خسروپرویز

/xosrowparviz/

فرهنگ اسم ها

اسم: خسروپرویز (پسر) (فارسی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: kh.-parviz) (فارسی: خسروپرویز) (انگلیسی: khosrow-parviz)
معنی: ترکیب دو اسم خسرو و پرویز ( پادشاه و فاتح )، ( اَعلام ) خسرو پرویز یا خسرو دوم [قرن و میلادی]، شاه ایران از سلسلهی ساسانی [، میلادی]، پسر و جانشین هرمز چهارم، شورش بهرام چوبین را به یاری ماوربکیوس امپراتور روم فرو نشاند و به بهای آن ارمنستان را به روم واگذار کرد، پس از قتل ماوربکیوس با دولت روم جنگید، اسیای صغیر، شام، فلسطین و مصر را تصرف کرد و مدتی قدرت و شوکت بسیاری به دست آورد، اما از هراکلیوس ( هرقل ) شکست خود و خلع و مقتول شد و قباد دوم جانشین وی گردید، نام یکی از پادشاهان ساسانی
برچسب ها: اسم، اسم با خ، اسم پسر، اسم فارسی، اسم تاریخی و کهن

لغت نامه دهخدا

خسرو پرویز. [ خ ُ رَ / رُو پ َرْ ] ( اِخ ) وی یکی از پادشاهان ساسانی است که از طریق «وستهم » و «وندوی » دو نفر از بزرگان ایران پس از خلع هرمز بپادشاهی رسید. خسروپرویز در این روزگار به آذربایجان بود و چون بشاهی رسید شتابان به تیسفون رفت و در سال 590 م. تاج سلطنت بسر نهاد. چندی بعد هرمز پدراو که پس از خلع از سلطنت کور شده بود بقتل آمد. بنابر رأی ثئوفیلاکوس این کار به امر خسرو پرویز واقع شد ولی بعضی می گویند خسرو رضایت ضمنی بقتل او داد.
در این ایام وهرام چوبین سردار معروف ایرانی که از مردم ری و پسر بهرام گشتسب و از دودمان بزرگ مهران بود پس از آن که در زمان هرمزد بر طوایف سرحدات شمال و مشرق بر ترکان فایق آمد بفرماندهی کل نیروی ایران در برابر رومیان نصب شد لکن دراین جنگ او شکست خورد. هرمزد او را بطرز موهنی از فرماندهی خلع کرد. این فرمانده که بسیار قادر و در بین سربازان خود نهایت محبوبیت را داشت پس از خلع شدن آرام ننشست و چون خسرو پرویز بتخت نشست علم مخالفت برافراشت و به خسروپرویز شورید و از آنجا که او نیرومند بود و شاه ایران تازه بر تخت سلطنت نشسته بود خسرو را هزیمت کرد و خسرو بهزیمت بنزد امپراطور موریکیوس امپراطور روم رفت و نیزفاتحانه بپایتخت درآمد و تاج شاهی بر سر نهاد ولی دولت او مستعجل بود و مصادف با شورشها و مخالفت های روحانیان شد. گرچه یهود او را حمایت مالی می کردند و ازحامیان خود می شمردند ولی وندوی که دستگیر و زندانی شده بود بوسیله چند تن از بزرگان از زندان رهایی یافت و پیشرو مخالفان وهرام شد توطئه وندوی بجایی نرسید وهرام شورش را خاتمه داد و فرونشاند. وندوی بنزد برادر به آذربایجان رفت و نزد برادر خود وستهم که برای خسروپرویز علم برداشته بود مستقر شد و در این بین قیصر خسروپرویز را حمایت کرد بشرط آنکه شهرهای دارا و مایفرقط ( میافارقین ) را به روم واگذارد. خسروپرویزاین پیشنهاد را قبول کرد و او خسروپرویز را با لشکری به ایران فرستاد و پس از جنگهای خونین که یک سوی آن وهرام با لشکریانش بود و سوی دیگر خسرو پرویز با لشکر رومی و اتباع ارمنی موشل و ایرانیانی که به او پیوسته بودند سرانجام وهرام را در گنزک آذربایجان منهزم کرد. وهرام به بلخ رفت و در آن جا بیاسود و چندی بعد به دستور خسروپرویز کشته شد. مؤبدان چندان از بازگشت خسرو راضی نبودند زیرا این پادشاه از روم این ارمغان را همراه داشت که نسبت به اوهام و خرافات نصاری میلی حاصل کرده بود و مؤبد او در این عقاید زنی عیسوی شیرین نام بود که سوگلی حرم او بود. با وجود آنکه خسرو بر وهرام دست یافته بود ولی همیشه خطری که از جانب بزرگان او را تهدید می کرد برجای خود باقی بودو سرانجام «وندوی » و «وستهم » دو سرداری که بیاری اوبرخاسته بودند مورد خشم سلطان قرار گرفتند پس خسرو وندوی را هلاک کرد و وستهم به خراسان رفت و مدت ده سال در آن خطه بیاری افواج دیلمی و جنگجویان باقی مانده از لشکر وهرام سلطنت کرد و چنانکه سکه ها نشان می دهد وستهم دو تن از شاهان کوشانی بنام شاوگ و پریوگ را بفرمان خود درآورد. خسرو که خبر طغیان وستهم را شنیده بود ابتدا ترسید ولی براثر نصایح یکی از اسقفهای عیسوی سبهریشوع تشجیع شد و سرانجام وستهم را پس از جنگها و دسیسه ها از پای درآورد و بر اثر آن سبهریشوع را بپاداش این کمک بجای یشوع یبه که جهان را بدرود گفته بود بمقام جاثلیقی نصب کرد.بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

وی یکی از پادشاهان ساسانی است که از طریق [ وستهم ] و [ وندوی ] دو نفر از بزرگان ایران پس از خلع هرمز بپادشاهی رسید .

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] خسرو پرویز، یا خسرو دوم، پسر هرمز چهارم و پادشاه سلسله ساسانیان که سرگذشت وی در روایت های ایرانی و متن های دوره اسلامی مشهور است.
نسب خسرو از جانب مادر به یکی از خاندان های بزرگ ایرانی می رسد، زیرا دایی وی، بِستام (گُستَهم) را گاه از اخلاف بهمن، پسر اسفندیار، و بنابراین از خاندان اسپندیار، و گاه از خاندان اسپهبد دانسته اند. پرویز لقب وی است که در پهلوی ابرویز (abarwez)، به معنی پیروز/ پیروزمند، خوانده می شد. ظاهراً این لقب در اوج قدرت و کامیابی به او داده شد.
خسرو پرویز در منابع کهن
روایات مربوط به خسروپرویز در منابع کهن با سرگذشت بهرام چوبین ارتباط دارد. پس از پیروزی بهرام بر ترکان غربی به رهبری شاوه (شابه/ سابه/ ساوه)، هرمز چهارم به بهانه آن که سردارش تنها بخش اندکی از غنایم جنگی را نزد او فرستاده است، بهرام چوبین را تحقیر و از فرماندهی سپاه خلع کرد. بهرام ابتدا با خاقان ترکان پیمان دوستی بست، سپس به سوی خراسان رفت و بر شاه ساسانی شورش کرد (درباره علل این شورش رجوع کنید به این). پس از آن، به قصد برکناری هرمز به تیسفون تاخت. او در میان راه، در ری، فرمان ضرب سکه هایی با تصویر و نام خسرو داد. بهرام سپس در نامه ای عتاب آمیز از هرمز خواست تا حکومت را به پسرش، خسرو، واگذار کند. هرمز که ظاهرآ پیشتر نیز به خسرو بدبین بود، به توصیه اطرافیانش، تصمیم به بازداشت یا قتل پسرش گرفت. البته مرزبان و بزرگان آن ولایت از خسرو که از ترس تنبیه پدر به آذربایجان گریخته بود حمایت کردند.
تاج گذاری خسرو
هم زمان با نزدیک شدن لشکر بهرام به تیسفون، سپاه ساسانیان بر هرمز شورید و بِستام و بِندوی دایی های خسرو، با یاری بزرگان، هرمز را دستگیر و کور کردند. خسرو نیز به تیسفون بازگشت و در سال ۵۹۰ میلادی تاج بر سر نهاد.
شکست بهرام چوبین
...

دانشنامه آزاد فارسی

خسروپرویز (۵۹۰م ـ۶۲۸)
(در اصل اپرویز به معنی شکست ناپذیر؛ خسرو ساسانی دوم) پسر و جانشین هرمز چهارم. خسرو دوم با شورش بهرام ششم (بهرام چوبین) مواجه شد و به شهر رومی سیزسزیوم پناهنده شد. ماریکیوس (موریس یا موریق) امپراتور بیزانس، دخترش مریم (ماریا) را به همسری خسرو درآورد و او را پسر خود دانست و خسروپرویز را در بازگشت به سلطنت یاری کرد به شرط آن که ارمنیه و قلعه دارا به روم واگذار شود. در ۵۹۱م سپاه روم از رود دجله گذشت و سپاهی از آذربایجان نیز به یاری خسرو شتافت. در نهایت بهرام ششم شکست خورد و به کردستان گریخت. در کردستان نیز سپاه متحد روم ـ آذربایجان بهرام چوبین را به هزیمت واداشت و او به ترکستان فرار کرد. سپس خسرو، شورش بیستام حاکم خراسان را درهم شکست و او هم به ترکان پناهنده شد. در ۶۰۳م، موریس را در روم کشتند و فوکاس قدرت را به دست گرفت. خسروپرویز به خونخواهی پدرزنش به روم حمله کرد. تا ۶۱۰م بین النهرین و شامات سقوط کردند. در ۶۱۰م هراکلیوس (هرقل) جانشین فوکاس شد و مقدمات دفاع از قسطنطنیه را فراهم کرد. در ۶۱۱م یهودیان در فلسطین شورش کردند و دروازه ها را به روی سپاه خسروپرویز گشودند. صلیب عیسی مسیح به غنیمت ساسانیان درآمد. در ۶۱۶م شهربراز، سردار پارسی، مصر را گشود. در ۶۱۷م شاهین، دیگر سردار پارسی، به کمک آوارها، قسطنطنیه را محاصره کرد. هراکلیوس با ناوگانی در ۶۳۳م سپاه ساسانی را دور زد و در ایسوس نیرو پیاده کرد و به سرعت خود را به ارمنیه رسانید. رومیان با مساعدت و یاری ارامنه، سپاه شهربراز، سردار پارسی، را شکست دادند و به سرعت وارد آذربایجان شدند. رومیان و ارامنه موفق شدند شیز یا گنزک را تصرف و تاراج کنند. در ۶۲۶م هراکلیوس محاصرۀ قسطنطنیه را شکست و سپاه شاهین را درهم کوبید. هم زمان شهر آمِد هم سقوط کرد. در ۶۲۷م در جنگ دستگرد در نزدیکی تیسفون، خسروپرویز از میدان گریخت، اما ایرانیان مقاومت کردند و اجازه سقوط تیسفون را ندادند. خسروپرویز علی رغم آن، بسیاری از سرداران سپاه را اعدام کرد. در نهایت شورش و نارضایتی عمومی به رهبری شیرویه، پسرش، به خلع خسرو دوم از سلطنت و اعدام وی انجامید (۶۲۸م). ثروت، شوکت، تجمل و عیاشی خسروپرویز از موضوعات شعرا و ادبای ایرانی و عرب بوده است. حکیم نظامی گنجوی داستان های خسرو و شیرین و شیرین و فرهاد را در این مورد به نظم کشیده است. فردوسی در شاهنامه از ثروت افسانه ای و گنج های هفت گانه گنج عروس، گنج بادآور، دیبۀ خسروی، گنج افراسیاب، گنج سوخته، گنج خضرا و گنج شادورد و تخت طاقدیس و خنیاگرانی تردست چون سرکش، باربد و نکیسا بسیار سخن رانده است. بنای قصر شیرین در استان کرمانشاه به او منسوب است. در تاریخ های اسلامی آمده است که نبی اکرم (ص) خسرو پرویز را به اسلام دعوت کرد اما وی به نامه رسول الله (ص) توهین و آن را پاره کرد. وقتی خبر اهانت خسرو به نبی اکرم (ص) رسید، ایشان فرمودند خداوند سلطنتش را پاره کند.

پیشنهاد کاربران

بپرس