خونریزی

/xunrizi/

معنی انگلیسی:
bloodshed, murder, blood, blood bath, bloodletting, carnage, slaughter

لغت نامه دهخدا

خونریزی. ( حامص مرکب ) ریختن خون. سفاکی. خون بسیار ریختن. مردم بسیار کشتن. ( ناظم الاطباء ). سفک دماء. خون ریزش. قتل. ( یادداشت بخط مؤلف ). کشتار :
تیغ از آن سو بقهر خونریزی
رفق از این سو بمرهم آمیزی.
نظامی.
نگه دارد آزرم تخت کیان
بخونریزی اول نبندد میان.
نظامی.
برون شد دگرباره چون آفتاب
که آرد بخونریزی شب شتاب.
نظامی.
بخونریزی شهریاران مکوش
که تا فتنه را خون نیایدبجوش.
نظامی.
فتنه و آشوب و خونریزی مجوی
بیش ازین از شمس تبریزی مگوی.
مولوی.
هیچ در وقت تندی و تیزی
میل و رغبت مکن بخونریزی.
اوحدی.
|| نفث الدم. ( یادداشت بخط مؤلف ).

فرهنگ فارسی

عمل خونریز

فرهنگ عمید

۱. (پزشکی ) خارج شدن خون از رگ.
۲. [مجاز] قتل.
* خون ریزی ماهیانه (ماهانه ): (زیست شناسی ) ( قاعدگی

دانشنامه عمومی

خونریزی (فیلم). خونریزی ( انگلیسی: The Bleeding ) فیلمی در ژانر اکشن و ترسناک است که در سال ۲۰۰۹ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به وینی جونز، دی ام اکس، مایکل مدسن و آرماند آسانته اشاره کرد.
عکس خونریزی (فیلم)

خونریزی (فیلم ۲۰۱۱). خونریزی ( به انگلیسی: Blood Out ) فیلمی محصول سال ۲۰۱۱ و به کارگردانی جیسون هویت است. در این فیلم بازیگرانی همچون لوک گاس، وینی جونز، وال کیلمر، فیفتی سنت، آنالین مک کرد، تامر حسن، اد کوئین، رایان داناوهو، امبر چایلدرز، بابی لشلی و استفانی انوره ایفای نقش کرده اند.
عکس خونریزی (فیلم ۲۰۱۱)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

مترادف ها

insult (اسم)
خواری، توهین، سب، خون ریزی

bleeding (اسم)
خون ریزی

bloodshed (اسم)
خون ریزی، سفک دم

hemorrhage (اسم)
خون ریزی، خون ریزش، سیلان دم، خون روی

haemorrhage (اسم)
خون ریزی، خون ریزش، سیلان دم

carnage (اسم)
خون ریزی، قتل عام، کشتار، لاشه ها، قصابی

bloodbath (اسم)
خون ریزی، قتل عام

blood stroke (اسم)
خون ریزی

slaughter (اسم)
خون ریزی، قتل عام، سلاخی، ذبح، کشتار فجیع

bloody flux (اسم)
خون ریزی، خون روش

massacre (اسم)
خون ریزی، کشتار

فارسی به عربی

ذبح

پیشنهاد کاربران

خون ریزش. [ زِ ] ( اِمص مرکب ) خون ریزی. سفک دماء. ( یادداشت بخط مؤلف ) :
مالی بزرگ فرمود تا صدقه بدادند که بیخون ریزش صلح افتاد. ( تاریخ بیهقی ) . لشکرش گفتند این چیزی است که اومی داند بی رنج و خون ریزش رنج اسکندر از ما بردارد. ( اسکندرنامه نسخه سعید نفیسی ) . و اگر حسام الدین دعوی می کند که این احوال [ سیاه و تاریک شدن عالم ] بر خون ریزش آل عباس مترتب میشود غلط است. ( از حبیب السیر ج 2 ص 36 ) .
...
[مشاهده متن کامل]

خنده ٔ خنجر. [ خ َ دَ / دِ ی ِ خ َ ج َ ] ( ترکیب اضافی ، اِمرکب ) کنایه از خونریزی . ( از آنندراج ) :
خنده ٔ خنجر زمانه ٔ کشت
در دهان ظفر نمی گنجد.
حسین ثنائی ( از آنندراج ) .
خنده ٔ خنجر ز فتح بیقیاست .
انوری ( از آنندراج ) .

بپرس