خوش مزاج

لغت نامه دهخدا

خوش مزاج. [ خوَش ْ / خُش ْ م ِ ] ( ص مرکب ) سالم و تندرست. که تن بیمار نیست.

فرهنگ فارسی

سالم و تندرست که تن بیمار نیست

مترادف ها

kind (صفت)
خوب، مهربان، خیر، خوش خلق، خوش مزاج، خوش جنس، با محبت، مشفق، مهربانی شفقت امیز

mild (صفت)
مهربان، ملایم، خوش مزاج، معتدل

good-humored (صفت)
خوش گوشت، خوش خلق، خوش مزاج، خوش نیت

good-humoured (صفت)
خوش گوشت، خوش خلق، خوش مزاج، خوش نیت

good-natured (صفت)
مهربان، خوشخو، ملایم، خوش گوشت، خوش قلب، خوش خلق، خوش مزاج، خوش نیت، خوش جنس

فارسی به عربی

مفید

پیشنهاد کاربران

بپرس