دافق

لغت نامه دهخدا

دافق. [ ف ِ ] ( ع ص ) جهنده. ریزنده. ریزنده آب || مأدافق ؛ ای مدفوق ، آب جهیده. ( منتهی الارب ). ریخته شده. || مأدافق کنایه از آب مردست.

فرهنگ فارسی

( اسم ) آب که به شدت از محلی ریزد . ریزان ریزاننده .

فرهنگ معین

(فِ ) [ ع . ] (اِفا. ) آب که به شدت از محل ریزد، ریزان .

فرهنگ عمید

۱. جهنده و ریزنده.
۲. ویژگی آبی که به شدت از جایی بریزد و جاری شود.

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی دَافِقٍ: جهنده (ماء دافق آبی را که با سرعت و فشار جریان داشته باشد آب دافق گویند ، که در اینجا منظور نطفه آدمی است ، که با فشار از پشت پدر به رحم مادر منتقل میشود)
ریشه کلمه:
دفق (۱ بار)

جهیدن. دافق: جهنده راغب آن را جریان شدید گفته که همان جهیدن است معنی این آیه به طور تفصیل در قرآن فقط یکبار آمده است.

پیشنهاد کاربران

بپرس