خیارات

لغت نامه دهخدا

خیارات. ( ع اِ ) ج ِ خیار و آن حقی است برای متبایعین یا یکی از آنها که می تواند عقد لازم را برهم زند وبنا بر تقسیم موجود در کتاب حقوق مدنی سیدحسن امامی ج 1 ص 475 خیارات بر دو قسمند: اول خیارات مختص ؛ دوم خیارات مشترک. خیارات مختص خیاراتی اند که فقط در عقدبیع یافت میشوند و در عقود لازم دیگر موجود نخواهند بود و آنها طبق ذیل ماده 456 قانون مدنی ایران عبارتند از: خیار مجلس ؛ خیار حیوان ؛ خیار تأخیر ثمن. چه ماده 456 می گوید تمام انواع خیار در جمیع معاملات لازمه ممکن است موجود باشد مگر خیار مجلس و حیوان و تأخیر ثمن که مخصوص بیع است. خیارات مشترک خیاراتی اند که اختصاص به بیع ندارند و ممکن است در هر یک از معاملات لازمه یافت شود. ( حقوق مدنی امامی ج 1 ص 485 ). خیارات مشترک با توجه ماده 396 قانون مدنی عبارتند از: 1 - خیار تخلف شرط. 2 - خیار رؤیت و تخلف وصف. 3 - خیار غبن. 4 - خیار عیب. 5 - خیار تدلیس. 6 - خیار تبعض صفقه. 7 - خیار شرط. 8 - خیار تفلیس ( ماده 380 ). و رجوع به هر یک از این ترکیبات در ذیل خیارشود.

فرهنگ فارسی

جمع خیار و آن حقی است برای متبابعین یا یکی از آنها که می تواند عقد لازم را بر هم زند و بنا بر تقسیم موجود در کتاب حقوق مدنی دکتر سید حسن امامی ج ۱ ص ۴۷۵ خیارات بر دو قسمند : اول خیارات مختص دوم خیارات مشترک .

پیشنهاد کاربران

خیارات=به معنی دادن اختیار
Options
جمع خیار است
خیار به معنی اختیار است

بپرس