زانکه خیرات تو از فرد قدیر است همه
بر تو اقرار فریضه است بدان فرد قدیر.
ناصرخسرو.
مایه و تخم همه خیرات یکسر راستی است راستی قیمت پدید آرد خشب را بر خشب.
ناصرخسرو.
عمارت راههای مسلمانان و پولها و مانند این خیرات بسیار کرد. ( از فارسنامه ابن بلخی ). و یک دینار از آن اثارات بخزانه خویش نگذاشت و بهیچ سپاهی نداد الاکی همه در خیرات صرف کرد. ( فارسنامه ابن بلخی ). خاصه در این روزگار تیره که خیرات بر اطلاق روی بتراجع نهاده است. ( کلیله و دمنه ). و چنانستی که خیرات مردمان را وداع کردستی. ( کلیله و دمنه ). که امداد خیرات و اقسام سعادات بدان نزدیکتر که در کارها ثابت قدم باشد. ( کلیله و دمنه ). اگر در معالجت برای ایشان حسبت سعی پیوسته آید، اندازه خیرات و مثوبات آن که تواند شناخت. ( کلیله و دمنه ).دعاهات گفتم بخیرات بپذیر
اگر چه دعای مقسم ندارم.
خاقانی.
- خیرات و مبرات ؛ نیکوئیها. اعمال حسنه کارهای خیر و عام المنفعه.- || بناهای مقدس و بناهایی که فوائد آن عام بهمه مردم باشد مانند مسجد و آب انبار و پل و کاروانسرا و موقوفات. ( ناظم الاطباء ).
خیرات. [ خ َ ] ( اِخ ) دهی از دهستان مرکزی بخش قاین شهرستان بیرجند واقع در 39 هزارگزی جنوب قاین. آب آن ازچشمه و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).
خیرات. [ خ َ ] ( اِخ ) نام محلی است کنار راه زاهدان به قاین میان کلاته عصمت آباد چونیک در پانصد و بیست و نه هزار و هفتصد و شصت گزی زاهدان. ( یادداشت مؤلف ).