خسرو خاور

لغت نامه دهخدا

خسرو خاور. [ خ ُ رَ / رُ وِ وَ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از خورشید است. ( از برهان قاطع ).آفتاب. مهر. هور. ( یادداشت بخط مؤلف ) :
خوشم آمد که سحر خسرو خاور می گفت
با همه پادشهی بنده توران شاهم.
حافظ.
سحر چون خسرو خاور علم بر کوهساران زد
بدست مرحمت یارم در امیدواران زد.
حافظ.
|| پادشاه مغرب را نیز گویند. ( برهان قاطع ).

فرهنگ فارسی

کنایه از خورشید است آفتاب

پیشنهاد کاربران

حاج حسین خسروخاور، جانباز ۷۰درصد دفاع مقدس
پادشاه مشرق، شهریار شرقی که مردا همان خورشید است.
خسروخاور نام خانوادگی هم می باشد.
یکی از دارندگان این نام خانوادگی، حسین خسروخاور جانباز ۷۰ درصدی اهل میبد یزد است.
جانبازی او شامل نابینایی و از بین رفتن کل صورت و . . . است.

بپرس