داس

/dAs/

مترادف داس: داسغاله، داسه، کاخشوک، منجل، منگال

معنی انگلیسی:
dos, sickle

لغت نامه دهخدا

داس. ( اِخ ) دهی از دهستان اردوغش بخش قدمگاه شهرستان نیشابور. واقع در 17هزارگزی شمال باختری قدمگاه. کوهستانی ، معتدل و دارای 5 تن سکنه است. آب آن از قنات. محصول آنجا غلات. شغل اهالی آن زراعت و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).

داس. ( اِ ) کاردی است چون کمان که بدان کشت دروند. آهنی نیم دایره یا بیشتر با دسته چوبین و دم تیز که گندم و جو و قصیل و جز آن بدان درو کنند.
افزاری که بدان غله درو کنند. ( برهان ). آلت آهنین کژ که بدان کاه برند و کشت دروند و به تازیش منجل خوانند. ( شرفنامه منیری ). افزاری که بدان جو و گندم و علف دروند و آن کج کاردگونه ای است. آلتی است آهنی که بدان کاه و زراعت را قطع کنند. ( غیاث ). آنچه دخل را دروند. ( حاشیه فرهنگ اسدی نخجوانی ). محصد. محطب. مقضاب. ( منتهی الارب ). جاخشوک. ( فرهنگی اسدی نخجوانی ). جاخسوک. ( برهان ). بنگال. منغال. منجل. مجره. مخصال. ( منتهی الارب ) :
پیش تیغ تو روز صف دشمن
هست چون پیش داس نوکرپا.
رودکی.
یکی مرد با تیزداسی بزرگ
سوی مرغزار اندرآید سترگ.
فردوسی.
بیابان و آن مرد با تیزداس
تر و خشک را زو دل اندر هراس.
فردوسی.
هر یک داسی بیاورند یتیمان
برده به آتش درون وکرده بسوهان.
منوچهری.
حلق بگرفتش ماننده نسناسی
برنهادش بگلوگاه چنین داسی.
منوچهری.
سوی او جست چو تیری سوی برجاسی
با یکی داسی ماننده الماسی.
منوچهری.
زمانی بدین داس گندم درو
بکن پاک پالیزم از خار و خو.
اسدی.
کشتزار ایزد است این خلق و این تردست مرگ
داس این کشت ، ای برادر همچنین باشد سزا.
ناصرخسرو.
تو کشتمند جهانی ز داس مرگ بترس
کنون که زردشدستی چو گندم نحسی.
ناصرخسرو.
گردون چو مرغزار و مه نو بر او چوداس
گفتی و آفتاب همی بدرود گیا.
معزی.
چو رخ او نبود ماه و نشاید بودن
کوبیک هفته چو داس است و دگر هفته چو طاس.
سوزنی.
گاو گردون هرگز اندر خرمن عمرت مباد
تا مه نو کشتزار آسمان را هست داس.
سوزنی.
آتش سوزان و داس تیز را
یک صفت باشد تر و خشک گیاه.
خاقانی.
بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - آلتی آهنین و منحنی دارای دستهای چوبی که با آن غله و گیاهان را در کشتزارها درو کنند
نام مردم طایفهای که سترابون در کتاب خود از آنان در ردیف مردمان معروف اروپا نام برده است

فرهنگ معین

(اِ. ) ابزاری آهنی و سرکج شبیه هلال ماه که دسته ای چوبی دارد، لبة آن تیز و دندانه دار است که با آن محصولات کشاورزی را درو می کنند.

فرهنگ عمید

۱. آلتی آهنی و سرکج با دستۀ چوبی که دم آن تیز و دندانه دار است و با آن گیاه ها و حاصل مزارع را از روی زمین درو می کنند، جاخسوک، جاخشوک، جاغسوک، خاشوش: مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو / یادم از کشتهٴ خویش آمد و هنگام درو (حافظ: ۸۱۴ ).
۲. [قدیمی] سیخ های نازک و دراز خوشۀ جو و گندم، سوک، اخگل: فلک سفله نحس گردد و سعد / خوشهٴ عمر دانه دارد و داس (مسعودسعد: ۲۵۳ ).

دانشنامه عمومی

داس یکی از ابزارآلات دستی کشاورزی است که از دسته ای معمولاً چوبی و تیغه ای آهنی به شکل قوس تشکیل شده است که این قوس می تواند نیم دایره ای یا بیشتر باشد. بخش داخلی این تیغه تیز و برنده است و کشاورز از آن برای دروی محصولاتی همچون گندم و جو یا علف و یونجه در هنگام برداشت استفاده می کند. شکل نیم دایره ای و تیغهٔ تیز درونی داس به کشاورز این امکان را می دهد تا ساقه های گیاه را درون آن قرار داده و از انتهایشان قطع نماید. او برای این کار می تواند محصول را به صورت دسته دسته در یک دستش گرفته و با دست دیگرش که داس را نگاه می دارد؛ درو نماید که در این صورت حرکت تیغهٔ داس به سمت فرد دروگر خواهد بود. همچنین او می تواند گیاهان را با گذاردن چوبدستی ای بر رویشان در جای خود محکم نموده و سپس درویشان نماید یا اینکه آنها را بدون نگهداشتنشان ببرد که در این صورت حرکت داس معمولاً به سمت مخالف خواهد بود.
داس می تواند دارای دستهٔ کوتاه باشد که در این صورت کشاورز با یک دست آن را نگاه داشته و با خم شدن بر روی زمین به دروی محصول می پردازد یا اینکه دسته اش بلند باشد که در این صورت فرد دروگر آن را با دو دست گرفته و به صورت ایستاده محصولاتش را درو می نماید. داس دسته بلند در عین حال از تیغهٔ بلندتری نسبت به داس دسته کوتاه برخوردار است.
عکس داسعکس داس

داس (اسپانیا). داس ( به اسپانیایی: Das, Catalonia ) یک شهرستان در اسپانیا است که در Cerdanya واقع شده است. [ ۱]
داس ۱۴٫۹۰ کیلومترمربع مساحت و ۲۲۲ نفر جمعیت دارد و ۱٬۲۱۹ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.
عکس داس (اسپانیا)عکس داس (اسپانیا)عکس داس (اسپانیا)

داس (جنگ افزار). برای دیگر کاربردها داس ( ابهام زدایی ) را ببینید.
داس ( در زبان لاتین  : فالکس ) جنگ افزاری کهن و بسیار کارآمد با تیغه خمیده بوده است که مانند داس کشاورزی تنها لبه درونی آن تیز بود و تنها داس ها و تراسی ها آن را بکار می برده اند، سپس به پیروی از آنان رومیان با دگرگونیهایی در ساختار و کارکرد آن، از آن بعنوان یکی از ابزارهای محاصره [ ۱] با نام چنگک شهربندان بهره می بردند و با آن سنگهای لبه دیواره برج و باروی شهر محاصره شده را از جا می کندند.
داس ( فالکس ) نخست در زبان لاتین برای داس به کار برده می شد، ولی سپس برای نامگذاری هر ابزاری که مانند داس لبه درونی تیز دارد، به کار می رفت. واژه فالکس همچنین برای یک جنگ افزار، بویژه از آنِ تراسی ها و داسی ها، و سپس چنگک شهربندان که رومیان از آن بهره می بردند، بکار گرفته می شد.
داس داس ها به دو روش ساخته می شده  : تکدستی و دو دوستی. گونه کوتاه تر آن در زبان داسیان «سیکا» خوانده می شد ( والریوس ماکسیموس, 2. 12, ) و تیغه آن اندازه های گوناگونی داشته و اندازه آن نزدیک به ۴۱ سانتیمتر ( ۱۶ اینچ ) بود و دسته آن یک سوم بلندتر از تیغه ساخته می شد. گونه دودستی آن یک سلاح دسته بلند بوده با دسته چوبی به درازای نزدیک به ۹۱ سانتیمتر و تیغه آهنی خمیده با همان اندازه که به دنباله آن چسبانده شده بود. به گواهی باستانشناسان، گونه تکدست آن دودستی هم بکار می رفته است.
از آنجا که گونه دودستی هر دو دست را درگیر مینمود، کاربر آن را آسیب پذیر می کرد چرا که نمی توانست سپر در دست بگیرد. می توان اینگونه انگاشت که با نیروی بسیاری که با دو دست پیدا میکرد میشد با نوک آن کلاهخودها را سوراخ و با تیغه آن سپرها را از هم فروپاشید، گفته شده است که با گونه دودستی آن تنها با یک ضربه می توانستند سپری را به دو نیم کنند. [ نیازمند منبع]
کارایی این جنگ افزار چنان بالا بود که رومیان برای نخستین و واپسین بار زره خود را برای نبرد با داسها دستکاری نموده، بخش نگهبان بازو را که در زره گلادیاتورها به کار می رفت در زره سربازان خود کار گذاشتند.
پیروزی بر داسها چنان برای رومیان ارزشمند بود که تراژان، پادشاه روم، بجز نابودی همه شهرها و کشتار و جابجایی مردمان آنجا و تاراج گنجینه های طلای آنان، ستونی ۳۰ متری و ۵۰ تنی با ۱۵۵ نگاره برای یادبود این رویداد ساخت و خود تراژان ۵۸ بار در آن نمایان شد. این ستون تنها سازه بجامانده از دوران اوست با آنکه وی یکی از پرکارترین سازندگان امپراتوری روم بود و این خود ارزش تبلیغاتی و رسانه ای این رخداد و یادمان آن را نشان می دهد. در جایگاه والای این ستون همین بس که بیشتر آنچه از راهبردها و شگردهای رزمی و زره و ساز و برگ سپاهیان روم می دانیم تنها از همین ستون بدست ما رسیده است. همچنین در سرتاسر پایتخت و برخی شهرها تندیسهای بسیاری از داسهای دست بسته به نشانه درماندگی و شکست و بردگی آنان ساخته و کارگذاشته شد. چنین کاری به این گستردگی در برابر هیچ یک از دشمنان بزرگ روم همچون ژرمن ها و گل ها و کلت ها ( سلتها ) انجام نگرفته است. با این همه چنان شایستگی و کاردانی داسها زبانزد بود و تا جایی پیش رفتند که به امپراتوری روم[ ۲] [ ۳] نیز رسیدند. همچنین درفش و نماد داسها[ ۴] [ ۵] ، درفش[ ۶] یگان سربازان سوار روم شد و تا شکست و نابودی آن امپراتوری به همان گونه پابرجاماند.
عکس داس (جنگ افزار)عکس داس (جنگ افزار)عکس داس (جنگ افزار)عکس داس (جنگ افزار)عکس داس (جنگ افزار)عکس داس (جنگ افزار)

داس (سیستم عامل). داس ( DOS ) سرواژهٔ دیسک اپریتینگ سیستمز ( Disk Operating System ) است به دسته ای از سیستم عامل های مرتبطی گفته می شود که برای کامپیوترهای سازگار با آی بی ام طراحی شده بودند.
از گونه های داس می توان به OpenDOS ، Novell DOS ، ROM - DOS ، PTS - DOS، فری داس، DR - DOS، PC - DOS، MS - DOS و OSx16 اشاره کرد.
یکی از معروف ترین نسخه های داس، نسخه شرکت مایکروسافت به نام MS - DOS است که از دهه ۱۹۸۰ تا میانه دهه ۱۹۹۰ استفاده می شد. نسخه ای از این سیستم عامل در ویندوزهای مبتنی بر داس یعنی ویندوزهای ۹۵، ۹۸ و میلینیوم نیز وجود دارد.
با وجود این که این سیستم عامل ها، توانمندی مشترک بسیاری را در اختیار کاربران قرار می دهند، اما یکسان نیستند و برنامه هایی که روی یکی از آن ها اجرا می شود ممکن است روی دیگری اجرا نشود. ( سازگار یا غیرسازگار میباشند )
افزون بر سیستم هایی با معماری x86، سیستم های دیگری نیز از سیستم عامل هایی همانند DOS استفاده می کنند و معمولاً نیز در بخشی از نام آن ها DOS وجود دارد. در کانتکست آن معماری ها، آن ها در بسیاری از موارد داس خوانده می شوند. برای نمونه این موارد AmigaDOS, AMSDOS, ANDOS, Apple DOS, Atari DOS, Commodore DOS از این گونه سیستم عامل ها هستند.
عکس داس (سیستم عامل)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

داس (sickle)
وسیله ای کهن برای برداشت محصول، دارای دستۀ چوبیِ کوتاه و تیغۀ ارّه ای و هلالی شکل. استفاده از آن از ۱۰,۰۰۰پ م تا قرن ۱۹ در خاورمیانه و اروپا برای برداشت گندم، جو و یولاف رایج بود.

داس (رایانه). داس (رایانه)(DOS)
مخفف عبارت Disk Operating System به معنای سیستم عامل دیسکی. یعنی سیستم عاملی که بر روی رایانه هایی با حافظه جانبی از نوع دیسک کار می کند. Dos یکی از انواع سیستم های عامل تک کاربره است که برای ریز رایانه ها طراحی شده است. این سیستم عامل در سال ۱۹۸۱ برای رایانه های شخصی آی بی اِم و سازگار با آن توسط مایکروسافت منتشر شد.

مترادف ها

scythe (اسم)
داس

sickle (اسم)
داس، دهره

فارسی به عربی

منجل

پیشنهاد کاربران

واژه داس
معادل ابجد 65
تعداد حروف 3
تلفظ dās
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [پهلوی: dās] ‹داسه›
مختصات ( اِ. )
آواشناسی dAs
الگوی تکیه S
شمارگان هجا 1
منبع فرهنگ فارسی معین
داس -
از لحاظ واژه سناحتی واژه داس از دو بخش داه daH یابریدن و دریدن و پسوند ترام tram یا وسیله و اسباب که رویهمرفته داهترام daHtram یا داس میباشد. داس در ایران میانه داس ودر ایران باستان داسایا داکا daca ودر سانسکریت داترا datra میباشد.
مزرع سبز فلک دیدمو داس مه نو ( حافظ )
کَلاندر: نوعی داس بلند و خیلی تیز برای بریدن گیاهان بلند،
کرِنتو: نوعی داس لبه پهن،
کاسۆخ: داس بلندی که دو دستی بشود با آن کار کرد. [زبان کردی]
انواع داس در زبان ترکی: پیچین اوراقی ( مخصوص درو ) ، اوت اوراقی ( مخصوص چیدن علف ) ، میخ بیر ( میخ بُر ) مخصوص در آوردن علف هایی که به شکل میخ هستند ، بیخچی ( داس مخصوص در آوردن ریشه، اوراق چا ( داس کوچک ) قابل ذکر است که شکل و اندازه ی همه ی آنها هر کدام با هم فرق دارند.
در دو مدل دسته کوتا و دسته بلند موجود بوده هم برای کشاورزی و هم برای جنگ استفاده می شده
به انگلیسی scythe
داسداسداس
Scythe
داس به ترکی: اوراق ( با تلفظ حرف " ق" با صدای "خ" ) ، داسها : اوراقلار ، ( باز هم با تلفظ " ق" باصدای " خ" ) ، داس را : اوراقی ( در این حالت حرف " ق" با صدای " غ" تلفظ می شود. مثال در جمله " اوراقی گتیر = داس را بیاور ، خوانده می شود : اوراغی گتیر
...
[مشاهده متن کامل]

نام گذاری انواع داس در منطقه خسروشاه آذربایجان :
اوراق = داس ، اوراقچا = داس کوچک ، اگری قول که خوانده می شود: ایری قول ( حرف " گ" در وسط کلمه ترکی باد صدای " ی" تلفظ می شود. ) = داسی که بازوی خمیده ای دارد و بالاخره درگز = داسی است که هم لبه و هم بازوی بسیار بزرگی دارد و کار با آن به صورت سرپا انجام می شود.

وسیله ای برای درو کردن

بپرس