خوارج

/xavArej/

لغت نامه دهخدا

خوارج. [ خ َ رِ ] ( ع اِ ) ج ِ خارجه. || خارجی. ( یادداشت مؤلف ). خارجیها . || خوارج المال ؛ کنیز. ماده اسب. ماده خر. ( منتهی الارب ).

خوارج. [ خ َ رِ ] ( ع ص ، اِ ) کسانی که ده یک بدون اذن از مردمان می گیرند . ( از تعریفات جرجانی ).

خوارج. [ خ َ رِ ] ( اِخ ) نام فرقه ای است از مسلمانان که بعد از جنگ صِفّین و مسأله حکمیت بمخالفت خلیفه ٔوقت برخاستند و چون از طرف علی ( ع ) ابوموسی اشعری و از طرف معاویه عمروبن عاص بداوری معین شده بودند تا با مطالعه کتاب خدا و سنت رسول معلوم کنند که از علی و معاویه کدام یک بر حقند همین که داور شام داور عراق را فریب داد و عراقیان دانستند از عمروبن عاص فریب خورده اند بر علی ( ع ) اعتراض کردند که چرا به حکمیت گردن نهاده ای و فرقه ای شدند و بمخالفت علی پرداختند. ابتداء این عده اهمیت چندانی نداشتند ولی روزبروزبر شمار آنان افزوده شد و سرانجام در حزورا، گردآمدند. علی ( ع ) با آنان جنگید و خوارج شکستی سخت خوردند. لیکن بنای اعتقاد آنان در اسلام باقی ماند و رفته رفته برای خود مکتب خاصی تأسیس کردند و در مسائل اعتقادی نظر دادند. خوارج مخصوصاً در دوره بنی امیه قدرت بسیار بدست آوردند و بدو قسمت شدند، قسمتی در عراق و فارس و کرمان تسلط پیدا کردند و دسته ای در جزیرةالعرب ، این فرقه عظیم در عهد امویان یکی از مشکلات بزرگ دولت اسلامی بودند و در دوره بنی عباسی هم تا چندی کر و فری داشتند ولی بتدریج از میان رفتند. از تعالیم مشترک بین دسته های مختلف خوارج این است که اولاً:
بخلافت ابوبکر، عمر، عثمان تا اواخر خلافت علی بن ابیطالب ( ع ) تا موقعی که بحکمیت تن درنداد معترف و موافق بودند و بعد از موضوع حکمیت با علی بن ابیطالب و پس از وی نسبت به همه خلفای اموی و عباسی مخالفت شدید داشتند و مخصوصاً از بنی امیه بدشنامهای زشت یادمیکردند. ثانیاً بخلافتی معتقد بودند که انتخاب خلیفه از روی اختیار مردم و از میان مسلمانان خواه قریش و عرب و خواه از هر قوم و ملت دیگر صورت گیرد. بدین ترتیب خوارج مطلقاً نژاد را در موضوع خلافت شرط نمی دانستند. ثالثاً می گفتند: خلیفه بعد از انتخاب باید اوامر الهی را اطاعت کند والا باید معزول شود. بعد از آنکه خوارج بفرق متعدد منقسم شدند هر یک از آنها برای خود مباحثی راجع بمسائل معنوی در پیش گرفتند و مهمترین بحث این فرق راجع به «ایمان » بود. تقریباً همه فرق خوارج می گفتند عمل به احکام دین جزو ایمان است وایمان تنها به اعتقاد نیست. پس کسی که بوحدانیت خداوند و نبوت محمد ( ص ) اقرار داشته باشد ولی بفرایض عمل نکند و مرتکب معاصی گردد کافر و واجب القتل است. ازمهمترین فرق خوارج «ازارقه » و «صفریة» بودند. خوارج ایران بیشتر در سیستان و خراسان قدرت داشتند و در سه قرن اول هجری غالباً تشکیل دسته های بزرگ میداده و تسلط خلفا را بر این نواحی دشوار میساخته اند چنانکه خلفا گاه مجبور می شدند برای رفع مزاحمت آنان لشکرکشی کنند. از بزرگان خوارج ایران باید از حمزه پسر آذرک شاری و عمار خارجی را نام برد : و اندر بم سه مزگت جامع است یکی خوارج را و یکی مسلمانان را ویکی اندر حصار. ( حدود العالم ). اندر حدود این کوه بلقا شهرها و روستاها بسیارند و اندر وی همه مردمان خوارجند. ( حدود العالم ). مردمان گردیز خوارج اند. ( حدود العالم ). اسبزار او را چهار شهر است چون : کواژان ، کوژد، جراسان ، ارسکن... و مردمان او خوارج اند و جنگی. ( حدود العالم ). شحنه بدو پیوندد و روی بدان مهم آرند و آن خوارج را برمانند. ( تاریخ بیهقی ). ناصواب است رفتن بر اینجانب و خراسان را فروگذاشتن با بسیار فتنه و خوارج. ( تاریخ بیهقی ). ممکن نیست که این لشکر جز بمدد رود که کار خوارج دیگر است. ( تاریخ بیهقی ). این قوم مشتی خوارجند اگر خواهند که بازآیند زیاده از آن ببینند که دیده اند. ( تاریخ بیهقی ).بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

گروهی که در زمان خلافت علی ۴ بن ابی طالب بسبب آنکه آن حضرت پس از جنگ صفین بحکمیت رضا داده بود در اواخر کردند و گفتند : (( لا حکم الا الله ) ) خوارج مخصوصا در دوره بنی امیه قدرت بسیار بدست آوردند و بدو قسمت شدند : قسمتی در عراق و فارس و کرمان تسلط پیدا کردند و دسته ای در جزیره العرب . این فرقه عظیم در عهد امویان یکی از مشکلات بزرگ دولت اسلامی بودند و در دوره بنی عباس هم تا چندی کر و فری داشتند ولی بتدریج از میان رفتند.از تعالیم مشترک بین همه دسته های مختلف خوارج این است که اولا راجع بخلافت ابوبکر عمر و عثمان تا اواخر خلافت و علی ۴ بن ابی طالب تا موقعیتی که بحکمیت تن در نداد معترف و موافق بودند و بعد از موضوع حکمیت با علی ۴ بن ابی طالب و پس از وی نسبت بهمه خلفای اموی و عباسی مخالفت جدید داشتند و مخصوصا از بنی امیه بدشنامهای زشت یاد میکردند. ثانیا راجع بخلافت معتقد بودند که انتخاب خلیفه باید از روی اختیار مردم از میان مسلمانان خواه قریش و عرب و خواه از هر قوم و ملت دیگر صورت گیرد و بدین ترتیب خوارج مطلقا نژاد را در موضوع خلافت شرط نمی دانستند . ثالثا میگفتند خلیفه بعد از انتخاب باید اوامر الهی را اطاعت کند و الا باید معزول شود . بعد از آنکه خوارج بفرق متعدد منقسم شدند هر یک از آنها برای خود مباحثی راجع به مسائل معنوی در پیش گرفت.از مهمترین بحثهای این فرق یکی راجع به (( ایمان ) ) بود.تقریبا همه فرق خوارج میگفتند عمل باحکام دین جزو ایمانست و ایمان تنها باعتقاد نیست پس کسی که بوحدانیت خداوند و نبوت محمد ( ص ) اقرار داشته باشد ولی بفرایض عمل نکند و مرتکب معاصی گردد کافر و واجب القتل است .از مهمترین فرق خوارج :ازارقه نجدات اباضیه و صفریه اند. خوارج ایران بیشتر در سیستان و خراسان قدرت داشتند و در سه قرن اول هجری غالبا تشکیل دسته های بزرگ میداده و تسلط خلفا را براین نواحی دشوار میساخته اند چنانکه خلفا گاه مجبور میشدند بتن خود برای رفع مزاحمت آنان لشکرشی کنند .از بزرگان خوارج ایران باید از حمزه پسر آذرک شاری و عمار خارجی باید نام برد .
(اسم ) جمع خارجه خارجی . ۱ - کسانی که مخالفت خلیفه یا پادشاه یا جمهور ملت کنند ۲ - کسانی که معتقد بمذهب خوارج باشند .
نام فرقه ایست از مسلمانان که بعد از جنگ صفین و مساله حکمیت بمخالفت خلیفه وقت برخاستند و چون از طرف علی ( ع ) ابو موسی اشعری و از طرف معاویه و عمرو بن عاص به داوری معین شده بودند تا با مطالعه کتاب خدا و سنت رسول معلوم کنند که از علی و معاویه کدام یک برحقند همینکه داور شام داور عراق را فریب داد و عراقیان دانستند از عمرو بن عاص فریب خورده اند بر علی ( ع ) اعتراض کردند که چرا به حکمیت گردن نهاده ای و فرقه ای شدند و بمخالفت علی پرداختند .

فرهنگ معین

(خَ رِ ) [ ع . ] (اِ. ) جِ خارجه . گروهی از سپاهیان امام علی (ع ) که در جنگ صفین از بیعت با آن حضرت خارج شدند.

فرهنگ عمید

۱. گروهی که در جنگ صِفّین از بیعت علی بن ابی طالب خارج شدند و معتقد بودند مرتکب معاصی کبیره، کافر است و خروج بر امام ظالم را واجب می دانستند.
۲. [مجاز] کافران.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] خوارج از فرقه های مسلمان است. در روزهای پایانی جنگ صفین با امیرالمؤمنین (علیه السلام) به مخالفت برخاسته و حکم به کفر وی و جواز جنگ با او کردند. اینان و کسانی که اعتقادات آنان را داشتند، خوارج نامیده شدند. در روایات از آنان به «مارقین» نیز تعبیر شده است. خوارج به لحاظ شورش علیه امام (علیه السلام) و نقض بیعت، باغی به شمار آمده و محکوم به احکام بغی اند و به لحاظ اعتقادی کافرند.
خوارج از فرقه های مسلمان است. از احکام آن در برخی ابواب فقه، نظیر صلاة، حج، جهاد، نکاح، صید و ذباحه و ارث سخن گفته اند. کسی که بیعت خود را با امام (علیه السلام) شکسته و بر او خروج کرده است «باغی» و «خارجی» نامیده می شود.این گروه در جریان جنگ صفین پس از قضیۀ «حکمیت» از اکثریت مسلمانان جدا شدند. آنان معتقد بودند حکمیت، خلاف بوده، همگی به ویژه امام علی (علیه السلام) باید از این لغزش توبه کنند. و در روزهای پایانی جنگ صفین با امیرالمؤمنین (علیه السلام) به مخالفت برخاسته و حکم به کفر وی و جواز جنگ با او کردند. اینان و کسانی که اعتقادات آنان را داشتند، خوارج نامیده شدند. در روایات از آنان به «مارقین» نیز تعبیر شده است. خوارج جمع خارجی و در اصطلاح عام به معنای سرکشی و شورش علیه امام مورد پذیرش مسلمانان است، و در معنای خاص به دومین اختلاف میان مسلمانان اشاره دارد که در سال های ۳۶ و ۳۷ هجری پس از جنگ صفین و پذیرش حکمیت رخ نمود و منجر به پیدایش فرقه ای مستقل به نام خوارج گردید که بر ضد امام علی (علیه السلام)، معاویه و پذیرش حکمیت شوریدند و با امام جنگیدند. سرانجام دوازده هزار نفر به رهبری عبدالله بن وهب در اطراف کوفه گرد آمدند. اما امام (علیه السلام) و برخی از اصحاب او بارها با خوارج مناظره و مباحثه کردند. در نتیجه شماری از این کسان، موضع خود را رها کردند. سرانجام به دنبال قتل فجیع یکی از صحابه، امام علی علیه السلام تصمیم به دفع فتنه خوارج گرفت. جنگی روی داد که به جنگ نهروان شهرت یافت در این پیکار خوارج کاملاً سرکوب شدند. بازماندگان خوارج پس از نبرد نهروان در عراق و دیگر مناطق اسلامی به فعالیت خود ادامه دادند. کشته شدن شمار زیادی از مردان خوارج، بازماندگان خوارج را سخت متاثر کرد. به گونه ای که بر آن شدند تا از امام علی (علیه السلام) انتقام بگیرند. طبق نقل مشهور، سه تن از بازماندگان نهروان تصمیم گرفتند سه تن از شخصیت های حادثه ساز امت اسلام را، که عبارت بودند از: امام علی (علیه السلام)، معاویه بن ابوسفیان و عمرو بن عاص از میان بردارند، تنها عبدالرحمان بن ملجم که مامور کشتن امام علی (علیه السلام) بود، موفق شد.در دوران خلافت چندماهه امام علی (علیه السلام)، تحرکات این گروه در کوفه و بصره متمرکز شد. با شهادت امام علی (علیه السلام) به دست ابن ملجم مرادی (یکی از خوارج) و به قدرت رسیدن معاویه و چیرگی وی بر سراسر قلمرو اسلامی خوارج دوره ای از جنگ های نامنظم را از سال ۴۰ قمری تا پایان خلافت امویان بر علیه امویان سازمان دهی کردند و از جدی ترین مخالفان سیاسی امویان محسوب می شدند. این فرقه در طول حیات خود به تدریج از فرقه ای سیاسی نظامی به فرقه ای اعتقادی مذهبی تحول و به شاخه های مختلف انشعاب یافت.
فرقه های خوارج
خوارج به شش فرقه اصلی ازارقه، نجدیه، صفریه، عجارده، اباضیه و ثعالبیه تقسیم می شوند. مهم ترین گروه های خوارج عبارتند از:۱- ازرقیّه؛ که به وسیله نافع بن ازرق حنفی پایه گذاری بوده است. نافع نخستین انشعاب گر خوارج است۲- نجدیه: نجدة بن عمر حنفی از یاران نافع بود، اما از او جدا شده فرقۀ نجدیه و یا نجدات را پدید آورد. علت اصلی انشعاب نجده، تندروی های فکری و عملی ازرقیان بود.۳- اباضیه: مؤسس این فرقه عبدالله بن اباض تمیمی است که احتمالاً در سال ۸۰ ه.ق در گذشته باشد. این فرقه از میانه روان خوارج به شمار می رفتند. محکمه، حکمیه، حروریه، مارقه، وهبین، شراه از دیگر نام های این فرقه است.
احکام خوارج
خوارج به لحاظ شورش علیه امام (علیه السلام) و نقض بیعت، باغی به شمار آمده و محکوم به احکام بغی اند و به لحاظ اعتقادی (انکار ضروری دین همچون مباح دانستن قتل حضرت علی (علیه السلام) و حکم به کفر آن حضرت.) کافرند و به لحاظ کینه و دشمنی با آن گرامی، ناصبی محسوب می شوند. بنابراین همه احکام کفر از قبیل نجاست، حرمت ذبیحه، و عدم صحت ازدواج مسلمان با ایشان، بر آنان جاری است.
شورش های خوارج
...

[ویکی شیعه] خوارج، گروهی از مسلمانان که در میانه و پس از جنگ صفین و قضیه حکمیت، بر امام علی(ع) خروج کردند و سپس با ایجاد ناامنی، جنگ نهروان را به راه انداختند. پس از شکست نهروان بازماندگان این گروه، بر پایه آرای خود جریان اجتماعی، سیاسی، نظامی و اعتقادی خاصی را پدید آوردند و در طول زمان به شاخه های متعدد تقسیم شدند و بخش هایی از قلمرو اسلامی را تصرف کردند. فرق خوارج در طول تاریخ منقرض شدند و امروزه تنها اباضیه که آرای آنان به عقاید سایر مسلمانان نزدیک است، در برخی مناطق همچون عمان، وجود دارند.
بنابر پاره ای روایات، خوارج هنگام جنگ جمل و بعد در جنگ صفین و پیش از واقعه حکمیت، در سپاه علی بن ابی طالب حضور داشتند. تاریخ نویسان معمولا ظهور آنان را پس از حادثه حکمیت می دانند. پاره ای روایات نیز ظهور خوارج را پس از اعلان رأی حکمین دانسته اند.

[ویکی اهل البیت] خوارج (جمع خارجی) گروهی هستند که در جریان جنگ صفین پس از قضیه «حکمیت» از اکثریت مسلمانان جدا شدند. آنان معتقد بودند حکمیت، خلاف بوده، همگی به ویژه امام علی علیه السلام باید از این لغزش توبه کنند.
در جنگ صفین در آخرین روزی که جنگ داشت به نفع علی (ع) خاتمه می یافت، معاویه با مشورت عمرو عاص دست به یک نیرنگ ماهرانه ای زد و دستور داد قرآن ها را بر سر نیزه ها بلند کنند و سپاهیان امام علی علیه السلام را به توقف جنگ و حَکَم قرار دادن قرآن فراخوانند!
امام علی علیه السلام فریاد برآورد بزنید آنها را، اینها صفحه و کاغذ قرآن را بهانه کرده می خواهند در پناه لفظ و کتابت قرآن خودشان را حفظ کنند و بعد به همان روش ضد قرآنی خود ادامه دهند. کاغذ و جلد قرآن در مقابل حقیقت آن، ارزش و احترامی ندارد. حقیقت و جلوه راستین قرآن منم. اینها کاغذ و خط را دستاویز کرده اند تا حقیقت و معنی را نابود سازند.
اما سخنان آن حضرت فریب خوردگان را مجاب نکرد و آن حضرت ناچار شدند جنگ را متوقف نموده به حکمیت تن در دهند.
در جریان حکمیت عمروبن عاص داور شام، ابوموسی اشعری داور عراق را فریب داد و عراقیان که دانستند فریب خورده اند بر علی (ع ) اعتراض کردند که چرا به حکمیت گردن نهاده ای و فرقه ای شدند و بمخالفت علی پرداختند.
ابتداء این عده اهمیت چندانی نداشتند ولی روز به روز بر شمار آنان افزوده شد و سرانجام در حزورا، گردآمدند. علی (ع ) با آنان جنگید و خوارج شکستی سخت خوردند. لیکن بنای اعتقاد آنان در اسلام باقی ماند و رفته رفته برای خود مکتب خاصی تأسیس کردند و در مسائل اعتقادی نظر دادند.
طبق نقل مشهور، سه تن از بازماندگان نهروان تصمیم گرفتند سه تن از شخصیت های حادثه ساز امت اسلام را، که عبارت بودند از - امام علی علیه السلام، معاویه بن ابوسفیان و عمرو بن عاص - از میان بردارند، تنها عبدالرحمان بن ملجم که مأمور کشتن امام علی علیه السلام بود، موفق شد.

دانشنامه عمومی

خوارج ( عربی: الخوارج؛ با واژهٔ مفرد عربی: خارجی ) که شُراة ( عربی: الشراة ) نیز نامیده می شوند، فرقه ای اسلامی بودند که در طول نخستین جنگ داخلی مسلمانان ( ۶۵۶–۶۶۱ ) تشکیل داده شد. نخستین خوارج از طرفداران علی بودند که علیه پذیرش مذاکرات حکمیت برای حل وفصل مناقشه با رقیبش، معاویه، در نبرد صفین در سال ۶۵۷ میلادی شورش کردند. آن ها عقیده داشتند که «هیچ حکمی جز حکم خداوند نیست» که شعارشان شد و اینکه با شورشیانی چون معاویه باید بر اساس دستورات قرآنی جنگید و بر آن ها غلبه کرد. علی خوارج را در نبرد نهروان در سال ۶۵۷ شکست داد، اما قیام آن ها همچنان ادامه یافت. علی در سال ۶۶۱ به دست یک خوارج که به دنبال انتقام نهروان بود کشته شد.
پس از اینکه معاویه در سال ۶۶۱ خلافت اموی را تأسیس کرد، والیان او خوارج را تحت کنترل داشتند. خلأ قدرت ناشی از دومین جنگ داخلی مسلمانان ( ۶۸۰–۶۹۲ ) باعث شد تا شورش ضد حکومتی خوارج از سر گرفته شود و گروه های خوارج، ازارقه و نجدات، مناطق وسیعی در ایران و عربستان را تحت کنترل درآورند. اختلافات درونی و عدم یکپارچگی به میزان قابل توجهی باعث تضعیف آن ها شد و در سال ۶۹۶–۶۹۹ از بنی امیه شکست خوردند. در دههٔ ۷۴۰، شورش های گستردهٔ خوارج در سراسر خلافت آغاز شد، اما در نهایت تمام آن ها سرکوب شدند. اگرچه شورش های خوارج تا دورهٔ عباسی ( ۷۵۰–۱۲۵۸ ) ادامه یافت، اما جنگ طلب ترین گروه های خوارج به تدریج از بین رفتند و اباضیه که غیرکنشگر بود، جایگزین آن ها شد که تا به امروز در عمان و برخی مناطق شمال آفریقا زنده مانده اند. اما اباضیه هرگونه ارتباط با خوارج از دومین جنگ داخلی مسلمانان و پس از آن را رد کرده و آن ها را به عنوان افرادی افراطی نکوهیده اند.
خوارج بر این باور بودند که هر مسلمانی، صرف نظر از تبار و قومیتش، شایستگی ایفای نقش خلافت را داراست، مشروط بر اینکه از نظر اخلاقی بی عیب و خطا باشد. این وظیفه به دست مسلمانان بود که علیه خلفای گناهکار قیام کرده و آن ها را از قدرت خلع کنند. اکثر گروه های خوارج مسلمانانی را که مرتکب گناه کبیره شده اند، کافر می دانستند و ستیزه جوترین آن ها قتل این کافران را مشروع اعلام می کردند، مگر اینکه توبه کنند. بسیاری از خوارج سخنوران و شاعران ماهری بودند و مضمون اصلی اشعار آن ها تقوا و شهادت بود. خوارج قرون ۸ و ۹ در مناظره های دینی شرکت می کردند و در جریان اصلی الهیات اسلامی نقش داشتند.
عکس خوارج
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

خَوارج
فرقه ای از مسلمانان که در جریان جنگ صفین و پس از قضیۀ حَکمیّت به مخالفت با حضرت علی (ع) برخاستند. آن ها را به سبب تمرّد و عصیان بر حُکام زمان خوارج می گفتند. نخستین گروه خوارج که در مسئلۀ حکمیت با حضرت علی (ع) اختلاف کردند و از سپاهیان علی خارج شدند و شعارشان «لا حُکْمَ اِلّا لِلّه» بود، به «مُحکَمۀ اولی» یعنی داوری خواهان نخست شهرت یافتند. اینان چون در حروراء بر ضد حضرت علی (ع) خروج کردند، «حروریه» نامیده شدند و چون خروج کنندگانِ از دین بودند «مارقین» نیز خوانده شدند. خوارج غالباً خود را بر اساس آیه ای از سورۀ بقره، «شُراة» (به معنی فروشندگان) و در اصطلاح کسانی که جان خود را در راه اسلام برای پاداش اخروی فدا می کنند، می خواندند. عده ای از آنان دور هم جمع شدند و عبدالله بن وهب راسبی را بر خود امیر ساختند و در خارج از کوفه و در کنار پل نهروان جمع شدند. عدۀ آن ها را ۴هزار نفر گفته اند. در این هنگام امام علی (ع) در نخیله لشکرگاه زده بود و عازم جنگ مجدد با معاویه بود که اخبار موحشی از اعمال قبیح و وحشیانه خوارج دریافت کرد. امام بعد از آن که ارشاد و نصیحت و نرمش را عملاً دربارۀ آن ها بی فایده یافت در جنگ نهروان (۳۸ق) همۀ آنان را جز عدۀ معدودی کشت. پس از این وقایع، خوارج مخفیانه به فعالیت خود ادامه دادند و به انتقامِ کشتگان نهروان درصدد قتل حضرت علی (ع)، معاویه و عمروعاص برآمدند و سرانجام یکی از آنان به نام ابن ملجم مرادی، امام علی (ع) را به شهادت رساند (۴۰ق). از این پس تا دو قرن با سرکرد گان خود به دسته های گوناگون با عقاید مختلف تقسیم شدند و همواره در اطراف و اکناف ممالک اسلامی سر به شورش برداشتند. بیشتر گروه های خوارج، کشتن مخالفان و حتی زنان و فرزندان آنان را روا می دانستند و همواره فتنه هایشان با کشتارهای فجیع همراه بود. خوارج اولیه معتقد بودند کسی که مرتکب گناه کبیره و ترک فرایض دینی شود کافر است؛ هرجا خوارج حاکم نباشند دارالکفر است؛ تمام کسانی که به حکمیت قائل بودند، کافرند؛ حکومت و امامت نژادی و موروثی نیست؛ انتخاب امام باید به رأی آزاد مردم باشد؛ حکومت مختص حضرت علی (ع) و فرزندان او نیست؛ جایز است گاهی در عالم امامی نباشد؛ خروج بر ضد امامی که خلاف سنت عمل کند واجب است و ضرورت وجود امام به دو دلیل است: امامت نماز و امامت جهاد. از مهم ترین فرق خوارج می توان ازارقه، نجدیه، اباضیّه، صُفریه، عجارده، ثعالبه، شبیبیه و بهیسیه را نام برد.

پیشنهاد کاربران

خارجی مذهب. [ رِ م َهََ ] ( ص مرکب ) کسی که مذهب و آئین خارجی دارد. طرفداران مذهب خوارج. پیروان آئین خارجیان :
در جهان دشمن جان تو نباشد الا
خارجی مذهب و از مذهب و ملت بطرف.
سوزنی.

بپرس