خط دیوانی

لغت نامه دهخدا

خط دیوانی. [ خ َطْ طِ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) خط شکسته پرزشت ناخوان مخصوص میرزایان دفتر ایران. ( آنندراج ). خط شکسته اهل دفتر. ( غیاث اللغات ) :
عمرها مشق جنون هر کس چون مجنون نکرد
از خط دیوانی زنجیر سر بیرون نکرد.
صائب ( از آنندراج ).
ز پیچ و تاب نگر وصف خط جانان را
درین بیاض نوشتم بخط دیوانی.
وحید ( آنندراج ).
ز بس حال چمن درهم شد از افسون گیسویت
خط سنبل بصورت خط دیوانی است پنداری.
تأثیر ( از آنندراج ).
بیاد شمع رایت بی تامل کودک اعمی
تواند خواند بر لوح عطارد خط دیوانی.
طالب ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

خط شکسته پر زشت ناخوان مخصوص میرزایان دفتر ایران .

دانشنامه آزاد فارسی

خَط دیوانی
از خطوط رایج در کشورهای عربی. پس از رواج خط تعلیق عثمانی ها و مصری ها با اِعمال تغییراتی آن را به شیوۀ خاص خود درآوردند. آنان این خط را دیوانی نامیدند و آن را به دو صورت خفی و جلی نگاشتند که تا امروز در ممالک عربی رایج است. ابراهیم منیف در عهد سلطان محمد ثانی، قرن ۹ق، اولین کسی بود که قواعد خط دیوانی را وضع کرد. در شکل قدیم این خط حروف آمیزه ای از ثلث و نسخ و حتی ریحان بود که در دو دولت عثمانی به شکل دیوانی درآمد و مخصوص کتابت دیوان همایونی شد. این خط تا ۱۳۴۲ق یعنی، انقراض آل عثمان، رواج داشته و پس از آن که خط ترکیه به لاتین تبدیل شد از رواج افتاد؛ اما در ممالک عربی متداول است.

پیشنهاد کاربران

بپرس