خسرو گلسرخی

پیشنهاد کاربران

خسرو گلسرخی ( زادهٔ ۲ بهمن ۱۳۲۲ - درگذشتهٔ ۲۹ بهمن ۱۳۵۲ ) شاعر و نویسندهٔ مارکسیست ایرانی بود. او به همراه عده ای دیگر از همفکران هم نسل خویش که برخی از آنان از سازمان چریکهای فدایی خلق ایران ( سازمانی معتقد به جنگ مسلحانه با حکومت محمدرضا پهلوی شاه وقت ایران ) ، پشتیبانی می کردند، هرچند ارتباط مستقیمی با این سازمان نداشتند[نیازمند منبع]، به اتهام توطئه برای آسیب رساندن به اعضای خانواده سلطنتی، در سال ۱۳۵۱ دستگیر شدند. گلسرخی و چند تن از متهمان، از جمله کرامت الله دانشیان، اتهامات را در دادگاه نظامی نپذیرفتند[نیازمند منبع] و از این واقعیت که جریان محاکمه این دادگاه معروف از تلویزیون سراسری پخش می شد، استفاده کرده و با تقبیح حکومت وقت، از آرمانهای اعتقادی خود مانند انقلاب و مارکسیسم دفاع کردند. گلسرخی ۳۰ ساله و دانشیان با رد طلب بخشش از شاه، در سال ۱۳۵۲ اعدام شدند. نحوه دفاعیات و نهایتاً اعدام گلسرخی، شهرت بسیاری در سطح جامعه برای او به ارمغان آورد. [۱][۲][۳]
...
[مشاهده متن کامل]

گرچه در زمان خود او اشعارش به صورت کتاب چاپ نشدند، پس از مرگ گلسرخی چندین کتاب مختلف در بزرگداشت او و ازجمله مجموعه اشعارش به چاپ رسیدند.
محتویات [نهفتن]
۱ زندگی
۲ دادگاه
۳ کتاب شناسی
۴ جستارهای وابسته
۵ پیوند به بیرون
۶ پانویس
۷ منابع
زندگی [ویرایش]
خسرو گلسرخی در روز دوم بهمن ۱۳۲۲ در شهر رشت زاده شد. پدرش قدیر گلسرخی و مادرش شمس الشریعه وحیدخورگامی، هردو از روشنفکران و آزادی خواهان گیلان بودند. هنگامی که خسرو هنوز بیش از ۵ سال نداشت، قدیر درگذشت و به ناچار همسر جوانش به همراه خسرو و برادر دوساله اش، فرهاد گلسرخی، به خانهٔ پدرش، محمد وحید خورگامی در قم، پناه برد. پدربزرگ خسرو، محمد وحید خورگامی، از یاران میرزا کوچک خان جنگلی در جنبش جنگل بود و درکنار کوچک خان در برابر نیروهای دٌش گانهٔ انگلیس جنگیده بود، و این از سروده هایش به آشکار می تراود؛ به ویژه آنهایی که به نام‏ مستعار «جنگلی ها» و «دامون» سروده شده اند [۴].
خسرو، آموزش ابتدایی را در دبستان حکیم سنایی و آموزش متوسطه را در دبیرستان حکیم نظامی به پایان رساند. هنوز بیش از نوزده سال نداشت که پدربزرگش نیز درگذشت. اینک بار گرداندن چرخ روزگار در خانواده به دوشش افتاد. و چنین بود که او به همراه برادرش فرهاد، راهی تهران شد. دو نوجوان در محلهٔ امین حضور خانه ای کوچک یافتند. خسرو به ناچار کاری پیدا کرد که همهٔ روز او را دربرمی گرفت. بااین همه، او شب ها را به آموختن زبان های فرانسه و انگلیسی و پژوهش های فرهنگی می گذراند. نوشته ها و سروده ها و بررسی هایش را با خامه - نام هایی مانند «دامون»، «خ. گ. »، «بابک رستگار»، «افشین راد»، و «خسرو کاتوزیان» به چاپ می رساند.
در سال ۱۳۴۷، هنگامی که سردبیری بخش هنری روزنامهٔ کیهان را داشت، با عاطفه گرگین، شاعر، نویسنده و پژوهش گر، پیوند زناشویی بست. در سال ۱۳۵۰، نوشته ای از او در ماهنامهٔ نگین با سرنبشتهٔ «گرفتاری شعر در شبه جزیرهٔ روشنفکران» به چاپ رسید که بسیار گفتگوبرانگیز بود. گلسرخی در این نوشته شاعران آن روزگار را سرزنش می کرد که:
شاعر که ناخواسته و نادانسته زیر نفوذ سیاست هنری روزگارش قرار گرفته است. . . او از کلمات و شرایط عینی زندگی می ترسد. شاعر در مقام تولیدکننده ای تکیه زده که منطبق شدن کالایش با ضوابط جاری حتمی می نماید. آیا شعر نمی تواند دهان به دهان جریان و هستی گیرد و گردن نهادن به ایجاد آن گونه کالا ضرورت دارد؟. . . شاعر جا خالی کرده است. او گوشه نشین، حاشیه پرداز و منزوی شده، به متلاشی کردن نقش تاریخی شاعر و حقیقت شعر نشسته است. . . شاعر چون در کوران واقعیات نیست، چون در زندگی روزمره در میان مردم دیده نمی شود، شعر او نه رنگی از مردم دارد و نه رنگی از زندگی. [۵] "
در مردادماه همان سال، بخش نخست نوشتهٔ دیگری از او با عنوان «سیاستِ هنر، سیاستِ شعر» در نگین به چاپ رسید. او در این نبشته گروهی از شاعران از فرنگ برگشتهٔ آن دوران را سوداگران هنر و عروسکهای کوکی خواند و نبشت
«ما شاهدیم که این ٌعروسکان کوکی ٌ معصوم! مشتی کلمات قصار از قلب پر عفونت سیاست هنر سوداگرانه حفظ کرده اند و هر جا که فرصتی دست می دهد، همان ها را تکرار می کنند: ُهنر مردم یعنی حرف مفت، حالا هنگام آن ست که در بند معماری شعر باشیم[۶]»
بخش دو دیگر این نبشته در شهریور ماه در نگین چاپ شد. این مقاله سپس در کتابچه ای از سوی انتشارات ( کتاب نمونه ) به مدیریت بیژن اسدی پور چاپ شد. [۷] ورا که سپس ساواک از دنبالهٔ چاپ آن در نگین پیش گیری نمود. از دیگر نبشته های مهم خسرو در نگین، می باید همچنین از نبشتهٔ او در یادبود پنجمین سالگرد مرگ فروغ نام برد او در این باره نوشت:
«او زیبایی را در بافت خشن زندگی جستجو می کرد. شعر فروغ، شعرهای اجتماعی او، شاید مردمی ترین شعر روزگار ما باشد[۸]»
دو مجموعه به نام های ”دستی میان دشنه و دل” و ” من در کجای جهان ایستاده ام” را کاوه گوهرین پس از کشته شدن او منتشر کرده ست. دوران زندگی خسرو با عاطفه چهار سال بود و بهرهٔ این همزیستی فرزند پسری ست به نام دامون. عاطفه گرگین اندکی پس از دستگیری گلسرخی در دادگاه ارتشی به چهار سال زندان کیفر شد و سرپرستی دامون بر دوش فرهاد، برادرش نهاده شد.
در نیمه نخست دهه ۱۳۵۰، جنبش چریکی در ایران پا به عرصه وجود نهاد و اعضای گروه های چریکی به مبارزه مسلحانه با حکومت شاه معتقد بودند. از جمله سازمان چریکهای فدایی خلق که توانسته بود، نظر بسیاری از روشنفکران انقلابی و تندرو را به خود جلب کند. شاید مشهورترین هسته ای که برخی از اعضای آن به فداییان گرایش داشتند، اما ارتباط مستقیم و آشکاری با آنان نداشتند، گروهی از روشنفکران بودند که با دو چهره مرکزی خود، گلسرخی و کرامت دانشیان، شناخته می شدند. این گروه ۱۲ تن بودند که همگی به اتهام توطئه برای آسیب رساندن به خانواده سلطنتی در . . .

بپرس