خلائف

لغت نامه دهخدا

خلائف. [ خ َ ءِ ] ( ع اِ ) ج ِ خلیفة. ( منتهی الارب ). رجوع به خلیفة در این لغت نامه شود : وهو الذی جعلکم خلائف الارض. ( قرآن 165/6 ). ثم جعلناکم خلائف فی الارض من بعدهم. ( قرآن 14/10 ). هو الذی جعلکم خلائف فی الارض فمن کفر فعلیه کفره. ( قرآن 39/35 ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) جمع خلیفه . ۱ - جانشینان . ۲ - جانشینان پیغمبر صلی ا... علیه و آله پیشوایان امت .

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی خَلَائِفَ: جانشینان (خلائف جمع خلیفه است . و خلیفه بودن مردم در زمین در جمله "خلائف فی الارض"به این معنا است که هر لاحقی از ایشان جانشین سابق شود و سلطه و توانایی بر دخل و تصرف و انتفاع از زمین داشته باشد ، همان طور که سابقین بر این کار توانایی و تسلط داشتند ) ...
ریشه کلمه:
خلف (۱۲۷ بار)

همان طور که «راغب» در کتاب «مفردات» گفته: جمع «خلیفه»، و «خلفاء» جمع «خلیف» می باشد و «خلیف و خلیفه» هر دو به معنای جانشین و نماینده است. گاهی گفته می شود که اضافه «ة» در «خلیفة» برای مبالغه می باشد. بعضی دیگر از اهل لغت «خلائف» را جمع «خلیف و خلیفه» هر دو دانسته اند. و «خَلائِفَ» در سوره «فاطر» خواه به معنای جانشینان و نمایندگان خدا در زمین باشد، خواه به معنای جانشینان اقوام پیشین (هر چند معنای دوم در اینجا نزدیک تر به نظر می رسد) دلیل بر نهایت لطف خداوند بر انسانهاست که همه امکانات زندگی را در اختیار آنها گذاشته است.

پیشنهاد کاربران

بپرس