خواب الو

لغت نامه دهخدا

( خواب آلو ) خواب آلو. [ خوا / خا ] ( ن مف مرکب ) خواب آلود. رجوع به ماده بعد شود.

فرهنگ فارسی

( خواب آلو ) ( صفت ) آنکه مایل بخواب است یا خواب کامل نکرده و رخوتی مخصوص احساس میکند : (( وقتی وارد اطاق شدم گیج و خواب آلود بود ) )
خواب آلود

پیشنهاد کاربران

sleepy head
۱. همون sleepy head یا sleepy person هست. یعنی فردی که از لحاظ جسمی شدیدا نیازمندِ خوابیدن هست یا بلافاصله بعد از بیدار شدن بعضیا این حالت رو دارن و کسل هستن و خمیازه میکشن. در اصل خواب آلود هست این واژه ولی تو مکالمه میگن "خابالو و برای تایپ مینویسن خوابالو".
...
[مشاهده متن کامل]

۲. همینطور این واژه به معنای " بی دقت/گیج/خنگول/خنگ خدا/شوت " هم بکار میره گاهی. مثلا :
دزد اومده از یه جایی دزدی کرده و نگهبان اونجا نفهمیده :
صاحب کار ( صاب کار ) : چقدر خوابالو ( خنگ و شوت و بی دقت ) هستی که دوربین جلوت بوده و فیلم طرف رو گرفته ولی تو گذاشتی دزدی کنه.
دو تا کلمه سنتی دیگه هم با هم یاد بگیریم که مربوط به بحث الانمون هست :
🔴 مترادف معنی دوم خوابالو : خو وَرّه یا خُ وَرِّه [تلفظ : خُ وَ رِّ ] که معنیش میشه کسی که خیلییییییییی خوابالو و گیج و پرته و خیلی حواس پرته
خُ یا خو هر دو از "خواب" میان و معنی اونو میرسونن
🔴 دُن دَرِّه یعنی خمیازه و این بین قدیمی تر ها خیلی مرسومه.
تلفظ : دُن دَ رِّ

بپرس