خمین
/xomeyn/
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
قصبه مرکز بخش خمین شهرستان محلات این قصبه سر راه شوسه اراک به قم از طریق دلیجان واقع است .
پیشنهاد کاربران
خمین یا با تلفظ دیگر خمان اسم جمع است که از دو قسمت
خم به معنای کوزه بزرگ
و ان یا ین که علامت جمع می باشند درست شده است
از انجا که اساس نامگذاریدر ایران بر اساس اب نامگذاری شده است معنای این اسم می شود
... [مشاهده متن کامل]
( منطقه ابگیرهای به شکل خم )
در شهر باغ ملک خوزستان هم روستایی به نام خمین وجود دارد.
خم به معنای کوزه بزرگ
و ان یا ین که علامت جمع می باشند درست شده است
از انجا که اساس نامگذاریدر ایران بر اساس اب نامگذاری شده است معنای این اسم می شود
... [مشاهده متن کامل]
( منطقه ابگیرهای به شکل خم )
در شهر باغ ملک خوزستان هم روستایی به نام خمین وجود دارد.
هرچند که در معنی واژه خمین آن را "خومیهن" یعنی" خوب میهن" دانسته اند اما با نگرشی به تلفظ محلی اهالی استان مرکزی در می یابیم که خمین در تلفظ محلی" خومایون" تلفظ میگردد که محلی شده کلمه "همایون" میباشد
سر سبزی
خمین زادگاه قوم لر می باشد که در آن لر های بختیاری و لرهای ثلاثی ( جاپلقی یا گاپله ای ) سکونت دارند
بومیان شهرستان خمین مردم لر هستند و در کنار لرها دیگر اقوام مثل ترک ها و فارس ها هم سکونت دارند
بومیان شهرستان خمین مردم لر هستند و در کنار لرها دیگر اقوام مثل ترک ها و فارس ها هم سکونت دارند
پشت خم دار - خمیده - گوژپشت
پُشت خمیده - گوژپشت=خمیده
خَم دار - گوژپشت