اورژانس

exhaust (اسم)
خروج، در رو، اگزوز

outgo (اسم)
هزینه، خرج، مخرج، عزیمت، خروج

exodus (اسم)
مهاجرت، خروج، مهاجرت دسته جمعی، سفر خروج

transpiration (اسم)
نفوذ، ترشح، افشاء، خروج، نشر، حلول، تعرق، فرا تراوش

egress (اسم)
خروج، در رو

exit (اسم)
مخرج، خروج، در رو، برون رفت، خروج بازیگر از صحنهء نمایش

egression (اسم)
خروج

فارسی به عربی

خروج
( خروج (بخار ) ) عادم

پیشنهاد کاربران

خروج: ( در زبان عربی ) ابری پراکنده ؛. ( لغتنامه دهخدا )
برای واژه ی خروج بهتر است � بدرود� بگوییم حتی در نرم افزارها هم برای exit خیلی زیباست.
ورود و خروج را �آمد و شد� میگوییم.
� آمد و رفت� را بهتر است برای ترافیک بکار بگیریم.
میتوان در مکانها �درود� و �بدرود� بنویسیم.
زبان فارسی زبان ادب و فرهنگ و احترام است.
🇮🇷 واژه ی برنهاده: برونرفت 🇮🇷
بیرون شد. [ ش ُ ] ( مص مرکب مرخم ، اِ مص مرکب ) خروج. بیرون شدن. خارج شدن : درآمد و بیرون شد؛ خروج و دخول :
زین یک نفس درآمد و بیرون شد حیات
بردیم روزنامه بدیوان صبحگاه.
خاقانی.
رجوع به برون شدن و بیرون شدن شود. || ( اِ مرکب ) برون شد. بیرون شو. خروج. مقابل درآمد. دخول. مخرج. خرج. ( منتهی الارب ) . محل بیرون شد؛ مخرج امر. بیرون شد کار. حائز؛ مرد سرگشته که بیرون شد کار نداند. ( یادداشت مؤلف ) : اگر بنده بیرون شد این کار بندیدی پیش خداوند در مجمعی بدان بزرگی چنین دلیری نکردی. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 412 ) . تا درآمد و بیرون شد ایشان از مضایق و دقایق سخن به چه وجه بوده است. ( چهارمقاله ) .
...
[مشاهده متن کامل]

ره بیرون شد از عشقت ندانم
در هر دو جهان گوئی فراز است.
انوری.
خرس گفت پیش از آنکه کار از حد تدارک بیرون رود بیرون شد آن می باید طلبید. ( مرزبان نامه ) . مجیرالملک جز. . . و انقیاد بیرون شدی ندید. ( جهانگشای جوینی ) .
ز آنجا که فیض جام سعادت فروغ تست
بیرون شدی نمای ز ظلمات حیرتم.
حافظ.
رجوع به برون شد شود.

رفتن
نخستین لبه / مرز درگیری
�سازش های مینِسک� برای گره گشایی ( حل و فصل ) روز و روزگار ( شرایط ) در خاور ( شرق ) اوکراین در سال ۲۰۱۵ دستینه شدند ( به امضا رسیدند ) و در برگیرنده ی آتش بس، برونرفت ( خروج ) جنگ ابزارهای ( تسلیحات ) سنگین از نخستین لبه / مرز درگیری ( خط مقدم ) و . . .
هَزیدن: خارج شدن، To exit ( فارسی میانه: Uzitan )
هزاندن: خارج کردن
هزش: خروج
هزیت: خروجی
هزیفتن: حذف کردن
هزینه: خرج ( فارسی میانه: Uzenak )
خرج: به گزارش مکنزی یک واژه فارسی است که در پهلوی ساسانی هرگ آمده. پیرس: دیمه ۴۳ از نسک فرهنگ کوچک زبان پهلوی نوشته د. ن. مکنزی
...
[مشاهده متن کامل]

خرجیدن: خرج کردن

لَرد: خارج
لردش: خروج
لردیدن: خارج شدن
لرداک: مخرج
لرده، لردشگاه: خروجی
‏زُرَفتن = خارج شدن
زُرَوِش = خروج
زُرَوِشگاه = خروجی ( محل خروج )
{پیشوند �زُ� گونه ای از پیشوند �اوز� پهلوی است که معنای بیرون و خارج و . . . را می رساند. این پیشوند در پارسی به دیسه ی �هَز�، � آز� و � زُ� در واژه هایی همچون �هزینه� ( آنچه از کف رفته ) ، � آزمودن� ( کاری را در بیرون مغز �نمودن� یا انجام دادن ) و �زُدودن� ( بیرون کردن دود و ناپاکی و . . . ) به جای مانده است. البته واژه های دیگری با این پیشوند در پهلوی بوده است که به پارسی نرسیده است. همچون �اوزدِهیگ� به معنای تبعید شده ( برون شده از دِه. دِه یعنی سرزمین ) یا � اوزدیس� به چم مجسمه، با بت ( دیس یعنی شکل. مانند تندیس، سردیس، ناودیس و . . . . اوزدیس در واقع از لحاظ ریشه شناختی میشه شکلی در عالم خارج از ذهن به وجود آمده است ) }
...
[مشاهده متن کامل]

‎#پیشنهاد_شخصی
‎#پارسی دوست

دررو = خروج
در عبارت راه در رو به معنی راه خروج به کار برده میشه
با همین روش میتوان برای ورود هم واژه درآ رو ساخت
راه درآ =راه ورود
خروج ( Exit ) :[اصطلاح بازارکسب و کار] فروش یا مبادله میزان قابل توجهی از مالکیت شرکت به صورت نقدی، بدهی یا سهم به شرکتهای دیگر.
از واژگان فارسی "بیرون رَوی" یا "برون راه" هم می شود به جای "خروج" در تابلوهای جاهای گوناگون بهره گیری کرد.
برونش = برون شدن/ بیرون شدن/ خروج
درونش = درون شدن/ داخل شدن/ دخول
در پهلوی " اوزنیگ" از بن اوزیدن به چم برون رفتن و خارج شدن است که واژه" اوزداهیک " به چم خارجی و بیگانه نیز از همین بنیاد می باشد، برابر نسک فرهنگ کوچک زبان پهلوی از مکنزی و برگردان بانو مهشید میرفخرایی.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس