خیامی

/xayyAmi/

لغت نامه دهخدا

خیامی. [ خ َی ْ یا ] ( اِخ ) لقب دیگر خیام شاعر و فلکی معروف ایران است. علماء عصر وی او را گاه دستور و گاه امام و گاه حکیم و حجةالحق و فیلسوف می نامیده اند. ( یادداشت مؤلف ). در حواشی چهارمقاله عروضی شرح زیر درباره خیامی بقلم میرزا محمدخان قزوینی آمده است :
خواجه امام عمرخیامی ابوالفتح بن ابراهیم الخیامی او الخیام النیسابوری از مشاهیر حکماء و ریاضیین اواخر قرن پنجم و اوائل قرن ششم هجری و یکی از مفاخر بزرگ ایران است ولی شهرت فوق العاده ای که در بلاد شرق و در این اواخر در اروپا و آمریکا بهم رسانیده همانا بیشتر یا فقط بواسطه رباعیات حکمت آمیزی است که در اوقات فراغت تفریح خاطر را این دانشمند می سرود و سایر فضائل و مناقب او در تحت الشعاع شعر مستور مانده است.با توجه به تحقیقات جامع پروفسور ادوارد براون معلوم می گردد که اولاً لقب او در غالب کتب عربی که متضمن ترجمه حال اوست و همچنین در صدر رساله جبر و مقابله او خیامی است با یاء نسبت و در غالب کتب فارسی و در رباعیات خود او همیشه خیام بدون یاء نسبت آمده پس هر دو شکل صحیح است و صحت هرکدام باعث بطلان دیگری نیست و اختلاف تعبیر برحسب اختلاف زبان عربی و فارسی است. ثانیاً کتبی که در آنها ذکری از عمرخیامی شده است خواه متضمن ترجمه حال او بوده یا فقط اشاره ای بنام او شده باشد برحسب ترتیب زمانی از قرار ذیل است : قدیمترین کتابی که ذکری از عمرخیام نموده چهارمقاله عروضی سمرقندی معاصر خیام بوده و در سنه 506 هَ. ق. در بلخ در مجلس انس بخدمت او رسیده است و در سنه 530هَ. ق. در نیشابور قبر او را زیارت کرده و دو حکایت را که در باب عمرخیامی ذکر می کند اصح و اقدم مآخذ ترجمه حال اوست. بعد از چهارمقاله اقدم مواضعی که نامی از عمرخیامی در آن برده شده است در اشعار خاقانی شروانی است که به اصح ِّاقوال در سنه 595 هَ. ق. وفات یافته است در یکی از قصاید خود گوید:
زان عقل بدو گفت که ای عمرعثمان
هم عمر خیامی و هم عمر خطاب.
یعنی در علم هم دارای اولین مرتبه ای مانند عمرخیامی و هم در عدل صاحب برترین درجه چون عمربن خطاب. بعد از اشعار خاقانی شیخ نجم الدین ابوبکر رازی معروف به دایه در کتاب مرصادالعباد که بسنه 620 هَ. ق. تألیف شده است بتقریبی ذکری از عمر خیامی نموده و عین عبارتش این است :... و معلوم که روح پاک علوی و روحانی را در صورت خاک سفلی ظلمانی کشیدن چه حکمت بود و باز مفارقت دادن و قطع تعلق روح از قالب کردن و خرابی صورت چراست و باز در حشر قالب را نشرکردن و کسوت روح ساختن سبب چیست آنکه از زمره اولئک کالانعام بل هم اضل بیرون آیدو بمرتبه انسانی رسد و از حجاب غفلت یعلمون ظاهراًمن الحیوةالدنیا و هم عن الآخرة غافلون خلاص یابد و قدم بذوق و شوق در راه سلوک نهد و آن بیچاره فلسفی ودهری و طبایعی که از این هر دو مقام محرومند و سرگشته و گم گشته تا یکی را از فضلاء که بنزد ایشان بفضل وحکمت و کیاست و معرفت مشهور است و آن عمرخیامی است از غایت حیرت و ضلالت این بیت میباید گفت :بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

خواجه امام حجه الحق حکیم ابوالفتوح ( یا ابوحفص ) عمر بن ابراهیم مشهور به خیام ( یا خیامی ) نیشابوری فیلسوف و ریاضی دان و منجم و شاعر ایرانی در اواخر قرن ششم ه.است . مولد و منشائ و اصل او نیشابور بود . ملکشاه بدو احترام میگذاشت ولی رابطه سنجر با او خوب نبود زیرا سنجر در کودکی مبتلی به آبله شده بود وخیام نزد او رفت و بیرون آمد . وزیر مجیر الدوله از خیام پرسید :او را چگونه یافتی و بچه چیز علاجش کردی ? امام گفت : این کودک مخوف است : خادم حبشی این سخن بشنید و بسنجر رسانید .چون وی از آبله برست بغض امام در دل گرفت . وی در ترتیب رصد ملکشاهی و اصلاح تقویم همکاری داشت . وفات او بین ۵٠۶ و ۵۳٠ ه. ق .اتفاق افتاده . خیام اشعاری بپارسی و تازی و کتابهایی بهر دو زبان دارد از جمله رباعیات او مشهور جهان است .از آثاراو در ریاضی جبر و مقابله رساله فی شرح ما اشکل من مصادرات کتاب اقلیدس رساله فی الاحتیال لمعرفه مقداری الذهب و الفضه فی جسم مرکب منهما ( بطبع رسیده ) لوازم الامکنه را باید نام برد.
دیگر خیام شاعر و فلکی معروف ایارن است علمائ عصر وی او را گاه دستور و گاه امام و گاه حکیم و حجه الحق و فیلسوف می نامیده اند .

دانشنامه آزاد فارسی

رجوع شود به:ایران خودرو، شرکت

پیشنهاد کاربران

بپرس