خزانه داری

/xazAnedAri/

برابر پارسی: گنجوری

معنی انگلیسی:
treasury, bursary

لغت نامه دهخدا

خزانه داری. [ خ ِ / خ َ ن َ / ن ِ ] ( حامص مرکب ) عمل خزانه دار. عمل خازن.
- اداره خزانه داری کل ؛ اداره ای است که کارهای خزانه داری یک کشور را انجام می دهد.

فرهنگ فارسی

۱ - عمل و شغل خزانه دار گنجوری . ۲ - ( اسم ) یکی از ادارات وزارت دارایی که عایدات دولت در آن متمرکز و دستور پرداخت حقوق و هزینه ها از آنجا صادر شود.

فرهنگ معین

( ~. ) [ ع - فا. ] (حامص . ) عمل و شغل خزانه دار.

فرهنگ عمید

۱. شغل و عمل خزانه دار.
۲. محلی در وزارت دارایی که درآمدهای دولت در آنجا جمع می شود.

مترادف ها

chest (اسم)
صندوق، سینه، جعبه، محفظه، خزانه داری، تابوت، قفسه سینه، خزانه، یخدان، سینه انسان

bursary (اسم)
خزانه داری

treasury (اسم)
مجموعه، خزانه داری، خزانه، گنجینه

exchequer (اسم)
خزانه داری، خزانه، مالیه

pay office (اسم)
خزانه داری

فارسی به عربی

خزانة , خزینة عامة , صدر

پیشنهاد کاربران

بپرس