خواب نما

/xAbnamA/

لغت نامه دهخدا

خواب نما. [ خوا / خا ن ُ / ن َ / ن ِ ] ( نف مرکب ) چیزی که بخواب آید. حوادثی یا واقعیتهایی که در خواب برؤیای شخصی می آید. نموده در خواب. به رؤیا آمده.

فرهنگ فارسی

چیزیکه بخواب آید حوادثی یا واقعیتهایی که در خواب برویای شخصی می آید .

فرهنگ معین

( ~. نَ ) (ص فا. ) الهام شدن چیزی در خواب .

فرهنگ عمید

ویژگی کسی که در خواب ملهم شود و از جانب پیشوایان دین مطلبی به او الهام شود.

پیشنهاد کاربران

به خواب دیدن واقعیتی که خواب بیننده تا قبل از آن از آن واقعیت بی خبر بوده، دریافت الهامات وحقایق در خواب، همچنین به یادآوردن آن خواب به هنگام برخورد با رویدادی که در خواب دیده
خواب نما:چیزی را در خواب دیدن، رویا را در خواب دیدن .

بپرس