خوزستان

/xuzestAn/

معنی انگلیسی:
khuzistan

لغت نامه دهخدا

خوزستان. [ زِ ] ( اِخ ) قسمتی از منطقه استان ششم فعلی که محدود است از شمال به شهرهای خرم آباد و بروجرد و گلپایگان و از خاور به شهرستان فریدن و شهرکرد و بهبهان و از جنوب به خلیج فارس و از باختر بکشور عراق. خوزستان فعلاً از شهرستانهای آبادان و اهواز و خرمشهر و دزفول و دشت میشان و شوشتر تشکیل میشود و مساحت آن در حدود 50هزار کیلومتر مربع و جمعیت آن در حدود یک ملیون وپانصدهزار است. جلگه خوزستان در ازمنه قدیم به سوزیان مشهور بود و از مناطق پر ثروت کشور ایران محسوب می شد و سکنه آن بیش از 5میلیون نفر بود و بواسطه احداث سدهای عدیده روی رودخانه مهم کارون و کرخه و دز و اراضی مستعد مورد توجه سلاطین قدیم واقع و زمانی مرکز و پایتخت کشور بوده است و اینک بقایای قصور رفیعه سلاطین معظم در شوش و شوشتر و نقاط دیگر باقی است. ضمناً خوزستان یکی از مراکز مهم بازرگانی هند و ایران محسوب میشد و دهلیز کشورهای خاور زمین بشمار میرفت ، حفریاتی که بوسیله باستان شناسان بعمل آمده و آثاری که بدست ما رسیده است اهمیت شایان توجه این سرزمین را ثابت می نماید. قسمت عمده جنگهای اسکندر مقدونی و همچنین اعراب در این سرزمین رخ داده و بزرگترین لطمه به عمران این منطقه بوسیله اعراب وارد شده است. تاخت و تازهای مکرر و اردوکشی های متعددموجب خرابی سدها و بایر ماندن اراضی و باعث متواری شدن سکنه آن گردیده است و بر اثر آن سرزمینی که هندوستان ایران محسوب میشد بدشت خشک و شوره زار وحشت زایی تبدیل گردیده . در قرن اخیر بواسطه پیدایش کانهای گرانبهای طلای سیاه ( نفت ) واستخراج آن در پاره ای از نقاط و تصفیه آن در آبادان این منطقه بتدریج رو به آبادی نهاده است. بطور کلی این ناحیه چه در گذشته و چه در حال یکی از نقاط پرارزش و گرانبهای کشور ایران بوده و میباشد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3 ).
بنابر اسناد قدیمی خوزستان در قسمت غربی ساتراپی پرس قرار دارد و نام سابق آن سوزیانا بوده که مطابق شکل کتیبه های داریوش اووجه یا خووج نام داشته است. و چنانکه در دائرةالمعارف فارسی آمده خوزستان بمعنی سرزمین خوزیها یا هوزیهاست که شهر اهواز ( مرکز کنونی استان ششم ) نیز از آنها نام گرفته است. احتمالاً در زمان شاه اسماعیل صفوی یا پسرش شاه طهماسب بخش غربی خوزستان که بدست مشعشعیان بود، عربستان نامیده شد تا از بخش شرقی که شامل شوشتر و رامهرمز و به دست گماشتگان صفویه بود بازشناخته شود و گویا تا آخر دوره صفویه و شاید تا زمان نادرشاه همه خوزستان را عربستان نمیگفتند و اطلاق نام عربستان به همه این سرزمین بعد از زمان نادر بوده است. احیای نام خوزستان در سال 1302 هَ. ش. در دوره سردارسپهی رضاشاه صورت گرفت.بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

ایالتی است در جنوب غربی ایران ( استان ششم ) و محدود است از شمال به لرستان و پشتکوه از مشرق به بختیاری و فارس از جنوب به خلیج فارس و از مغرب به عراق عرب . رودهای کارون آبدیز و جراحی جلگه خوزستان را مشروب میسازند . شهرهای آن عبارتند از : اهواز (مرکز استان ) شوشتر ( کرسی ایالت تا اواخر عهد قاجاریه ) دزفول خرمشهر ( محمره ) آبادان رامهرمز سوسنگرود دشت میشان .طبق آخرین سرشماری جمعیت خوزستان بالغ بر ۲۱۸۷۱۱۸ تن و مساحت آن قریب ۱۱۷۷۱۳ کیلومتر مربع است .صنایع آن عبارتست از : استخراج و تصفیه نفت که دارای اهمیت جهانی است پنبه پاک کنی بافندگی ریسندگی مبل سازی تراشکاری سیمانکاری آرد سازی چوب بری و غیره .
هر ولایتی که شکرخیز باشد چه خوز بمعنی شکر هم آمده یا نیشکر زار .

دانشنامه عمومی

خوزستان (استان ساسانی). خوزستان ( فارسی میانه: 𐭧𐭥𐭰𐭮𐭲𐭭 Hūzistān ) یک استان ساسانی در دوران باستانی متاخر بود، که تقریباً با استان خوزستان امروزی مطابقت دارد و پایتخت آن گندی شاپور بود.
نام خوزستان ( به معنی "سرزمین خوز" ) به دوره ایلامی برمی گردد، اسمی که از آن برای ساکنان منطقه ای استفاده می شد که از هزاره سوم پیش از میلاد تا زمان ظهور شاهنشاهی هخامنشی در ۵۳۹ پیش از میلاد در این منطقه زندگی می کردند. [ ۱]
استان بندی رسمی خوزستان نامشخص است، زیرا منابع عربی گزارش های مختلفی را می دهند. خوزستان حداقل به هفت منطقه ( روستاگ یا تسوگ ) تقسیم شد که بزرگ ترین آنها هرمزد - اردشیر بود، در حالی که سایر مناطق رستم کواد، شوشتر، شوش، گندی شاپور، رام - هرمزد و دورق بودند. [ ۲] [ ۳]
در زمان اشکانیان، خوزستان به الیمائی که یک پادشاهی فرعی اشکانی بود، شناخته شده بود. [ ۴] این ایالت در سال ۲۲۱ میلادی توسط شاه پارس اردشیر بابکان فتح شد، کسی که بعداً اشکانیان را شکست داد و شاهنشاهی ساسانیان را تأسیس کرد. [ ۵] [ ۶] خوزستان در زمان دومین شاهنشاه ساسانی شاپور یکم به عنوان یک استان در سنگ نبشته شاپور یکم بر کعبه زرتشت تصدیق شده است. در آنجا به خوزستان بعد از پارس و پارتیا اشاره شده است که نشان دهندهٔ اهمیت این استان است . [ ۱] کرتیر موبد زرتشتی نیز به همین ترتیب در کتیبه اش واقع در نقش رجب از این استان یاد می کند. [ ۱] درسال ۲۶۰ میلادی، شاپور یکم شهر گندی شاپور را بنیان نهاد، که در دهکده ای به نام پیلاباد واقع در بین شوش و شوشتر تأسیس شد. این شهر که به عنوان محلی برای اسکان اسرای جنگی رومی ساخته شده بود، متعاقباً به یک اقامتگاه تابستانی برای شاهان ساسانی و مرکز خوزستان تبدیل شد. [ ۱] پسر و جانشین شاپور یکم، هرمز یکم ( ۲۷۰–۲۷۱ ) دو شهر هرمز - اردشیر و رام - هرمزد را در خوزستان تأسیس کرد. [ ۷] [ ۱] در زمان بهرام دوم ( ۲۷۴–۲۹۳ ) ، یک موبد در خوزستان شورش کرد و مدت کوتاهی استان را تصرف کرد. [ ۸]
در دوران پادشاهی قباد یکم ( ۴۸۸–۴۹۶، ۵۳۱–۴۹۸ ) و پسر و جانشین او خسرو انوشیروان ( ۵۳۱–۵۷۹ ) شاهنشاهی به چهار منطقه مرزی ( کوست در زبان پارسی میانه ) تقسیم شد و فرماندهی نظامی ( اسپهبد ) عهده دار هر منطقه بود. [ ۹] [ ۱۰] مناطق مرزی به xwarāsān ( شرق ) ، xwarārān ( غرب ) ، nēmrōz ( جنوب ) و abāxtar ( شمال ) معروف بودند. [ ۱۱] [ ۱۰] خوزستان همراه پارس در محله جنوبی بود. کرمان و سیستان نیز بعضی اوقات شامل این مناطق می شدند. [ ۱۰] [ ۱۲] خوزستان یکی از اولین استان هایی بود که در زمان حمله اعراب به ایران، سقوط کرد. [ ۱۳] این استان تا سال ۶۴۲ تحت سلطه ساسانیان بود. [ ۱]
عکس خوزستان (استان ساسانی)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

کتیبه کول فره واقع در هشت کیلومتری شمال شرق دشت ایذه
استانی در جنوب غربی ایران. از شمال به لرستان، از شرق به چهارمحال و بختیاری و کهگیلویه و بویراحمد، از جنوب به استان بوشهر و خلیج فارس، و از غرب به عراق و استان ایلام محدود است. دشت های آبرفتی پهناور حدود ۸۰ درصد اراضی این استان و ارتفاعاتی که شاخه هایی از گرانکوه زاگرس به شمار می روند، حاشیۀ شمالی و شرقی آن را فراگرفته اند. کوه منار، با ارتفاع ۳,۷۰۱ متر که در حاشیۀ شمال شرقی استان قرار دارد، بلندترین نقطۀ آن است و کوه های کی نو، نیل، و لیراب دیگر بلندی های این استان محسوب می شوند. بزرگ ترین و پرآب ترین رودخانه های ایران، یعنی کارون، دز، و کرخه، که همگی از کوه های زاگرس سرچشمه می گیرند، در این استان جریان دارند و رودخانۀ مارون، جراحی، و زهره از دیگر زهاب های آن به شمار می روند؛ اروندرود بخشی از مرز این استان و کشور عراق را تشکیل می دهد. کرانه های جنوبی خوزستان از خورها و بریدگی های چندی تشکیل یافته و بندرهای مهمی همچون خرمشهر، آبادان، ماهشهر، و بندر امام را در خود جای داده است. اقلیم آن در نواحی کوهستانی معتدلِ مایل به گرم و خشک و در دیگر نواحی خیلی گرم و خشک است. این استان از نظر کشاورزی بسیار مستعد است و مهم ترین فرآورده های کشاورزی آن عبارت اند از خرما، غلات، برنج، نیشکر، سبزیجات، چغندر قند، پنبه، دانه های روغنی، و علوفه. سدهای متعددی که بر روی رودخانه های کارون و کرخه بسته شده به باروری هرچه بیشتر آن افزوده اند. فعالیت های صنعتی و اقتصادی این استان عبارت اند از تولید و پالایش نفت و گاز طبیعی، مصالح ساختمانی، ابزارهای الکتریکی، لوله های چدنی و آهنی، لوازم خانگی، قند و شکر، لاستیک و مواد پلاستیکی، و پتروشیمی. نفت، گاز طبیعی، گچ، و آهک مهم ترین منابع زیرزمینی آن به شمار می آیند. استان خوزستان با ۴,۲۷۴,۹۷۹ نفر (۱۳۸۵) جمعیت از هجده شهرستان و ۴۰ بخش با مرکزیت اداری شهر اهواز تشکیل یافته است و برخی از شهرهای مهم آن عبارت اند از آبادان، اندیمشک، ایذه، بندر ماهشهر، بهبهان، خرمشهر، دزفول، سوسنگرد، رامهرمز، شادگان، شوش، شوشتر، مسجد سلیمان، و هندیجان. خوزستان از روزگار دور (حدود ۵هزار سال پ م) مهد تمدن درخشانی بود و با همسایگان و نواحی پیرامون خود روابط تجاری و سیاسی داشت. دولت باستانی عیلام، که حدود ۵هزار سال پیش پدید آمد، در همین سرزمین روبه توسعه نهاد و شهر شوش را به پایتختی برگزید. آشوریان به فرماندهی آشور بانی پال در ۶۴۰پ م دولت عیلام را برانداختند و حکومت آنان را به اَنزان (اَنشان) منحصر کرد. خوزستان در روزگار هخامنشیان، مجد و عظمت دیرین خود را بازیافت و شهر شوش رونق پیشین خود را به دست آورد و به منزلۀ پایتخت زمستانی هخامنشیان برگزیده شد. ساسانیان، که خوزستان را جزئی از ولایت نیم روز (جنوب) به حساب می آوردند، شهرها و پل های فراوانی در آن سرزمین احداث کردند. شاپور اول ساسانی، اسیران رومی را در عمران و تأسیس سدی معروف به شادِروان یا بند قیصر به کار گماشت و نخستین دانشگاه ایران را در گُندی شاپور بنا نهاد و اعراب را به شهرنشینی و عمران روستاها تشویق کرد. در دوران بعد از اسلام تا حملۀ تیموریان، خوزستان موقعیت خود را همچنان حفظ و توجه خلفای عرب و حکام آنان را جلب کرد. از برافتادن خلفای عباسی تا روی کار آمدن صفویان، خاندان مشعشعیان بر خوزستان حکومت داشتند و در ظاهر تابع دولت مرکزی ایران بودند. نادرشاه افشار در ۱۱۱۵ش مشعشعیان را از خوزستان راند. پس از قتل نادرشاه خوزستان گرفتار خشکسالی و ویرانی شد و سدّ میزان، که به فرمان نادرشاه ساخته شده بود، درهم شکسته شد و قبایل عرب از هر سو شورش کردند. کریم خان زند شورشیان را سرکوب و امنیت را در آن جا برقرار کرد. در دوران قاجار، انگلیسی ها در خوزستان به اعمال نفوذ پرداختند و امتیاز کشتی رانی در رود کارون را از ناصرالدین شاه قاجار دریافت کردند. قرارداد ۱۲۲۵ش، که به قرارداد ارزروم معروف است، مرز ایران و عثمانی را در خوزستان و دیگر نواحی غرب کشور تعیین کرد و به اعمال نفوذ والیان بغداد و تحریک عشایر عرب خوزستان خاتمه داد. ناصرالدین شاه شهر اهواز کنونی را بنا نهاد و آن را ناصری نامید. کسب امتیاز نمایندگان فرانسه برای کاوش های باستان شناسی در شوش و کسب امتیاز ویلیام ناکس دارسی از شاه قاجار برای کاوش و استخراج نفت نیز مربوط به همین زمان است. پیداشدن نفت در خوزستان و مداخلات بریتانیا، آشفتگی اوضاع خوزستان را موجب شد و شیخ خزعل، که از سوی بریتانیا حمایت می شد، علم استقلال برافراشت. رضاشاه پهلوی، شیخ خزعل را وادار به تسلیم کرد و قدرت حکومت مرکزی ایران را در آن سامان تحکیم بخشید و موجبات امنیت و عمران را در سرزمین مزبور فراهم کرد. در تقسیمات کشوری (۱۲۸۵ و ۱۳۱۶) خوزستان جزئی از استان ششم بود و لرستان را نیز شامل می شد. در ۱۳۴۰ خوزستان از استان مزبور جدا شد و استان خوزستان را پدید آورد.

پیشنهاد کاربران

خوزستان در پارتی هوژیستان و به معنی جای دوست داشتنی است.
انقلاب و خوزستان و وقایع مهم .
برای یادسپاری آسان تر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت.
انقلابِ اول در ۲۲ بهمن ۵۷ صورت گرفت ۱۳ آبان سال بعد یعنی ۵۸ انقلاب دوم و تسخیر لانه جاسوسی پیش آمد که امام آن را انقلاب دوم نامیدند ( انقلاب اول و دوم در دو سال متوالی صورت گرفت ) اما آمریکا که نتوانست در عملیات هایی چون طبس گروگان ها را آزاد کند سال بعد یعنی سال ۵۹ با تحریک صدام جنگ تحمیلی را بوجود آورد اما سال بعد یعنی سال ۶۰ در آذر ماه که آتش جنگ بالا گرفته بود ( آذر=آتش ) با ضربه شستی ( ۶۰ ) بستان آزاد شد و بستان شدن دهه شصت را نوید داد شهر بستان در حقیقت بستانی است که با خون های معطر آبیاری شده است و آن جزو استان خوزستان یا همان خونستان است چراکه خوزستان هم سرزمین خونین جوانان غیور این ملت است. این شهر از توابع شهرستان دشت آزادگان است چراکه یک دشت زیبا در واقع یک بوستان است که باز خون انسان های آزاد آن را چنین بستان کرده است. شهرستان دشت آزادگان هم شاهد صحنه های نبرد فراوانی در طول دوران دفاع مقدس میان ایران و عراق بود و از نخستین مناطق ایران است که به اشغال نیرو های عراقی درآمد. مرکز شهرستان دشت آزادگان هم در واقع سنگریست پر از گل های سوسن سفید و آن شهر سوسنگرد است. اما آزادسازی شهر بُستان درعملیات طریق القدس با رمز یا حسین ( ع ) در آذر ۱۳۶۰ صورت گرفت این عملیات طریق القدس از چنان اهمیتی برخوردار بود که امام خمینی ( ره ) در پیام تبریک خود آن را "فتح الفتوح" نامیدند. در واقع بستان شدن واقعی هم وقتی اتفاق می افتد که قدس آزاد شود و آن فتح الفتوح دیگری خواهد بود که ان شا الله به وقوع می پیوندد. اما راه قدس ( یا طریق قدس ) از کربلا می گذرد پس باید اسم رمز هم یا حسین ( ع ) باشد. اما بعد از سال ۶۰ یعنی ۶۱ عملیات بیت المقدس یا الی بیت المقدس با رمز "یا علی بن ابی طالب" ( علیه السّلام ) انجام شد و خونین شهر آزاد شد به نظر می رسد بیت المقدس هم اشاره به مسجد الاقصی دارد هم مسجد جامع خرمشهر که نماد مقاومت به خود گرفت و آن مسجد مقدسی است که همواره در سالروز آزاد سازی خرمشهر، سوم خرداد در صفحه تلویزیون نقش می بندد اما واژه ی مسجد هنوز رموزی در خود دارد که رمز عملیات را می تواند به یاد نسل امروز تداعی کند رمز عملیات از آن بزرگ مردی است که در مسجد و بیت متولد شد و در مسجد کوفه هم به شهادت رسید.
...
[مشاهده متن کامل]

در ضمن، طاق بستان با بستان تفاوت معناداری دارد طاق بستان تقریبا طاقچه ای است که شاه در آن می نشسته است و حتماً در شهری قرار دارد که اسم شاه در آن وجود دارد و آن کرمانشاه است. همچنین بستان آباد شهری است در استان آذربایجان شرقی، جالب است که تمام بستان ها در غرب هستند مگر بستان آباد که در شرق است. ( منظور در آذربایجان شرقی است )

Huxii ( هویزه، هویژه ) تشابه تلفظی لغت لاتین با پارسی و معرب
Uxii خوز / اوژ/ هوژ
Uxian خوزستانی هوژستانی که بعدا معرب شده است
The battle of Uxian defileنبرد اسکندر و آریو برزن در خوزستان ( گردنه defile )
خوز ستان
خوز =حوز=حوض=خوییس=خیس= تر
در کوردی به خیس خویس یا خوویز میگویند
خوزستان =خیس ستان=جای که خیس و پر آب است
خوزستان کنونی بنابه کتب اصطخری والمقدسی و حمزه اصفهانی درقرن چهارم همان خوجستان ساسانی می باشد
که دردوران هخامنشی خواجیا بوده . تبدیل ه به خ درزبان فارسی متداول بوده است مانند هورشید به خورشید یاهوارزم به خوارزم .
نظره من نام اصلی باید حوزستان باشد نه خوزستان یک نقطه برحرف ح افزودن تا معنی ان تغیر کند
سرزمین سختی وعشق

بپرس