خلع سلاح

/xal~eselAh/

برابر پارسی: زینه رهایی

معنی انگلیسی:
disarmament

لغت نامه دهخدا

خلع سلاح. [ خ َ ع ِ س ِ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رجوع به ماده بعد شود.

دانشنامه آزاد فارسی

خلع سلاح (disarmament)
در روابط بین الملل، در یکی از این چهار معنی به کار می رود: ۱. مجازات کشوری که در جنگ مغلوب شده، با انهدام یا کاهش سلاح های آن کشور (از نمونه های آن خلع سلاح آلمان و متحدانش بنا بر معاهدۀ ورسای در ۱۹۱۹)؛ ۲. توافق برای خلع سلاح دو جانبه در مناطق خاص جغرافیایی (نمونه اش توافق راش ـ بَگت بود که از ۱۸۱۷ میان امریکا و بریتانیا برقرار شد و بر مبنای آن ناحیۀ دریاچه های بزرگ (گریت لیکس) عاری از سلاح شدند)؛ ۳. امحای کامل تمامی سلاح ها که اندیشمندان آرمان گرا، و در مواردی نیز حکومت ها، از آن هواداری می کنند؛ ۴. کاهش و محدودسازی تسلیحات کشورها بر مبنای توافق های بین المللی که در مجامع جهانی، چون جامعۀ ملل در گذشته و سازمان ملل متحد در حال حاضر، اخذ می شود. این معنای آخر بیش از بقیه برای این اصطلاح به کار می رود. مسئلۀ خلع سلاح با گسترش سریع سلاح های هسته ای با قدرت تخریب زیاد به مسئله ای مبرم تر و پیچیده تر بدل شده است.

مترادف ها

disarmament (اسم)
خلع سلاح

فارسی به عربی

نزع السلاح

پیشنهاد کاربران

خَلعِ - سِلاح ( کَردَن ) : جنگ - ابزارزدایی ( کردن )
جنگ ابزار زدایی
ما چون کشوری ناوابسته با سامانه ای سوسیالیستی به پیشوازِ جنگ ابزارزدایی اتمی سرزمین کره می شتابیم . . .
برگرفته از یادداشتی در پیوند زیر:
https://www. behzadbozorgmehr. com/2018/05/blog - post_98. html

بپرس